تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۳۸۷ - ۱۲:۲۴

مهرزاد فتوحی: در یکی از آخرین روزهای تابستان، شش نوجوان دوچرخه‌ای با مشاور آموزشی دوچرخه- که معلم هم هست- در دفتر دوچرخه جمع شدند.

رومینا محمدزمانی، نیلوفر شهسواریان و محمدمهدی مؤمنی، دانش‌آموزان دوره راهنمایی و مروارید اسلامی، سبا سهرابی و کیمیا شالباف که در مقطع پیش‌دانشگاهی درس می‌خوانند، با سیدرضا رحیمی به گفت‌وگو نشستند.آنها در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید در باره شروع سال، تصمیم‌های تازه و پایبندی به تصمیم‌های اول مهر صحبت کردند.

*

 مشاور: اولین چیزی که برای شروع سال تحصیلی نیاز داریم، این است که خودمان را بشناسیم. ‌به نظر‌شما شناخت خود تا چه حد باعث می‌شود که ما موفق باشیم؟
مروارید: خیلی لازم است که آدم خودش را بشناسد. خودم را مثال می‌زنم.  مثلاً من می‌دانم که باید برای درس خواندن کسی به من تأکید کند، وگرنه درس نمی‌خوانم.  یا اگر می‌خواهم رشته‌ای را انتخاب کنم، آیا موفق می‌شوم؟‌ اگر من از توانایی‌هایم اطلاع داشته باشم، می‌توانم مشکلاتم را حل کنم.

سیدرضا رحیمی - عکس‌ها از ابراهیم رستمی

   محمد مهدی: ساعت درس خواندن آدم‌ها فرق دارد. باید خودت را بشناسی که برای تو درس جغرافیا سخت‌تر است یا تاریخ.

   مشاور: هیچ وقت فکر کرده‌اید چرا بعضی درس‌ها برای شما آسان‌تر ولی بعضی سخت‌تر  است؟

   سبا: به نظر من وقتی آدم از خودش شناخت داشته باشد، می‌تواند برنامه‌ریزی‌ ‌بهتری  کند، اما  اگر یکی از خودش شناخت نداشته باشد، برنامه‌ریزی می‌کند اما وسط کار می‌بیند که توان انجام برنامه را ندارد.

   مشاور: درست است، اما محمدمهدی  به آسان‌‌ یا سخت‌ بودن درس‌‌‌ها اشاره کرد. من می‌گویم یکی از دلیل‌هایی که می‌تواند درس را آسان‌تر کند بحث علاقه است. حالا چرا به بعضی درس ها علاقه داریم، زمینه‌های علاقه‌مندی کجاست؟

   سبا:این به معلم  بستگی دارد.  اگر معلم را دوست داشته باشی درس او را هم بهتر می‌خوانی و هم بهتر می‌فهمی.

   نیلوفر:در صورتی که معلم خوب درس بدهد.

   مشاور: پس تدریس بهتر می‌تواند دلیل علاقه دانش ‌آموز به درس باشد. عوامل‌دیگری هم برای ایجاد علاقه هست . بحث ارتباط با معلم در شروع سال تحصیلی یکی از آنهاست. یکی دو جلسه اول را باید به شناخت  معلم‌‌‌ها، توقع‌ها و انتظارات‌آنها اختصاص بدهیم. طبیعی است که همه معلم‌ها شبیه هم  نیستند. مثلاً فضای کلاس معلمی بازتره اما دیگری فضای کلاس متفاوتی دارد. این من هستم که باید خودم را با شرایط آن دبیر وفق  بدهم . بعد از بحث شناخت خودمان، به علاقه‌مندی و ایجاد آن اشاره کردیم. موضوع‌ دیگری  که بارها صحبت آن شده بحث هدف است.  برای مهر ماه‌ چه هدفی را در نظر گرفته‌اید؟ می‌خواهید به کجا  برسید؟ قطعاً برای مهر باید برنامه‌ای داشته باشید. بگویید مثلاً من در پایان مهر باید به اینجا برسم. اگر فکر نکرده باشید شروع این مسیر دشوار است.

   کیمیا: یعنی باید هدف‌های کوتاه و بلند را تعیین کنیم.

   مشاور: آفرین. باید  بدانید که می‌خواهید چه کار کنید.

   مروارید: به نظر من اگر می‌خواهم در رشته‌های خوب دانشگاه‌سراسری قبول شوم باید خیلی درس بخوانم و اگر برنامه نداشته باشم، نمی‌دانم چه‌طور ادامه دهم تا بعد از عید بتوانم آمادگی لازم را داشته باشم.

   مشاور: مثلاً برنامه شما برای مهر چیست؟

   مروارید: من فقط تصمیم گرفته‌ام که هیچ درسی را رها نکنم .چون رشته‌ام انسانی است و کتاب‌های خیلی حجیمی داریم.

   مشاور: درست است، خب این هدف را باید  در آبان هم ادامه بدهید.

   محمدمهدی:می شود از دانش‌آموزها و یا دوستانی که  بزرگ‌تر هستند، کتاب‌های دوم  را گرفت و  پیش‌خوانی کرد که وقتی معلم درس می‌دهد بتوان راحت‌تر  آنها را فهمید.

   سبا: چون برای من  نیم‌سال اول‌ خیلی مهم است،  به یک ماه اول فکر نکرده‌ام.

سبا سهرابی

   مشاور: این هدف میان‌مدت است؛ ولی بد نیست که تااندازه‌ای  فاصله را کم کنیم و هدف‌های  کوچک هم داشته باشیم . حتماً  در سال‌های پیش یاد گرفته‌اید که واحد برنامه‌ریزی  شما باید هفته باشد.

   نیلوفر: باید برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشیم؟

   مشاور: بله. باید برای مهر یک برنامه تعریف کنید.  بدانید که الآن هر چقدر روی نقاط ضعف خودتان برنامه‌ریزی کنید، زمان بیشتری برای حل مشکل خود دارید.

   نیلوفر: من تصمیم گرفته‌ام که وقتی معلم درس می‌دهد همان روز درس‌ها را بخوانم، چون اگر یک هفته، یا چند روز فاصله بیفتد، احتمال دارد نکته‌هایی را که معلم گفته  را فراموش کنم. همچنین وقت بیشتری روی درس‌هایی که دوست ندارم بگذارم تا ملکه ذهنم شود.
مشاور: یکی از روش‌هایی  که می‌خواستم درباره آن صحبت کنم این بود  که کار هر روز را همان روز انجام دهید. فقط اولش سخت است. 

   مروارید: من خودم هرسال این تصمیم را می‌گرفتم که درس همان روز را همان روز بخوانم، اما  هیچ سال، به جز هفته‌های اول این کار را نکردم، ولی حالا که رسیدم به پیش‌دانشگاهی مجبورم که هر درسی را همان  روز یا یک روز بعدش بخوانم.

   سبا: به نظر من ریاضی و عربی را اگر همان  روز بخوانیم خیلی خوب است.

   مشاور: البته  به میزان علاقه و توانایی دانش‌آموز بستگی دارد. اما وقتی عادت کنیم درس را همان روز بخوانیم، مطلب‌های فرار و دارای نکته را بهتر می‌توانیم یاد بگیریم. به نظر من تاریخ از ریاضی سخت‌تر است، چون تاریخ سطر به سطرش مطلب است.

   مروارید: من خودم برای اول مهر  تصمیم خاصی نگرفته‌ام ،اما برای کل سال تصمیم گرفته‌ام که خیلی خوب درس بخوانم.

   مشاور: خوبه، ولی این را در نظر داشته باشید که در زمان‌های مختلف سال وضعیت متفاوتی  دارید. مثلاً  مهرماه  وضعیتی  دارید،که با آبان فرق می‌کند. اما در مجموع  باید هدف مشخصی داشته باشید. هدف‌های خیلی بزرگ را در نظر نگیرید؛ هدف‌هایی را دنبال کنید که  دست یافتنی باشند. مثلاً  اگر در درسی دوازده گرفتید نگویید حالا می‌خواهیم برای نمره بیست بخوانیم؛ دوازده‌تان را بکنید چهارده. این بهتر است؛ چون  وقتی می‌خواهید به بیست برسید ممکن است موفق نشوید و به ده برسید. راه موفقیت‌های شما هم کاملاً متفاوت است، پس بهتر است به خودتان  و به هدف‌هایتان فکر کنید. به تعداد دانش‌آموزان راه موفقیت وجود دارد.

   مروارید: مقایسه خیلی بد است.

از راست به چپ:مروارید اسلامی و کیمیا شالباف

   مشاور: آفرین. راه خودتان را بروید. مسیر خودتان را پیدا کنید. حالا بحث بعدی ‌ما این است که ما هدفی  را مشخص کردیم که می‌خواهیم به آنها دست پیدا کنیم؛ مسیر رسیدن به آن را هم باید تعیین کنیم. این را چگونه تعیین می‌کنیم؟

   مروارید: در وهله اول باید خودمان را بشناسیم. مثلاً چند نفر و چند چیز خیلی کمکم کردند. یکی‌اش معلم فیزیک سال اول دبیرستانم بود . اصلاً فکر نمی‌کردم که  روزی بتوانم بنویسم، او به من تلقین کرد که می‌توانم بنویسم و اولین مطلبم به صورت افتخاری در دوچرخه چاپ شد واز آن به بعد  پریدم روی دوچرخه و روی این اصل تصمیم گرفتم بروم رشته  انسانی.

   کیمیا: من از اول راهنمایی شروع کردم به نوشتن، اما بعد دیگر ادامه ندادم تا آخر راهنمایی، که در دبیرستان  با مروارید دوست شدم. او روزی نوشته‌های مرا خواند و خودش برای دوچرخه فرستاد. دو هفته بعد مطلبم چاپ شد و از آن به  بعد من واقعاً نوشتم را ادامه دادم.

   محمدمهدی: مثلاً از معلم‌مان بپرسیم که برای خواندن هر درس  چه باید بکنیم.

   مشاور: یعنی از کسانی که یک بار این راه را رفته‌اند، از معلم، مشاور مدرسه و دوستان دیگر بپرسیم.

   نیلوفر: آن شیوه‌ای را که انتخاب کردیم  ادامه بدهیم، یعنی همین‌طور رهایش نکنیم.پای هدفمان بایستیم.

   مروارید: این که می‌گوید پای حرفمان بایستیم، واقعاً مهم است. خیلی‌ها به من گفته‌اند که فلان رشته را انتخاب نکن. اما واقعاً هیچ کس به اندازه خودم من را  و استعدادهایم را نمی‌شناسد.

   مشاور: در ارتباط با مسیر هم این  را بگویم که  برای تعیین مسیر از دیگران کمک بگیریم. بعد یک سری ابزار و لوازم برای طی کردن این مسیری که مشخص کرده‌ایم لازم داریم. الآن شروع سال تحصیلی است خب! حالا از امکانات رسیدن به هدف  هم صحبت کنیم.

   مروارید: من خودم هیچ وقت برای معدل بالا درس نخوانده‌ام، اما برایم خیلی مهم است که مبادا کسی به من در این باره تذکر بدهد، مخصوصاً خانواده‌ام. ممکن است همان روزی که تذکر گرفتم  درس نخوانم، اما از فردایش بیشتر درس می‌‌خوانم.

   کیمیا: به نظر من خود مدرسه خیلی مهم است .

   محمدمهدی: البته معلم خوب هم مهم است.

محمدمهدی مؤمنی

   مشاور: آفرین. دیگر چی؟

   نیلوفر: به خود آدم هم بستگی دارد.

   مشاور: در اصول یادگیری می‌گویند که باید تمرکز داشته باشید و  نمی‌توان در یک محیط پر سروصدا تمرکز داشت.تمرکز یعنی  عوامل حواس‌پرتی را تا آنجا که می‌توانیم از بین ببریم. تمرکز صددرصد غیرممکن است. ما می‌توانیم عوامل حواس‌پرتی را تا آنجا که می‌توانیم کم کنیم. یک‌سری از  عوامل تمرکز ‌ درونی است و یک سری هم بیرونی. درمورد اول ممکن است که دو دانش‌آموز روی موضوعی با هم گفت‌وگو  داشته‌اند و حالا که می‌خواهند درس را شروع کنند همه‌اش فکرشان به آن موضوع باشد، اما عوامل بیرونی مثل سروصداست. در کل بهتر است عادت‌های غلط مطالعه‌مان را کنار بگذاریم و با قواعد مطالعه آشنا شویم. ما نمی‌توانیم بدون دانش و فن مطالعه در کار درسی‌مان موفق باشیم.

   سبا: به نظر من خانواده خیلی مهم است. اگر خانواده محیط‌مناسبی را فراهم نکند ما نمی‌توانیم به آن هدفمان برسیم.

   مشاور: پس یکی از آن ابزار و وسایل این است که  خانواده آگاهی داشته باشیم و  شرایط یادگیری مطلوب  را برای ما فراهم کنند.

    کیمیا: دوست‌ها هم خیلی مهم اند. یعنی آدم در جمعی می‌افتد که درس خواندن برایشان مهم است و ما هم تحت تاثیر همدیگر درس می‌خوانیم.

   مروارید:به نظر من یکی از عوامل می‌تواند موفقیت‌هایی باشد که من کسب می‌کنم. مثلاً وقتی در  جشنواره ای  رتبه می‌آورم تشویق می‌‌شوم که بیشتر درس بخوانم.

   سبا: موفقیت دیگران هم می‌تواند خیلی مهم باشد. 

   مشاور: اما در سال‌های پایین‌تر ممکن است انگیزه‌ها متفاوت باشد. وقتی داریم درس می‌خوانیم برای این که انگیزه‌ ما بیشتر شود، باید فکر کنیم که آن درس را برای چه می خوانیم.  در بحث انگیزه تا آنجایی که ممکن است از شکل مادی برسید به شکل غیرمادی و درونی. یعنی  بدانید که هر دانایی و دانشی برای زندگی آینده ما مفید است. درس را برای برای لذت یادگیری بخوانید.

   باید بدانیم هر درسی را چرا می‌خوانیم.  برای تک‌تک این درس‌ها  در ساختار نظام آموزشی کشورمان هدف تعیین شده است. کار کارشناسی شده که برای این مقطع سنی چه درس‌هایی با چه محتوایی لازم است.  اما هیچ معلمی نمی‌آید این را توضیح دهد و نتیجه ناآگاهی معلم منجر به بی‌علاقگی دانش‌آموزان می‌شود.

   مروارید: معلم فلسفه و منطق برایمان توضیح داد که این درس در زندگی به درد ما می‌خورد؛‌ به همین دلیل به این درس علاقه‌مند شدم.

   مشاور: مسیری را که در راه موفقیت طی می‌کنید برای بعضی از شما- برای دانش‌آموزان موفق- خیلی راحت است؛ اما برای بعضی‌ها این مسیر پر از مانع است. من اسم این مانع‌ها را می‌گذارم: «مانع‌های تحصیلی». دانش‌آموزان باید این مانع‌ها را   را بشناسند.
مثلاً من الان نشستم فیزیک بخوانم، فیزیک را یاد نمی‌گیرم، اما باید بفهمم کجای کار می‌لنگد. شده این کار را بکنید؟ اغلب ما وقتی درس را نمی‌فهمیم، آن‌را کنار می‌گذاریم.  بیایید جست‌وجو کنید که کجا را یاد نمی‌گیرید. اگر از ابتدای سال تحصیلی با درس‌ها این‌طور برخورد کنید مانع‌های یادگیری به مرور برداشته می‌شود و شما می‌توانید با آن درس کنار بیایید.

   نیلوفر: یکی از معلم‌های ما وقتی می‌دید ما درس را نمی‌فهمیم با کشیدن تصویر روی تخته، موضوع را برای‌ما شرح می‌داد.

   مشاور: منظورت این است که ما برای یادگیری، شیوه‌ها و ابزارهای مختلف داریم. برمی‌گردیم به اول مهر. همه شما، باید یک سری کارها را در هفته‌های اول و دوم مهر انجام دهید. تا حالا به این موضوع فکر کرده‌اید؟ یکی از کارهای مهم، شناخت مدرسه، مدیر، ناظم، مربی‌ است. ما بیش از پدر و مادرمان با کادر مدرسه در ارتباطیم. پس باید آنها را خوب بشناسیم. فکر می‌کنید راه شناخت چیست؟

   مروارید: به نظر من چند هفته اول باید معلم را زیر نظر بگیریم و بفهمیم که چه اخلاق‌هایی دارد و کم‌کم آنها را بشناسیم. نیلوفر: می‌توانیم از بچه‌های سال بالاتر بپرسیم که مثلاً این معلم امتحان‌هایش چه‌طور است.

   مشاور: در همه مدرسه‌ها، در روز اول مهر مدیر، ناظم و حتی گاهی مشاورهای مدرسه می‌آیند سرصف و صحبت می‌کنند.  اما چون روزهای اول است، همه حواسشان به چیزهای دیگر است، و به ندرت کسی با دقت به این حرف‌ها گوش می‌کند. در حالی‌که نکته‌های بسیار مهم و اصلی در همین صحبت‌ها گفته می‌شود، پس نسبت به این حرف‌ها بی‌توجه نباشید.

   مروارید: یک موضوع دیگر این‌که ما از همان روز اول با دید مثبت به کادر مدرسه نگاه کنیم.
مشاور: آیا از روزهای اول از کادر مدرسه   شناخت  داشته‌اید؟

   نیلوفر: سال قبل یکی از معلم‌های ما  از ابتدای سال گفت که من خیلی سخت‌گیرم، ولی بچه‌ها موضوع را جدی نگرفتند و ر وسط سال برای آنها مشکل ایجاد کرد. محمدمهدی: من سال گذشته، یک دفتر داشتم و اسم معلم‌هایم را از اول سال در این دفترچه نوشتم و جلوی اسم هر کدام عادت‌هایشان را می‌نوشتم و سعی می‌کردم خودم را با عادت‌های آنها تطبیق دهم.

   مشاور: آفرین.  خیلی مهم است که معلم‌هایمان را بشناسیم و انتظاراتشان را بدانیم. خب، اما یک کار مهم دیگر برقراری ارتباط مثبت با مدیر مدرسه و معلم‌هاست. به نظر شما برای این موضوع چه کاری باید کرد؟

   نیلوفر: سعی کنیم براساس میل آنها  رفتار کنیم.

نیلوفر شهسواریان

   سبا: سعی کنیم یک تصویر مثبت از خودمان در آنها ایجاد کنیم؛ نه اینکه اول سال درس بخوانیم، وسط سال درس را ول کنیم. از اول سال کاری کنیم که معلم روی ما به عنوان یک دانش‌آموز درس‌خوان حساب کند.

   کیمیا: یعنی قدم‌های اول را درست برداریم.

   مشاور: ببینید،برخورد اول خیلی مؤثر است. من چون خودم معلم هستم تجربه کرده‌ام که چه‌قدر برخورد اول دانش‌آموز مهم است.

   اصل دیگری که در باره‌اش صحبت کردیم، اصل «کار هر روز همان روز است.» اصلاً کار سختی نیست. امروز فیزیک خوانده‌ایم، برویم خانه یک مرور کوتاه روی درس همان روز  داشته باشیم.یک ماه مثلاً مهرماه این کار را تمرین کنید و بعد نتیجه‌اش را ببینید.

   نیلوفر: معلم ریاضی ما هم همین کار را می‌کرد. سر گروه تعیین می‌کرد و درس همان روز را باید به سرگروه نشان می‌دادیم.

   مشاور: نکته مهم دیگر که باید از همان ابتدای سال انجام دهیم این است که  هرچه بیشتر از فضای کلاس استفاده کنیم. معمولاً 60، 70 درصد یادگیری در کلاس است. از تجربه‌هایتان در این باره بگویید.

   مروارید: سال‌های قبل که در کلاس سؤالی برایم پیش می‌آمد، نمی‌پرسیدم و می‌گفتم خب می‌روم خانه می‌خوانم، حتماً می‌فهمم. ولی گاهی این‌طور نمی‌شد.  امسال تجربه کرده‌ام و دیدم بهتر است که سؤال‌ها را سرکلاس بپرسم، تا همه ابهام‌ها رفع شود.
محمد مهدی: من در دوره راهنمایی تجربه کرده‌ام که باید همه سؤال‌هایم را سر کلاس بپرسم و به سؤال‌های معلم هم فکر کنم.

   مروارید: بعضی از معلم‌های ما سرکلاس نمونه سؤال‌ها را می‌گفتند ولی ما حواسمان جمع نبود و وقتی همان سؤال‌ها در امتحان می‌آمد تازه می‌فهمیدیم که بازیگوشی در کلاس یعنی چه؟

   مشاور: بحث استفاده از فضای کلاس، ما را به اینجا می‌رساند که چه‌طور در کلاس‌ها حضور فعال داشته باشیم؟ به نظر شما راه رسیدن به خوب گوش کردن چگونه است؟

   رومینا: حواسمان جمع باشد.

رومینا محمد زمانی

   نیلوفر: یادداشت‌برداری کنیم.

   محمد مهدی: به شیطنت‌های بقیه بچه‌ها توجهی نکنیم.

   مروارید: من سعی می‌کنم حواسم را جمع کنم، اما روش و شیوه معلم هم خیلی مهم است. مثلاً یکی از معلم‌های ما  که صدای رسا و گیرایی داشت؛  ما درس او را بهتر گوش می‌کردیم.

   مشاور: فکر نمی‌کنید که برای این کار لازم است تمرین کنید؟ مگه می‌شود همه معلم‌های ما تن صدایشان خوب باشد؟

   سبا: باید خوب گوش کردن را تمرین کنیم.

   مشاور: به نظر شما، چرا در کلاس درس زبان، قسمت «شنیدن» را می‌گذارند؟ چون می‌خواهند مهارت شنیدن را تمرین کنید.یکی از شرایط حضور فعال گوش کردن است، نه شنیدن. خیلی وقت‌ها اصوات توی گوش‌ ما می‌رود، ولی ما گوش نمی‌کنیم. مثل خوب  نگاه کردن. دیدن نه! پیشنهاد شما برای خوب نگاه کردن چیست؟

   کیمیا: به نظر من باید تمرین کرد. مثلاً موقع خواندن سؤال‌ها، گاهی یک قسمت سؤال را می‌بینیم، ولی قسمت بعدش را نمی‌بینیم.

   مشاور: من یک سری عوامل را نوشته‌ام که می‌تواند درباره خوب شنیدن و خوب نگاه کردن مؤثر باشد، مثلاً استراحت کافی و تغذیه مناسب.

   نیلوفر: ورزش هم می‌تواند مهم باشد.

   مشاور: یک مورد دیگر آمادگی قبلی است. سعی کنید یک بار درس را از قبل مطالعه کنید. پیش مطالعه داشته باشید.

   خب! حالا به عنوان دانش‌آموزان موفق، اگر پیشنهادی برای دوستان‌ دوچرخه‌ای  دارید، بگویید.

   نیلوفر: به نظر من با هم درس خواندن هم می‌تواند باعث موفقیت شود.

   کیمیا: من فکر می‌کنم، کنار گذاشتن اضطراب و استرس خیلی مهم است. البته برای این کار اطرافیان هم باید خیلی کمک کنند.

   محمد مهدی: به نظر من درس‌های دوره‌ راهنمایی سخت‌تر از دوره ابتدایی‌ است و اگر  کسی بخواهد با همان شیوه‌ دوره ابتدایی، راهنمایی را بخواند، قطعاً موفق نمی‌شود.
سبا:  مهم‌ترین چیز هدف است. اگر هدفمان را دوست داشته باشیم، هر سختی را برای رسیدن به این هدف تحمل می‌کنیم.

   مروارید: به نظر من ما باید درس خواندن را تمرین کنیم.  مثلاً سال اول دبیرستان حداقل یک ساعت، سال دوم، دو ساعت درس بخوانیم تا وقتی به کلاس سوم رسیدیم بتوانیم روزی سه ساعت درس بخوانیم تا مغزمان بکشد.البته به تفریح‌تان هم برسید، استراحت هم بکنید. ولی درستان را هم با برنامه بخوانید.

   مشاور: خب، من  جمع‌بندی  می‌کنم. بحث را از آنجا شروع کردیم که برای فعالیتی مثل درس خواندن هم باید دانش و فن آن را بلد باشیم، چون دنیا، دنیای اصول و قواعد است. در غیر این صورت مجبوریم خیلی انرژی صرف کنیم و به سختی به موفقیت تحصیلی می‌رسیم.
برای رسیدن به این اصول از بحث خودشناسی شروع کردیم، باید علاقه‌ها و توانایی‌هایمان را بشناسیم، ضعف‌هایمان را تقویت کنیم، هدف داشته باشیم، اصلاً بزرگ و کوچکی هدف مهم نیست. فقط باید در مسیر هدف حرکت کنیم.

در مسیر باید از دیگران کمک بگیریم، خانواده، دوستان، معلم‌ها می‌توانند به ما کمک کنند.  برنامه‌هایی هم برای مهرماه عنوان شد؛ همه باید سعی کنیم اولیای مدرسه را خوب بشناسیم، اصل انجام هر کار در همان روز را از همان اول مهر رعایت کنیم.

   موضوع آخر اینکه برای استفاده هرچه بیشتر از فضای کلاس، خودمان را آماده کنیم.
موفق باشید!