چیزی غیر از شعر لابهلای کلماتش وجود دارد وقتی که میگوید:
راهرفتن یک مورچه هم
دلتنگم میکند
که میدانم بیرون از دایره
دایرهی:
این دختره
اینجا نشسته
گریه میکنه...
انگار پرتت میکند به سالهای دور. یا مینشاندت پای درددل خاطراتی که در گوشههای دور از دسترس ذهنت تلنبار شدهاند.
«پرنده بودم»، عنوان یکی از کتابهای مجموعهای ۲۰جلدی به نام «شعر شباب» است که به قلم مهدیه نظری، سال ۱۳۹۸ در نشر گویا منتشر شد.
شاعر در زندگینامهی خودنوشت ابتدای کتاب نوشته: «فلسفه خواندهام، انشا درس میدهم و علاقهمندیهای بسیاری دارم. عاشق رشتهی رایانهام و زبان جاوا یاد گرفتهام تا اپلیکیشنهای موردعلاقهام را بسازم. در نوجوانی میخواستم فیزیک بخوانم و بعد به سراغ نجوم رفتم. به هنر و اسطورهشناسی هم دلبستگی دارم. گربه و طوطی دارم و دلم میخواهد یک آسمان پرنده داشته باشم.»
اشعارش هم مثل خلاصهی علاقهمندیها و زندگیاش، رنگارنگ و پر از هیجاناند. مثلاً وقتی میخواهد بگوید «دوستت دارد»، چند تصویر میآفریند:
دوباره دوست دارمت،
به لهجهی زلال ابرهای شاد،
به لحن باد،
به طعم کال سیب...
کنار هم قرارگرفتن تصاویر رنگارنگ و شاعرانه و خاطرات قابل لمس در اشعار کتاب «پرنده بودم»، رنگی از امید و شادابی آفریده است، حتی در شعرهایی که محتوای اصلی آنها غم یا دلتنگی است.
نظری در شعر «یک» از قسمت «سپیدها» میگوید:
اگر بگویی
به دیدارم نمیتوانی بیایی
دیگر ماه
نه زیبایی آسمان
که روزنهای است
برای رهاشدن از دنیا
و اگر بگویی
به دیدارت هم نخواهم آمد
دیگر زمان
مرواریدی نیست تا انتظارم را بیاراید
اگر بگویی
شاید دیداری...
دستهایم را
برای در آغوشکشیدن جهان
میگشایم.
یا در شعر «پروانگی» از قسمت «نیماییها»، رهایی از قفس را نوید میدهد:
ای از تمام موجها
پُر پیچتر، پُرتابتر
ای از تمام بالها
پروانهتر
ای روح سرسبزینگی
ای از همه خورشیدتر
ای از تمام آبها
آینهتر
از خوابهای پیلگی
بیدارمان کن یک نفس
بگذار تا با شور تو
یکباره سر بیرون کنیم
از میلههای این قفس
***
پرنده بودم
از مجموعهی «شعر شباب»
شاعر: مهدیه نظری
ناشر: نشر گویا (۸۸۸۲۸۸۸۴)
قیمت: ۲۹هزار تومان