اگر دکترای زبان و ادبیات فارسی حداقل‌ها را نداند، جرم او خیانت به زبان فارسی است.

همشهری- فرشاد شیرزادی: غلامحسین سالمی، علاوه بر این که شاعر و مترجم است و طی دهه‌های اخیر به قلم او ترجمه آثاری از «یوکیو می‌شیما»، نویسنده ژاپنی، «ویلیام کندی»، «گراهام گرین» و چندین نویسنده تراز اول جهان را خوانده‌ایم، سال‌هاست از طریق ویراستاری امرار معاش می‌کند. او که زاده خرمشهر است، زیر و بم اصول ویرایش کتاب را می‌داند. با خواندن این گفت‌وگو با بسیاری از غلط‌های رایج و البته به ظاهر ساده، آشنا می‌شوید. اغلاطی که بسیاری، بدون این که حتی متوجه آنها بشوند، هم آنها را می‌خوانند و هم به‌کار می‌برند.

  • ویراستاری اصولی دارد. خیلی‌ها با گرفتن یک فوق‌لیسانس یا دکتری در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه‌ها گمان می‌کنند چنان در زبان فارسی تبحر یافته‌اند که می‌توانند ویراستاری کنند. شما از چه منظری به این حرفه که از طریق آن سال‌هاست امرار معاش کرده‌اید می‌نگرید؟

اجازه بدهید ابتدا قدری صرفاً درباره ویرایش و ویراستاری سخن بگویم تا به موضوع به لحاظ محتوایی نزدیک‌تر شویم. نخست اینکه ویراستاری کاری است مانند هرس کردن شاخه‌های گیاهان در یک باغچه. ویراستار مانند یک باغبان ماهر، زوائد را حذف می‌کند و کاری شسته رُفته تحویل می‌دهد. کار ویرایش در اغلب کشورهای توسعه یافته، اعتبار بالایی دارد. در پاریس به انتشارات «گالیمار» رفتم. از آنجا اطلاعاتی درباره «یوکیو می‌شیما» می‌خواستم. ۵، ۶ ویراستار را آنجا دیدم. دریافتم که آنجا برای کتاب‌های جغرافیا ویراستار جداگانه دارند. همین‌طور برای کتاب‌های تاریخی، کتاب‌های صنعتی و کتاب‌های شعر، هر یک به شکل جداگانه. در خارج از ایران، نام ویراستار را روی جلد کتاب می‌نویسند. من و شما که نویسنده و مترجم را نمی‌شناسیم، ویراستار را می‌شناسیم و با خود می‌گوییم، حتماً این نویسنده یا مترجم به قول معروف جنمی داشته که این ویراستار حاضر شده کار او را ویرایش کند. در ایران متأسفانه ناشران ما برای اینکه پول کمتری هزینه کنند، تا یک کتاب به دستشان می‌رسد، آن را فوری چاپ می‌کنند. حالا اگر با صرف هزینه اندک کتاب را به دست و قلم یک ویراستار بسپارند، او کتاب را پالوده می‌کند و با قواعد دستور زبان فارسی تطابق می‌دهد. به خاطر داشته باشید که ویراستار صرفاً یکبار پول می‌گیرد اما مترجم یا نویسنده برای هر چاپ کتاب حق‌الزحمه دریافت خواهد کرد. اما با این وصف، باز هم اغلب ناشران ما در ایران حاضر نیستند این کار را انجام دهند. اگر لازم باشد به طور مصداقی می‌توانم دوستانی را نام ببرم که با وجود دریافت مدرک فوق‌لیسانس یا دکتری از ویراستاری کامل یک اثر ساده عاجرند. به گمانم این کار پیش از هر چیز به تجربه نیاز دارد.

  • این تجربه در ویرایش کتاب را لطفا با چند مثال روشن کنید؟

باید ابتدا در نظر داشته باشیم که ما در زبانمان ۳۲ حرف داریم و اعراب ۲۸ حرف. اعراب «گ، چ، پ، ژ» ما را ندارند. متأسفانه همین موضوع گاهی مساله‌ساز می‌شود. به طور مثال واژه «گاه» همان‌طور که پیداست حرف «گ» دارد و داد می‌زند که من فارسی‌ام! هر واژه‌ای که یکی از این چهار حرف را داشته باشد یا به هر شکل بدانیم که فارسی است، نه تنوین می‌گیرد و نه تشدید. شمای نوعی نمی‌توانید بگویید و بنویسند «گاهاً». باید حتماً بگویید و بنویسید «گاهی»، «گه‌گاه»، «هر از گاهی» یا باید بگویید «گاه‌به‌گاه». همین طوراست واژه «ناچار». این واژه هم نمی‌تواند تنوین بگیرد و به غلط بشود «ناچاراً». یا باید بنویسید «به ناچار»، یا «از سر ناچاری». هنوز خیلی‌ها به غلط، واژه «غلتک» را با «ط» می‌نویسند. حال این که «غلتک»، وسیله‌ای است که خاک را صاف می‌کند و با «ت» نوشته می‌شود، یا همین‌طور «غلت زدن» و «غلتیدن». این واژه اگر با «ط» نوشته شود لاجرم باید بخوانیمش «غَلَطَک» یعنی غلط کوچک!».

بعضی واژه‌ها در زبان فارسی وجود دارد که نمی‌توان آنها را با «ات» جمع بست. مانند «گرایش». نمی‌توانیم بگوییم «گرایشات». می‌توانیم بگوییم «انتقادات» اما «پیشنهادات» غلط است. همین‌طور گزارش وقتی جمع بسته می‌شود باید نوشته شود «گزارش‌ها». اگر دکترای زبان و ادبیات فارسی، این حداقل‌ها را نداند، جرم او خیانت به زبان فارسی است.

حتی به یاد دارم شما این ظرافت ذهنی و زبانی را از دهه‌ها پیش داشتید و در زبان فارسی دنبال می‌کردید. در مطبوعات می‌نوشتند «علی رغم» و شما فریاد می‌زدید و می‌گفتید باید ساده نوشت «به‌رغم». این‌ها که سهل است. حتی برخی واژه‌های جمع داریم که دوباره آنها را جمع می‌بندند و به خودی خود فاجعه در زبان فارسی می‌آفرینند. «امور» جمع «امر» است و بعد آن را جمع هم می‌بندند و می‌نویسند «امورات»! «شئون» جمع «شأن» است اما پشت در بسیاری از مکان‌های عمومی نوشته شده «رعایت شئونات». «کسور» جمع «کسر» است اما زیر فیش حقوقی همه کارمندان می‌نویسند «جمع کسورات». همین‌طور است «شعبه» و «شعبات». در رادیو و تلویزیون بارها تکرار می‌کنند «قابل پرداخت در کلیه شعبات بانک فلان!». «جوهر» که اصلاً واژه‌ای با این ریخت نداریم و این واژه همان «گوهر» است. حالا باز هم پذیرفته‌ایم که این واژه را که به عربی رفته و دوباره به زبان فارسی بازگشته، به شکل عربی‌اش بخوانیم. «جواهر» جمع است و «جواهرات» غلط است. «رسوم» جمع «رسم» است اما اغلب جاها می‌نویسند «رسومات». «نذور» جمع «نذر» است که به غلط می‌گویند و می‌نویسند «نذورات». «شرایط‌ها» غلط است. ما در زبان فارسی ۲ علامت جمع کاملاً فارسی داریم. یکی «ها» و دیگر «ان». مانند درختان، مزاحمان، مسافران، مهاجمان. متأسفانه آنها را با «ین» جمع می‌بندیم. «معلمین» غلط است و درستش «معلمان» است. «مجروحان» و نه «مجروحین». همین‌طور «سارقان» و «سارقین»، «محرومان» و «محرومین»، «زارعان» و «زارعین»، «عارفان» و «عارفین»، «مفسران» و «مفسرین»، «مباشران» و «مباشرین»، «حاضران» و «حاضرین» که صورت نخست همه مثال‌ها درست است و صورت دوم غلط.

خیلی‌ها از من می‌پرسند چرا از همزه استفاده نمی‌کنی و پشت هر واژه‌ای «ی» می‌گذاری. زبان فارسی به گونه‌ای است که حتی می‌توان از ۴ «ی» پشت سر هم استفاده کرد. مثالی می‌زنم تا موضوع برایتان روشن شود. شما به من می‌گویید: «در فلان فروشگاه، یک عروسک‌هایی هست که چشم‌های دریایی‌ی بسیار زیبایی دارند.» من می‌روم می‌بینم و برمی‌گردم و به شما می‌گویم «من رفتم آنجا و آن عروسک‌ها را هم دیدم اما آن چشم‌های دریایی‌یی را که می‌گفتید، ندیدم». پس با مثال ساده‌ای مشخص شد که می‌توانید ۴ «ی» استفاده کنید. درود به روان پاک مانا یاد «بهمن محصص» که نخستین بار وقتی «پوست» اثر «کورتزیو مالاپارته» را از سوی انتشارات روزن ترجمه و منتشر می‌کرد، از «ی» جدا استفاده کرد. ‌

  • خواندن و از سر گذراندن کتاب‌های «اصول ویرایش» دانشگاه‌های شهید بهشتی و دانشگاه تهران در این بین چقدر می‌تواند به ویراستاران کمک کند؟

کمک آنها کامل نیست. می‌گویند اگر می‌خواهید زبان خارجی یاد بگیرید باید وارد محیط شوید. فراگیری زبان فارسی هم به همین شکل است. باید در محیط باشید.

  • نویسنده الزاماً می‌تواند ویراستار باشد؟ چرا بسیاری از نویسندگان بزرگ ما واهمه دارند که در شناسنامه کتابشان نام ویراستار  ذکر شود؟

خیلی‌ها کسر شأنشان می‌شود و باور کنید من هم نمی‌دانم چرا! اگر یک کار تمیز و مرتب و شیک و فاخر منتشر شود بهتر است یا ۱۰ بار چاپ شود و با حشو و زوائد همراه باشد؟ «می‌گردد» یعنی «دور خودش می‌چرخد» و معنی «می‌شود» نمی‌دهد. «ترک نمود» معنی «ترک کردن» نمی‌دهد. «نمودن» یعنی «نشان دادن» و از همین مصدر، واژه «نمایش»  ساخته شده است. می‌نویسند و به کار می‌برند «از گسترش آن جلوگیری نمود!» باید نوشت «جلوگیری کرد». «نابود می‌گردد» غلط است یا «نائل گشت» که این هم غلط است و باید نوشت «نائل شد». «می‌باشد» که غلط اندر غلط است. ما «باش» داریم مانند این شعر از کمال‌الدین اصفهانی که می‌گوید «باش تا صبح دولتت بدمد». «می‌باش» هم داریم. مانند این شعر «می‌باش تا هنوز هزاران گل آورد/ فرهنگ ما به گلشن فرهنگ پروری». «باشد» داریم. «باشد تا تو را بگویم که چه به روزت آوری» یعنی حالا صبر کن و ببین که چه می‌شود اما «می‌باشد» نداریم. این واژه حتی در فرهنگ هم آمده اما از دیدگاه من غلط است. خیلی‌ها به اشتباه می‌گویند «دروازه دولت» که این دروازه دولت نیست. دروازه‌های سابق یک لت داشته. از یک سر باز می‌شد و از همان سر آن را می‌بستند. اینجا را که به غلط می‌گویند «دروازه دولت» دروازه‌ای ساختند که دو «لت» داشت. پس دروازه دو لت درست است نه دروازه «دولت»! همه این‌ها را ذکر کردم اما یک اشتباه را از بچگی در گوش فرزندان ما فروکرده‌اند که تلویزیون می‌گوید «چهارمحال و بختیاری» در حالی که «چهارمحالِ بختیاری» است، چرا که چهارمحال‌های دیگری هم داریم. پنجم یا ششم ابتدایی که بودیم، شنیدم که می‌گویند «بندرعباس»، «مُکران» و «چابهار». نمی‌دانم چه شده که تلویزیون به یکباره می‌گوید «مَکران» یا «ثُبات» به جای صورت درست «ثَبات» که اولی به معنی دردی است جانکاه که آدمی را از پا در می‌آورد! این آخری گویا دیگر کاملاً مصطلح شده، طوری که دیگر صورت درست را اصلاً نمی‌شنویم!       

  • «ریموند کارور» ویراستار داشت یا «اورهان پاموک»، برنده نوبل ادبیات ویراستار دارد. چند نویسنده قدر اول دیگر را که آثارشان ویرایش می‌شود و جهان آنها را می‌شناسند، نام می‌برید؟

همه کتاب‌هایی که انتشارات گالیمار فرانسه منتشر می‌کند، جملگی ویراستار دارند. در ایران عزیزی را سراغ دارم که ویرایش پاکیزه انجام می‌دهد؛ هرمز ریاحی. نازنین دیگری خودش کار ویراستار را برعهده می‌گیرد و او عبدالله کوثری، مترجم عزیز است. یا زنده‌یاد احمد شاملو نمونه بارز است که استاد این کار بود. اما هستند کسانی که راضی نمی‌شوند کسی کارشان را ویراستاری کند. مثلا همه کارهای حکیم‌الهی با نام مستعار ذبیح‌الله منصوری حتماً باید ویرایش شوند.

برچسب‌ها