به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، اولین مراسم اهدای جوایز اسکار در سال ۱۹۲۹ برگزار شد و جایزه بهترین کارگردانی در دو بخش کمدی و درام به لوئیس مایلستون و فرانک بورزیگی رسید. از آن زمان تا به امروز جایزه اسکار به جایگاه معتبرترین جایزه سینمایی جهان رسیده است. با این حال با وجود آنکه نزدیک به صد سال از راهاندازی جایزه اسکار میگذرد، برخی از معروفترین فیلمسازان جهان تاکنون از کسب اسکار بهترین کارگردانی یا بهترین فیلم محروم ماندهاند.
یکی از دلایل این امر میتواند عدم تنوع در جوایز اسکار باشد؛ تاکنون تنها دو زن و سه فیلمساز آسیایی جایزه اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کردهاند و هیچ کارگردان سیاهپوستی به این افتخار نائل نشده است.
مجله فار اوت/Far Out در مطلبی به معرفی چند تن از این کارگردانان نامدار پرداخته که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
استنلی کوبریک
اکثریت سینمادوستان استنلی کوبریک را به عنوان یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ میشناسند اما آکادمی اسکار هیچگاه بر این دیدگاه صحه نگذاشت. با وجود ۱۳ نامزدی برای جایزه اسکار از جمله اسکار بهترین کارگردانی برای فیلمهای ۲۰۰۱: ادیسه فضایی، دکتر استرنج لاو، پرتقال کوکی و بری لیندون، کوبریک تنها یک بار رنگ اسکار را به خود دید که آن هم برای جلوههای بصری فیلم ادیسه فضایی بود.
کوبریک با مهارت خود در ساخت فیلم در مجموعه متنوعی از ژانرها، از ژانر جنگی و جنایی گرفته تا درام تاریخی و فیلمهای فضایی، در هر فیلمی که میساخت جهانهای مختلفی را زیرپا میگذاشت و همزمان ذوقی کاملا مدرن و هیجانانگیز داشت که در مقایسه با سایر فیلمسازان منحصربه فرد بود. نورپردازی فریبنده فیلم ۲۰۰۱: ادیسه فضایی و درونمایههای پیچیده این فیلم درباره تکامل انسانیت و فناوری همگام با بازی خارقالعاده کییر دولی (Kier Dullea) این فیلم را چند پله بالاتر از فیلمهای همدوره خود قرار داد. کوبریک در سال ۱۹۶۸ برای این فیلم که یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ است نامزد اسکار بهترین کارگردانی شد اما این جایزه را برای فیلم اولیور! به کارول رید واگذار کرد.
پل توماس اندرسن
شاید غافلگیرکننده باشد که پل توماس اندرسن با وجود نامزدی در شاخه اسکار بهترین کارگردانی برای فیلمهای خون به پا خواهد شد و رشته خیال، تاکنون برنده جایزه اسکار نشده است. این فیلمساز آمریکایی در طی دوران فعالیت حرفهایاش که در سال ۱۹۹۶ با فیلم برد دشوار (Hard Eight) آغاز شد تاکنون بارها خود را به عنوان یک کارگردان فوقالعاده اثبات کرده است.
اندرسن از سال ۱۹۹۶ تاکنون ۹ فیلم بلند ساخته و بارها با چهرههایی چون دنیل دی لوویس و فیلیپ سیمور هافمن همکاری کرده است. وی در جدیدترین فیلم خود، پیتزا لیکوریس، نیز از پسر نوجوان هافمن فقید که کوپر نام دارد در نقش اصلی بهره برد. اگر موفقیت کنونی اندرسن را شاهد بگیریم، اجتنابناپذیر است که او در آینده جایزه اسکار بهترین کارگردانی را با خود به خانه خواهد برد.
دیوید فینچر
فینچر با وجود آثار قابل توجهی که در کارنامه دارد، بارها در دورههای مختلف توسط آکادمی اسکار نادیده گرفته شده است. کارگردان فیلمهای باشگاه مشتزنی و هفت تاکنون سه بار نامزد اسکار بهترین کارگردانی شده اما رقابت برای رسیدن به این جایزه را در سال ۲۰۰۸ به دنی بویل، در سال ۲۰۱۰ به تام هوپر و در سال ۲۰۲۱ به کلویی ژائو باخت.
فینچر استاد ساخت فیلمهای روانشناختی مهیج است و دقیقا میداند که چه زمانی عناصر خاصی از داستان را برای مخاطب فاش کرده و چه زمانی آنها را در پس پرده نگه دارد.
این فیلمساز آمریکایی تاکنون بارها خود را به عنوان یک قصهگوی باهوش ثابت کرده است، قصهگویی که داستانش را تیزهوشانه، سرگرمکننده و دقیق روایت میکند. فیلمشناسی موفق این کارگردان که قدمت آن به دهه ۱۹۹۰ میلادی بازمیگردد، حاکی از آن است که تقریبا هرکدام از فیلمهای او میتواند نامزد جایزه اسکار شود و شانس بالایی برای برد داشته باشد. اما از بخت بد فینچر برخی از بهترین فیلمهای او از جمله باشگاه مشتزنی، دختر گمشده، هفت و زودیاک هیچوقت حتی نامزد دریافت اسکار هم نشدند.
وونگ کار وای
وونگ کار وای که ساخت فیلمهای کلاسیکی چون فرشتگان سقوط کرده، چانگکینگ اکسپرس و در حال و هوای عشق را در کارنامه دارد، به عنوان یکی از بزرگترین کارگردانان مولف سینمای مدرن شناخته میشود.
این فیلمساز هنگکنگی با وجود کارنامه درخشانی که دارد، تاکنون حتی یک بار هم نامزد جایزه اسکار نشده است. وونگ در آثارش معمولا از روایت غیرخطی و یک پالت رنگی شاخص استفاده میکند. انگشتشمارند کارگردانانی که مثل وونگ در به نمایش کشیدن پیچیدگیهای تنهایی به چنین مهارتی رسیده باشند.
تاکنون تنها چهار چهره آسیایی موفق به کسب جایزه اسکار بهترین کارگردانی شدهاند؛ آنگ لی اولین کارگردان از این گروه چهار نفری بود که در سال ۲۰۰۵ برای فیلم کوهستان بروک بک اسکار گرفت و همزمان هم به اولین کارگردان آسیایی و کارگردان رنگینپوست تبدیل شد که این جایزه را از آن خود میکند.
ریچارد لینکلیتر
لینکلیتر در سال ۱۹۹۳ با اکران فیلم مات و مبهوت که روایتی از حومه آمریکا در دهه ۷۰ میلادی است، به شهرت رسید.
وی در سال ۱۹۹۵ فیلم پیش از طلوع را روی پرده سینماها برد که به اولین قسمت از یکی از معروفترین سهگانههای تاریخ سینما تبدیل شد. دیالوگهای ناتورالیستی تاثیرپذیرفته از سینمای اریک رومر فرانسوی، چیزی است که این فیلم را جذاب و دیدنی میکند. تعجبی ندارد که بسیاری از منتقدان فیلم پیش از طلوع را در فهرست بزرگترین فیلمهای تاریخ قرار داده و از آن به عنوان فیلمی که به زیبایی تصویربرداری شده و به طرز جسورانهای رمانتیک است، یاد میکنند.
لینکلیتر با وجود کسب چند نامزدی برای اسکار از جمله نامزدی برای جایزه بهترین کارگردانی برای فیلم پسرانگی (۲۰۱۴) و جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی برای فیلم قبل از غروب (۲۰۰۴)، تاکنون موفق به کسب جایزه اسکار نشده است.
ویم وندرس
ویم وندرس که بیشتر با فیلم پاریس، تگزاس شناخته میشود یکی از اصلیترین چهرههای سینمای نوین آلمان است. با وجود آنکه سه مورد از مستندهای او در شاخه بهترین مستند بلند نامزد دریافت جایزه شدهاند، وی تا به امروز همیشه از مراسم اهدای جوایز اسکار دست خالی بیرون آمده است.
وندرس مکررا با تولید فیلمهایی خارقالعاده از جمله آلیس در شهرها و بالهای اشتیاق به بررسی درونمایههایی چون تنهایی، فقدان و حافظه میپردازد.
مایه تاسف است که فیلمی چون پاریس، تگزاس که روایتی زیبا از انزوا و رهایی را از طریق مکالمات بین کاراکترها به تصویر درمیآورد به فهرست نامزدهای جایزه اسکار راه نیافت.
عثمان سمبن
عثمان سمبن زاده سال ۱۹۲۳، با فیلم دختر سیاهپوست (۱۹۶۶) به اولین کارگردان اهل کشورهای جنوب صحرای آفریقا تبدیل شد که یک فیلم بلند ساخته و منتشر میکند. این فیلم تنها ۶۰ دقیقه است اما در همین مدت کوتاه روایتی متاثرکننده از یک زن جوان سنگالی را بازگو میکند که به امید پیدا کردن کار به عنوان پرستار بچه راهی فرانسه میشود. سمبن در این فیلم از تصویرسازی های فراوان برای به نمایش درآوردن اثرات استعمارگری و نژادپرستی استفاده میکند و نشان میدهد که چطور سرکوبگران، هویت مردمان تحت استثمار را در هم میشکنند.
آکادمی اسکار تاکنون جایزه اسکار بهترین کارگردانی را به هیچ کارگردان سیاهپوستی اهدا نکرده است، حقیقتی که فقدان تنوع در این جایزه سینمایی را برجسته میکند. بدون تردید، فیلم دختر سیاهپوست از سمبن از فیلمهای شایسته جایزه اسکار است اما راه او برای رسیدن به این جایزه ناهموار است همانطور که تا سال ۱۹۹۱ طول کشید تا برای اولین بار یک فیلمساز سیاهپوست به فهرست نامزدهای اسکار راه یابد. جان سینگلتون با فیلم پسران و محله به این نامزدی دست یافت و تاریخساز شد.
اریک رومر
اریک رومر در کنار افرادی چون ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو از جمله شخصیتهای تاثیرگذار در موج نوی سینمای فرانسه بود. رویکرد هوشمندانه و فلسفه وی به فیلمسازی او را در بین پرآوازهترین فیلمسازان امروز به یکی از محبوبترینها تبدیل کرده است.
در فیلمهای رومر گرمایی وجود دارد که نشاتگرفته از استفاده وی از چشماندازهای طبیعی بهویژه منظره کنار دریاست که همزمان با تمرکز روایت روی مکالمات، حسی باشکوه و متعالی برای مخاطب به ارمغان میآورد. در سال ۱۹۷۰ میلادی فیلم سیاه و سفید شب من در منزل مود از او که کاوشی در مساله مسئولیت اخلاقی و خیانت است، نامزد جایزه بهترین فیلمنامه غیراقتباسی شد اما جایزه اسکار در این شاخه برای فیلم پاتون به فرانسیس فورد کوپولا و ادموند اچ نورث رسید.
لین رمزی
لین رمزی، فیلمساز اهل اسکاتلند، در تصویر اثرات سوگ و حس گناه نابغه است و معمولا شخصیتهای جوان را محور فیلمهایش قرار میدهد. درام روانشناختی مورورن کالار از او که در سال ۲۰۰۲ روی پرده سینماها رفت، یک فیلم تاملبرانگیز است و آخرین فیلم این کارگردان، تو هیچوقت واقعا اینجا نبودی (۲۰۱۷)، به عنوان اثری توصیف شده است که با سبکی بینقص ساخته شده و همزمان به همه احساسات مخاطب هجوم میآورد.
توجه بیکم و کاست رمزی به جزئیات، از انتخاب موسیقی گرفته تا مفاهیم خیرهکننده تصاویر مورد استفاده، فیلمهای او را به طرز استثنایی جذاب و دیدنی میکند. با این حال تعجبی ندارد که چرا رمزی تاکنون نامزد جایزه اسکار نشده است چون تابه حال تنها دو زن فیلمساز برنده این جایزه شده و در ۹۳ دورهای که از این مراسم میگذرد، در مجموع تنها ۷ زن در این شاخه نامزد دریافت جایزه شدهاند.