آبتین گلکار، مترجم زبان و ادبیات روسی می‌گوید: «مردم اوکراین تا سال ۱۳۸۸ که من در آنجا تحصیل می‌کردم، نیمی موافق سیاست روسیه موضع داشتند و نیمی دیگر تمایل به ارتباط با غرب.

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی- در ادامه نظرسنجی از فعالان فرهنگی و هنری کشور درباره مناقشه اوکراین این بار سراغ آبتین گلکار رفته‌ایم.   گلکار از مترجمان زبده زبان و ادبیات روسی است که اتفاقاً در اوکراین درس خوانده است. او که در اوکراین ادبیات روسی خوانده است، مردم و ادبیات اوکراین را بهتر از هر کس دیگری می‌شناسد. با او جنگ در این کشور را از زاویه ادبیات بررسی کرده‌ایم. این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید: 

می‌دانم که سال‌ها برای تحصیل در اوکراین سکونت داشتید. مردم این کشور را در قبال سیاست‌های روسیه چگونه مردمی یافتید؟

از سال ۱۳۸۰ برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات روسی به اوکراین رفتم. لیسانسم را در ایران گرفته بودم و برای ادامه تحصیل به دانشگاه ملی کیف رفتم. این دانشگاه به نوعی دانشگاه اصلی و مادر اوکراین به شمار می‌رود. نام این دانشگاه «تاراس شفچنکو» است که معروف‌ترین شاعر و پدر زبان اوکراینی محسوب می‌شود.

جایگاهش در ادبیات اوکراین چگونه است و نزد مردمش چقدر اهمیت دارد؟

مثل فردوسی برای ما!

تا چه سالی اوکراین ماندید؟

من از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸ در اوکراین تحصیل کردم. یعنی تا ۲۰۰۸ در اوکراین ماندم.

تا چه مقطعی در اوکراین درس خواندید؟

ابتدا کارشناسی ارشد خواندم و سپس دوره دکتری ادبیات روسی را در این دانشگاه گذراندم.

زبان مردم اوکراین چه قرابت‌هایی به زبان روسی دارد؟

زبان رسمی و ملی اوکراینی‌ها، زبان اوکراینی است که تفاوت‌هایی با زبان روسی دارد.

این زبان، به کل زبان دیگری است؟

این زبان زبانی مستقل به حساب می‌آید. فرقش با زبان روسی مانند لهجه گیلکی و فارسی است. یعنی اگر اوکراینی‌ها غلیظ و درست صحبت کنند، روس‌ها احتمالاً متوجه نخواهند شد که آنها چه می‌گویند. موضوع زبان به خودی خود یکی از عوامل تفرقه بین روس‌ها و اوکراینی‌ها است.

مردم اوکراین را در آن دوره که در آن کشور سکونت داشتید، چگونه مردمی در قبال سیاست‌های روسیه یافتید؟

آن دوره که من بودم به اندازه امروز علیه روسیه جبهه‌گیری نداشتند. تقریباً موضع آنها نسبت به روسیه ۵۰ به ۵۰ بود. حتی زبانشان هم به همین شکل بود. زبان مادری ۵۰ درصد جمعیت که نیمه شرقی کشور را به خود اختصاص می‌داد، روسی است.

آنها روسی را بهتر صحبت می‌کنند و مردم نیمه غربی کشور که به لهستان نزدیک‌ترند، به زبان اوکراینی سخن می‌گویند. نگاه آنها نسبت به روسیه، حتی در زبانشان هم مشخص است. ۵۰ درصد نگاهی موافق به روسیه و سیاست‌هایش داشتند و ۵۰ درصد، با روسیه به اصطلاح زاویه داشتند. در سال‌های پیش از ۲۰۰۴ و همزمان با تحولات انقلاب نارنجی، بخشی از مردم از حکومت اوکراین ناراضی بودند.

 حکومت  کاملاً روس‌گرا و تحت حمایت روسیه و زیر سایه سیاست‌های روسیه آنجا استقرار داشت. در حقیقت در این دوره اوکراین مجری سیاست‌های روسیه بود. از طرفی بخشی از مردم از این حکومت ناراضی بودند و دوست داشتند به سوی قطب مخالف بروند. سعی داشتند از زیر سایه روسیه خارج شوند.

احزابی هم بودند که نزدیکی به اروپا را تبلیغ می‌کردند و به عنوان یک عامل جذب کننده مردم روی زبان و فرهنگ اوکراینی تأکید می‌ورزیدند. آنها اعتقاد داشتند که باید از زبان و فرهنگ روسی که به آنها تسلط یافته، فاصله بگیرند و زبان و فرهنگ ملی خودشان را تقویت کننده و در عین حال سیاست همگرایی با اروپا را هم دنبال می‌کردند. این احزاب در انقلاب نارنجی توانستند با تظاهرات و تحصنی که به سرانجام رسید، در شهر کیف و برخی شهرهای دیگر، رئیس جمهور خودشان «ویکتور یوشچنکو» را روی کار بیاورند. این تحول باعث شد سیاست خارجی اوکراین تغییر کند و از روسیه فاصله بگیرد و به سمت غرب گرایش یابد. من در آن دوره در اوکراین حضور داشتم.

قضاوتتان درباره انقلاب نارنجی در همان دوره و امروز چه بود؟

  با وجود اینکه بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند که غربی‌ها در انقلاب نارنجی تأثیرگذاشتند، که باید عنوان کرد که غرب هم قطعاً از این انقلاب و جنبش حمایت کرد، اما به هر حال خواست مردم آنجا بود. مردم در انقلاب نارنجی شب‌های طولانی زمستان که تحمل سرمایش برای خانواده‌ها بسیار سخت است، در خیابان ماندند و به خانه نرفتند تا موقعی که یوشچنکو، رئیس جمهور خودشان و کسی را که می‌خواستند روی کار آوردند. از آنجا به بعد نگاه ضد روسی تقویت شد.

از نگاه فرهنگی اگر بخواهیم آن را بررسی کنیم چه تغییری در فرهنگ این کشور پس از انقلاب نارنجی رخ داد؟

در دولتی که روی کار آمد کانال‌هایی که به زبان روسی برنامه پخش می‌کردند، محدود شد. اجبار کردند که اگر برنامه‌ای هم به زبان روسی پخش می‌شود، حتماً زیرنویس اوکراینی داشته باشد. مدارسی که به روسی در آنها تدریس می‌شد، شمارشان کم و کمتر شد.

روسیه در همان دوره چه واکنشی به این تحولات داشت؟ پیش از اینکه یوشچنکو ترور بیولوژیکی شود؟

روسیه همواره عنوان می‌کرد که حکومت اوکراین، روس‌ها و روس‌زبان‌ها را تحت فشار می‌گذارد. این مناقشات روز به روز بیشتر می‌شد و آن تناسب ۵۰ به ۵۰ در حال به هم خوردن بود. یعنی اوکراینی‌های بیشتری پیوسته با روسیه زاویه پیدا می‌کردند و حتی کسانی که زبان مادری‌شان روسی بود و به روسیه گرایش داشتند، به جبهه مقابل روس ها می‌پیوستند. آن هم به دلیل فشارها و تأثیر روسیه بر این کشور.

در سال ۲۰۱۴ و به اصطلاح خود اوکراینی ها در «میدان دوم» و تحصنی که انجام دادند، فضا رادیکال تر شد. البته در این زمان من در اوکراین نبودم. در آن مقطع شاهد درگیری‌های بیشتری بودیم. در مقطع نخست و سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ درگیری‌ای رخ نداد اما سال ۲۰۱۴  اعتراضات به خشونت کشیده شد. دست‌آخر هم  شبه جزیره کریمه از اوکراین جدا شد و سپس دونتسک و لوهانسک را تا به امروز از اوکراین جدا شدند.

این مناطق چه اهمیتی دارند؟

این مناطق برای اوکراین مناطقی حیاتی است چرا که معادن و بخش صنعتی کشور در این قسمت‌هاست. قسمت‌هایی که تا به امروز برای اوکراین باقی مانده، بیشتر قسمت‌های کشاورزی کشور است. البته خارکف و دو منطقه دیگر هم صنایع دارند اما منطقه صنعتی دونتسک، منطقه مهمی برای اوکراینی‌ها بود.

رابطه اوکراین قبلاً با بلاروس چگونه بود؟ بلاروسی که روس‌ها از خاکش استفاده کردند و وارد اوکراین شدند؟

رابطه بیش و کم خوبی داشتند اما اوکراین همیشه با همسایگانش و کشورهای نزدیکش که رابطه خوبی با روسیه ندارند، بهتر کنار می‌آید. یکی از بزرگ‌ترین متحدانش گرجستان است که شرایطی مشابه اوکراین را تجربه کرده است. به ویژه در حال حاضر از سیاست بلاروس ناراحت‌اند که اجازه استفاده از خاکش را داد و برخی از نیروهای روس از خاک بلاروس وارد اوکراین شدند.

نکته‌ای که مهم است این است که اوکراین و بلاروس هر دو در حادثه چرنوبیل هم‌دردند. این ناحیه به نوعی مرزی است و هر دو کشور از آن آسیب دیده‌اند. واکنش‌های که در فضای مجازی طی روزهای اخیر نسبت به بلاروس رصد کردم، چنین بود که گویی متحدی قدیمی به آنها خیانت کرده است. خیلی برایشان گران آمده بود که کشوری که با آنها در چرنوبیل هم‌درد و هم مصیبت بوده و آن موضوع را به اتفاق هم تجربه کرده‌اند، چرا امروز باید به روسیه خدمت کند.

 نویسندگان اوکراین چه نگاهی به مناقشه اوکراین و روسیه دارند؟

  بعضی‌ها مانند «آندری کورکف» که در ایران به خوبی شناخته شده است، زبان مادری‌اش روسی است و همیشه آثارش را به روسی می‌نویسد. به همین دلیل بسیاری از اوکراینی‌های متعصب او را در داخل اوکراین به اصطلاح تحویل نمی‌گیرند چرا که او را نویسنده‌ای روس به حساب می‌آوردند. اما پس از این مناقشات و دو قطبی شدن فضا، کورکف   علیه روسیه جبهه گرفت. الآن هم علیه روسیه می‌نویسد. نویسندگان ناچار شدند مرزبندی مشخصی ایجاد کنند.  

در روسیه نویسندگان از چه زاویه‌ای به جنگ روسیه و اوکراین می‌نگرند؟

در روسیه هم نویسندگان معروفشان علیه جنگ موضع گرفته‌اند. چند روز پیش بیانیه‌ای دیدم که تقریباً همه نویسندگان معروف روسیه آن را امضا کرده بودند. این نامه علیه  جنگ بود. البته همه انسانهایی که دغدغه انسانیت دارند از جنگ متنفرند.