هرچند روسیه طی این توافق به صورت یکجانبه اقدام به واگذاری بخشی از سرزمین خود به چین کرد، اما به نظر میرسد مقامات این کشور با این اقدام به دنبال منافع بلندمدت از قِبَلِ گسترش روابط با چین هستند.
بحث در خصوص چگونگی وضعیت این دو جزیره که در تقاطع دو رود آمور و اوسور واقع شدهاند، از مدتها پیش بین دو کشور مطرح بوده و به رغم مذاکرات طولانی هیچ توافقی بین آنها حاصل نشده بود.
هرچند مذاکرات منتهی به توافق در خصوص آینده این دو جزیره نیز آسان نبود، اما نهایتاً دو کشور به امضای موافقتنامهای در این خصوص با یکدگرتفاهم کردند. بر اساس این توافق جزیره تاراباروف به طور کامل و بخشی (حدود نیمی) از جزیره بالشوی اوسوروسکی در رودخانه آرگون از سوی روسیه به چین واگذار شد.
لازم به ذکر است که توافق در این خصوص، 14 اکتبر 2004 میان ولادمیر پوتین و هو جین تائو رؤسای جمهور وقت روسیه و چین در پکن به امضاء رسیده بود و طی چند روز اخیر تنها دو کشور به اجرایی کردن نهایی این موافقتنامه و ایجاد پستهای مرزی جدید اقدام کردند.
در دوره شوروی و در زمان حکومت خروشف و برژنوف، هنگامی که روابط دو کشور به دلیل مشکلات عقیدتی و ایدئولوژیکی در وضعیت بسیار بدی قرار داشت، این دو جزیره برای امنیت خاباروفسک و کل شوروی از اهمیت ژئوپولیتیکی بسیار بالایی برخوردار بود.
در آن زمان ارتش شوروی در این جزایر استحکامات دفاعی قابل ملاحظهای مستقر کرده و از آنها برای پوشش امنیتی خاباروفسک استفاده میکرد.
بر اساس اخبار منتشره، مقامات چینی پس از این انتقال، نام جزیره تاراباروف را به اینلوندائو و بخش آزاد شده جزیرة بالشوی اوسورسکی را به هیسیاتسیائو تغییر خواهند داد.
از همان سال 2004 و پس از عقد موافقتنامه، نظامیان روسیه جزیره بالشوی اوسورسکی را ترک و به استقرار چند پست بازرسی و نظارت مرزی در این منطقه اکتفا کردند.
هرچند بر اساس موافقتنامة منعقدة، قسمتهای از جزیرة اوسورسکی که اهالی خاباروفسک در آنجا زمین، خانه و کلیسا دارند، در مالکیت روسیه باقی خواهد ماند و سایر مناطق این جزیره به چین منتقل خواهد شد. با این احتساب روسیه حدود 334 کیلومتر مربع از این جزیره را به چین واگذار خواهد کرد.
لازم به ذکر است که اولین موافقتنامة مرزی میان روسیه و چین به سال 1689 میلادی باز میگردد و پس از آن نیز در قرنهای 19 و 20 موافقتنامههای متعددی در خصوص مسائل و اختلافات مرزی بین دو کشور به امضاء رسید.
در دورة شوروی خروشف و مائو تلاشهای زیادی برای حل اختلافات مرزی بین دو کشور صورت گرفت، اما در این دوره، به واسطه غلبه ذهنیتهای ایدئولوژیکی در هر دو طرف، هر گونه واگذاری سرزمینی از سوی هریک از طرفین، به معنای شکست آن در برابر طرف مقابل محسوب میشد و بر همین اساس آنها بر مالکیت قطعی خود بر این جزایر تأکید میکردند.
هرچند در دورة گورباچف و یلتسین نیز برای حل مشکلات مرزی این کشور با تمام کشورها تلاشهایی صورت گرفت و پیشرفتهای خوبی نیز حاصل شد، اما وضعیت این دو جزیره همچنان لاینحل باقی ماند.
برخی تحلیلگران روسی، ضمن ارزیابی مثبت اقدام دولت این کشور به حل مشکلات مزمن مرزی میان با چین، این اقدام را بستر و پیشدرآمدی مناسبی برای توسعة روابط با این کشور قدرتمند در سایر حوزهها و زمینهها ارزیابی میکنند.
آقای یوری گالنوویچ، کارشناس تاریخ در روسیه در همین رابطه و در پاسخ به این سئوال که آیا اقدام مسکو به واگذاری این دو جزیره به پکن نوعی عقبنشینی و اعطای یکطرفة امتیاز نبوده است؟ اظهار داشت؛
«قدام دولت پوتن در امضاء این موافقتنامه را نمیتوان واگذاری یکجانبه امتیاز و عقبنشینی در برای چین فرض کرد. به واسطة این که چینیها از مدتها پیش این دو جزیره را متعلق به خود میدانستند».
به اعتقاد او، هرچند با التفات به اینکه روسیه در سال 1886 در این دو جزیره اقدام به ایجاد پستهای مرزی کرده، این دو جزیره به لحاظ حقوقی متعلق به روسیه است، اما روسیه در این اقدام تنها 2 درصد از خطوط مرزی خود واگذار کرده و در مقابل اختلافات دیرینة مرزی خود با چین را به طور کامل حل و فصل کرده که این امر میتوان مزیتی بزرگ دانست.