دیپلماتهای روس و در راس آنها دیمیتری مدودف رئیسجمهور روسیه و ولادیمیر پوتین نخستوزیر این کشور آنچنان جدی، سرسخت و با مواضع هماهنگ سر میز مذاکره با غربیها مینشینند که دیپلماتهای اروپایی در عمل مجبور میشوند به خواستههای روسیه توجه نشان دهند.
در حقیقت پس از جنگ 5 روزه گرجستان و روسیه، مسکو به درستی و بهصورت تمام و کمال از تمامی ظرفیتهای دیپلماتیک خود در گوشه گوشه جهان استفاده کرده و در برابر فشارهای اروپا و آمریکا شعبدهای از آستین بیرون میآورد.
جدای از گسترش ناگاه روابط نظامی روسیه با کشورهایی نظیر ونزوئلا در آمریکای لاتین، فعال کردن ظرفیتهای دیپلماتیک مسکو در کشورهایی نظیر سوریه و عراق که اوج آن سفر اخیر بشار اسد به مسکو و دعوت مدودف از نوری مالکی نخستوزیر عراق برای سفر به مسکو است، نمونهای از تلاش گسترده مسکو برای یارگیری دیپلماتیک در مواجهه با فشارهای غرب است.
سرعت، دقت و هماهنگی دستگاه سیاست خارجی روسیه در اعلام موضع در برابر مواضع اتخاذ شده از سوی اروپا و آمریکا به گونهای است که بازی یک شطرنج باز روسی را در ذهن تداعی میکند؛ شطرنجبازی که با دقت حرکتهای بعدی رقیب را پیشبینی کرده و براساس آنها، حرکتهای خود را دقیق و بدون معطلی عملی میکند.
هفته گذشته نیکلا سارکوزی رئیسجمهور فرانسه و رئیس دورهای اتحادیه اروپا در راس یک هیات دیپلماتیک عالیرتبه به مسکو سفر کرد تا بر سر میز شطرنج با روسها بنشیند، اما این بار هم روسها نشان دادند که شطرنجبازان ماهرتری هستند.
مذاکرات سارکوزی با دیمیتری مدودف و هیاتهای مذاکرهکننده روسی به آنجا کشید که سارکوزی در بخشی از مذاکراتش با روسها برآشفت و تهدید کرد که میز مذاکره را ترک خواهد کرد. فشار مذاکرات بر هیات اروپایی آنچنان بود که سارکوزی ناگهان برخاست و گفت که اگر روند مذاکره اینگونه پیش برود او میز مذاکره را ترک خواهد کرد. دست آخر نیز هیات اروپایی با دستاوردی به اروپا بازگشت که در حقیقت همان خواستههای اروپا در توافقنامه نخست منعقد شده میان گرجستان و روسیه بود. به دیگر سخن، سارکوزی و هیات همراهش تنها به این دلیل به مسکو سفر کردند تا روسها را وادار کنند که خاک گرجستان را ترک کنند. این خواسته اروپا در نخستین توافقنامه امضا شده میان مسکو و تفلیس نیز درج شده بود.
به این ترتیب میتوان گفت روسیه در این مورد در موضع برتر قرار گرفته و اروپا مجبور میشود برای جلب نظر مساعد روسیه هیاتی را روانه مسکو کند و دست آخر نیز با ارائه تضمینی مبنی بر اینکه گرجستان دیگر امنیت منطقه را به خطر نخواهد انداخت، مسکو را به خروج از خاک گرجستان راضی کند.
البته مسئله حضور نیروهای روسی در خاک گرجستان و مسکو تنها یک ضلع از مثلث تنش میان غرب و روسیه است. سپر دفاع موشکی آمریکا در لهستان و تلاش گرجستان برای پیوستن به ناتو دو ضلع دیگر این مثلث را تشکیل میدهند که اتفاقا درخصوص این دو نیز مسکو سیاستهای هوشمندانهای را به کار گرفته است. روسیه اخیرا در جدیدترین موضعگیریاش درباره استقرار سامانه دفاع موشکی آمریکا در لهستان و چک اعلام کرده است که موشکهای رهگیر این سامانه دفاعی را به محض اینکه مستقر شوند، هدف موشکهای هستهای خود قرار خواهد داد.
به موازات این موضعگیری، روسیه 4 فروند هواپیمای نظامی خود را به ونزوئلا اعزام کرد تا در مانوری مشترک با ارتش ونزوئلا مشارکت کنند. در واقع موضعگیری نخست روسیه مبنی بر انهدام موشکهای رهگیر آمریکا اقدامی درست مشابه با تصمیمگیری آمریکا در زمان جنگ سرد است. در آن دوران نیز زمانیکه ایالات متحده آمریکا مطلع شد شوروی موشکهای میان برد بالستیک را در کوبا نصب کرده است، خواهان خروج بیقید وشرط آنها شد. کندی رئیسجمهور وقت آمریکا اعلام کرد چنانچه مسکو موشکها را بازنگرداند نیروی هوایی آمریکا آنها را منهدم خواهد کرد.
سرانجام در مذاکرات میان خروشچف رهبر وقت شوروی و کندی رئیسجمهور آمریکا، روسیه موشکها را بازگرداند و غائله ختم شد. از این منظر، استقرار سامانه دفاع موشکی آمریکا در لهستان و جمهوری چک که به نوعی حیاطخلوت روسیه محسوب میشوند درست همانند اقدامی است که آمریکا در سال 1962 صورت داد. از این جهات میتوان گفت که تهدیدات روسیه علیه سپر موشکی آمریکا در شرق اروپا ریشه در ملاحظات ژئوپولیتیک و راهبردیای دارد که زمانی(سال 1962) آمریکاییها از آن غفلت نکردند و اکنون نیز روسیه از آن غفلت نخواهد کرد.
اما ضلع سوم مناقشه روسیه و غرب به تلاش گرجستان برای پیوستن به ناتو مربوط میشود. دیک چنی معاون رئیسجمهور آمریکا در سفری که به قفقاز داشت صراحتا اعلام کرد که پیوستن گرجستان به ناتو حتمی خواهد بود. این در حالی است که روسها از مدتها پیش اعلام کرده بودند که تلاش برای جلب نظر کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق برای پیوستن به ناتو را نوعی تهدید برای امنیت ملی خود به حساب خواهند آورد و از تمام قوای خود برای ممانعت از این امر استفاده خواهند کرد. البته پیوستن گرجستان به ناتو با توجه به مخالفت جدی کشورهای فرانسه، آلمان و اسپانیا تا حدودی بعید بهنظر میرسد.
حتی اگر این مهم صورت بگیرد پذیرش گرجستان در ناتو به نوعی نمادین خواهد بود و بیشتر شکل هشدار به روسیه را خواهد گرفت. پیوستن کشوری 4 میلیونی به نام گرجستان به ناتو که دولتش حتی از سوی اروپا با انتقاداتی مواجه است، و در جریان بحران قفقاز نیز از خود بیتدبیری نشان داده، نه تنها موجب افزایش قدرت ناتو نخواهد شد بلکه این سازمان را همواره در حاشیه برخورد با قدرتی به نام روسیه قرار خواهد داد و این درست همان چیزی است که برخی از کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و آلمان از آن حذر میکنند.
در بازی شطرنج میان غرب و روسیه، روسها بسیار دقیق مهرهچینی کردهاند و چنانچه صفحه شطرنج به هم نخورد بازی با روسها در آینده هم دشوار خواهد بود.