بهگزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، این حادثه ۳۱ اردیبهشت سال گذشته اتفاق افتاد. آن روز ساکنان ساختمانی در شرق تهران با شنیدن صدای فریاد و درگیری از خانه همسایه راهی آپارتمان آنها شده و پیکر خونین و نیمهجان زن جوان را دیدند که در اتاق خواب افتاده بود. کمی آنطرفتر دختربچه ۸ ساله وی که وحشتزده بود کنار پیکر مادرش ایستاده بود و گریه میکرد.
با گزارش ماجرا به پلیس و قاضی جنایی تهران، تیم تحقیق راهی محل حادثه شدند. زن جوان بر اثر اصابت ضربات چاقو به شکمش بهشدت مجروح شده بود که پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. در ادامه تحقیقات برای کشف راز این جنایت آغاز و معلوم شد که زن جوان ۲ سال قبل بهخاطر اختلافاتی که با همسر اولش داشته از او جدا شده بود. او ۵ روز قبل از حادثه این آپارتمان را اجاره کرده بود و بهگفته صاحبخانه، وی به همراه مردی جوان که مدعی بود همسرش است در آنجا ساکن شده بود. اما مرد جوان ناپدید شده و از او خبری نبود. از سوی دیگر معلوم شد که مقتول پس از جدایی از همسر اولش ازدواج نکرده بود و بهنظر میرسید مردی که نقش شوهرش را بازی کرده، در این حادثه نقش دارد.
در این شرایط دستور بازداشت مرد جوانی که ۲۴ ساله و اهل روستایی در یکی از استانهای غربی کشور بود صادر شد. زمان زیادی طول نکشید که مأموران مخفیگاه وی را شناسایی کردند و اوایل تیر سال گذشته یعنی ۲ ماه پس از قتل با حضور در محل زندگیاش او را دستگیر و به تهران منتقل کردند. جوان روستایی وقتی پیش روی قاضی ساسان غلامی بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت جزئیات قتلی که مرتکب شده بود را فاش کرد و مدعی شد که بهشدت نادم و پشیمان است و عذاب وجدان دارد.
دوستی اینستاگرامی
متهم گفت: حدود ۳ ماه قبل با لیلا در اینستاگرام آشنا شدم. من چوپان هستم اما ۲ سالی میشود که گوشی هوشمند خریدهام و در اینستاگرام صفحه دارم. یک روز بهصورت اتفاقی چشمم به پیج لیلا افتاد و عکس خودم را که استوری کرده بودم برای او فرستادم. لیلا عکسم را لایک و از آن تعریف کرد و همین باعث آشنایی ما شد. چند وقتی با هم در اینستاگرام چت میکردیم تا این که شمارهاش را گرفتم و رابطهمان بیشتر شد.
وی ادامه داد: مدتی بعد برای دیدار لیلا راهی پایتخت شدم و از او خوشم آمد. میدانستم از شوهرش طلاق گرفته و فرزند دارد اما چون عاشق لیلا بودم تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. هرچند تفاوت سنی داشتیم اما ماجرا را به خانوادهام گفته بودم و تصمیمم برای ازدواج با لیلا جدی شده بود تا این که متوجه شدم او اصلا علاقهای به من ندارد. اگر هم داشت احساس کردم که بهخاطر پول است. چون من گوسفندان زیادی دارم، پسانداز خوبی هم داشتم و به خاطر این که برقکاری هم میکنم در تهران پیشنهاد کاری خوبی داشتم. فکر میکنم لیلا پول مرا دوست داشت نه خودم را.
مرد جوان گفت: او مدام سرش توی گوشی موبایلش بود و با افراد مختلف چت میکرد. از سوی دیگر معتاد هم شده بود و مدام دخترش را کتک میزد. حتی یکبار دخترش را آنقدر کتک زد که اگر من نبودم، معلوم نبود چه بلایی سرش میآمد.
وی ادامه داد: روز حادثه از سرکار به خانه آمدم و دیدم قفل در عوض شده است. به او اعتراض کردم و احساسم این بود که فرد دیگری در زندگیاش است. من نقشه قتل نداشتم و همهچیز در یک لحظه رخ داد. وقتی در حال بگومگو بودیم ناگهان سراغ کیفش رفت و یک چاقوی ضامندار از داخل آن برداشت. میخواست به من ضربه بزند اما مچش را گرفتم و مانع شدم. نمیدانم چه شد که در کشمکشی که میان ما بود چاقو را از دستش گرفتم و یک ضربه به شکمش زدم. بعد از این که او خونآلود نقش زمین شد، چشمم به دخترش افتاد که وحشتزده نگاه میکرد، ترسیدم و فرار کردم. بعد از قتل هم به روستایمان برگشتم که دستگیر شدم.
متهم به قتل پس از اقرار به جنایت و بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد و اولیای دم نیز خواستار قصاص عامل جنایت شده بودند اما با تلاش بازپرس جنایی تهران و انجام جلسه صلح و سازش، سرانجام خانواده مقتول دلشان به رحم آمد و چند روز قبل در دادسرای جنایی تهران حاضر شدند و قاتل را بخشیدند.
با رضایت اولیای دم، چوپان قاتل پیش از محاکمه از مجازات مرگ رهایی یافت و فرصت زندگی پیدا کرد. به این ترتیب متهم به قتل بهزودی از لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه خواهد شد.