تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۸۷ - ۰۴:۵۷

دکتر شهرام پازوکی: در سه گانه اسلام، ایمان و احسان، بحث هنر و زیبایی در مقام احسان مطرح می‌شود.

 اسلام ظاهر و ایمان باطن است و احسان باطن باطن است. پس اگر می‌خواهیم بحث زیبایی و هنر را درک کنیم می‌بایست به سراغ مقام و جایگاه احسان برویم. اگر کسی می‌خواهد موضوع زیبایی را در آثار ابن عربی ببیند باید به سراغ موضوع احسان برود.

این واژه،  لفظی قرآنی است و مشتقات آن حسن و محسن است و در کیمیای سعادت، امام محمد غزالی با عنوان نیکویی و نیکی از آن یاد کرده است. این امر به این معناست که واژه احسان هم دلالت اخلاقی دارد و هم دلالت جمالی. یعنی احسان هم به معنای نیکوکاری است و هم به معنای نیکو و زیبا دیدن، از این‌رو وقتی از نظر انتولوژیک همه چیز زیباست پس هنرمند نیز محسن است.

 اگر «فتوحات مکیه» ابن‌عربی را بررسی کنید تعبیر احسان را در حدیثی از حضرت محمد(ص) می‌یابید که از ایشان می‌پرسند، احسان چیست؟ حضرت محمد می‌گویند خدا را چنان عبادت کنید که گویی او را می‌بینید.

ابن عربی از این موضوع استفاده کرده و در فتوحات مکیه خود درباره شمایل‌نگاری مسیحی‌ها صحبت می‌کند و می‌گوید: «در مسیحیت، مسیح تمثل روح‌ الهی بود و مسیحی‌ها از این جهت که تلقی‌ای از مقام والای حق‌تعالی به هنگام عبادت‌هایشان داشته باشند به مسیح نگاه می‌کردند. از این روست که هنر نقاشی در مسیحیت به‌عنوان هنر دینی معروف است.

از طرفی ابن‌عربی در فتوحات خود می‌گوید در این زمینه در اسلام گفته شده خدا را در خیال خود عبادت کنید گویی که او را می‌بینید. از این روست که یکی از اجزای عالم اسلامی بحث از عالم خیال و توجه به آن است. البته این معنا با آنچه در فلسفه از آن به‌عنوان توهم نام‌ می‌بریم متفاوت است و در عرفان این خیال به‌عنوان یکی از ارکان عرفانی‌نگریستن به موضوع هنر اسلامی مطرح است.