نیومن، آخرین بازیگر از نسل هنرپیشگان جوانی بود که در دهه 50 از نیویورک و از کلاسهای استلا آدلر بیرون آمدند و سینماهای جهان را فتح کردند هر چند که در بین این چهرهها مارلون براندو و جیمز دین بهمراتب بهتر از او بودند. براندو با فیلم «اتوبوسی به نام هوس» چهره شد و دین در فیلم «شرق بهشت» بازی خارقالعادهای از خود ارائه داد ولی اولین فیلم نیومن فیلمی به نام «صندلی نقرهای» بود که در زمان اکران چندان موفق نبود و حتی در زمانی که سالها بعد از تلویزیون پخش شد برای معرفی آن نیاز به یک آگهی تمام صفحه در روزنامه نیویورک تایمز بود و نیومن هم در دهههای بعد سعی میکرد کمتر در مورد آن صحبت کند.
پس از اینکه جیمز دین در سانحه رانندگی در سن 24 سالگی درگذشت این نیومن بود که به جای او برای بازی در فیلم« یکی آن بالا مرا دوست دارد »در نقش بوکسوری به نام راکی گراتزیانو بازی کرد و فروش بالای فیلم و نقدهای مثبت درباره آن نیومن را یکباره به یک ستاره بدل کرد.نیومن درسال 1925 در کلیولند متولد شد و دومین پسر خانواده متمو لی بود که با وجود شرایط بد اقتصادی در دهه 1930 زندگی خوبی داشتند. در دبیرستان او به بازیگری علاقهمند شد اما به اصرار پدرش در دانشگاه اوهایو به تحصیل در رشته اقتصاد مشغول شد.
با شروع جنگ دوم جهانی و اعزام نیروهای آمریکایی به اروپا او به خدمت نیروی دریایی درآمد ولی درخواستش برای خلبانی بهدلیل کوررنگی رد شد. نیومن پس از پایان جنگ ابتدا در یک انستیتو خصوصی هنر در اوهایو و پس از آن در دانشگاه ییل تحصیلاتش را ادامه داد.
پس از بازی در فیلم یکی آن بالا مرا دوست دارد از رابرت وایز، او در دو دهه بعدی در چند فیلم که به شکلی تصادفی نام آنها با حرف H شروع میشد حضور یافت؛ فیلم Hud که در آن نقش فرزند یک گلهدار را در تگزاس مدرن ایفا میکرد و یا فیلم Humber -براساس رمانی از المور لئونارد - که در دوران غرب وحشی میگذشت و یا فیلم Harper براساس کتاب دیگری از راس مک دونالد در مورد قهرمانی که قصد دارد راز دو معمای کهنه و تازه را به یکباره حل کند.
اما بدون شک مشهورترین فیلم او در این سری Hustler به کارگردانی رابرت راسن است که نیومن در آن نقش ادی خوشدست را ایفا میکرد؛ همراه با فیلمبرداری بهیاد ماندنی سیاه وسفید جمیز وونگ هاو. بیلیاردباز یکی از معدود فیلمهای سینمای آمریکا تا آن زمان بود که در عوض توجه به داستان، کاملا شخصیت محور بود و مارتین اسکورسیزی استاد سینمای مولف سعی کرد تا در دنباله فیلم «رنگ پول» جان تازهای به شخصیت موردعلاقهاش- ادی خوش دست- ببخشد و اتفاقا نیومن پس از سه دهه بازیگری اولین اسکارش را برای این فیلم دریافت کرد.
با این همه در طول تمامی مدت حضور بر پرده سینما، موفقترین فیلمهای در گیشه فیلمهایی بودند که او در نقش گنگسترهای بدنام تلاش میکرد تا با دست یافتن به ثروتی هنگفت به آرزوهای دست نیافتنیاش جامه عمل بپوشاند.
در« نیش» که دومین همکاری او با رابرت ردفورد بود، نیومن نقش هنری گاندورفی را داشت که در دهه 1930 و در اوج حضورگنگسترها در زندگی روزمره آمریکاییها، سعی کرد تا باکمک دوست صمیمی اش جانی هوکر – بابازی رابرت ردفورد – انتقام خود را از عدهای گنگستر بی رحم بگیرد؛ بدون اینکه دست به اسلحه ببرد.
پیش از آن در یک همکاری درخشان دیگر با ردفورد در«بوچ کسیدی و ساندنس کید» همین ویژگی را به رخ کشید؛ گرچه آنها سارقان مسلح غرب وحشی محسوب میشوند و کید همیشه دست به اسلحه است، اما بوچ هرگز علاقهای به قتل ندارد بلکه این جذابیت سکههای طلا و دلارهای سبز است که او را به همکاری با کید ترغیب میکند و شاید وجود خصوصیتهایی چون وفاداری، هوشمندی و یا انسانیت درشخصیت بوچ باعث میشود تا روی هیل ترجیح دهد پیش ازاصابت 300 گلوله اسلحه بولیویاییها به دو قهرمان در پایان فیلم ناگهان تصویر را ثابت نگاه دارد و ترجیح دهد تا صحنه مرگ قهرمانهایش بهجای پرده سینما در ذهن تماشاچی نقش بندد.
او پیش از مرگ قصد داشتدر ماه اکتبر نمایشنامهای را در خانه تئاتر وست پورت کانتری کارگردانی کند اما بهدلیل وضعیت جسمانیاش از ماه می در بیمارستان بستری شد و معاینات در مرکز درمان سرطان در نیویورک نشان داد که او مبتلا به سرطان نای شده است.نیومن در زندگی خصوصیاش هم فرد منحصر به فردی بود و در ژانویه امسال پنجاهمین سالگرد زندگی مشترکش را با همسرش –جوآن وودوارد -جشن گرفت.
او که ترجیح داده بود در عوض زندگی در لسآنجلس و بهره گرفتن از مزایای شهرت در هالیوود، زندگیاش را وقف هنر، تجارت، خانواده و رقابتهای اتومبیل رانی درشهر کانکتیکات کند، در گفتوگوهای مطبوعاتیاش همیشه از وفاداریاش به همسر و خانواده به زبان طنز یاد میکرد و یک بار در توضیح پایداری رابطه خانوادگیاش گفته بود: من همیشه در مورد مسائل مهم تصمیم میگیرم و مسائل بیاهمیت را به همسرم واگذار میکنم برای مثال اگر من بخواهم که درکالیفرنیا زندگی کنم ولی او کانکتیکات را دوست داشته باشد، خب مشخص است که ما در کانکتیکات زندگی میکنیم اما اگر قرار باشد که در مورد سیاست خارجی آینده آمریکا اظهار نظر کنیم قطعا نظر من پذیرفته میشود!!
اما جالب است که با وجود این رابطه زناشویی خوب، هر دو آنها اعتراف کرده بودند که در رقابت حرفهای تنشهایی وجود داشته، هر چند که وودوارد در گفتوگویی با روزنامه نیویورک تایمز در ژانویه گذشته اذعان کرده بوده که از لحاظ حرفهای همیشه زیر سایه نیومن قرار داشته و البته اشاره کرده بود که در مدت نیم قرن زندگی مشترک نیومن تنها یک بار پس از درگیری لفظی از منزل خارج شده بود اما پس از ده دقیقه برگشته بود چرا که نمیدانست که باید به کجا برود!
واشنگتن پست ،لسآنجلس تایمز-28 سپتامبر 2008