و دهانم دچار به موریانههایی بود
که حرفهایم را میخوردند.
مهلاسادات میری از زابل
- استوار
استوار ایستادهای
نه در جنگل
نه در دشت
نه در کوه
نه در صحرا
استوار ایستادهای
در گوشهی هال خانه
لباسها روی تو استراحت میکنند
فاطمه مرادی
16ساله از بروجرد
- پریشانی
انگشتها
لابهلای پیچ و تاب موجها
سر میخورند
و خورشید
در پریشانی خرما از راه میرسد
شانه و دست
هردو از موجی شیرین
مست
پریا حلاج از اهواز
عکس: سارا نجفی از سروستان