نصیبه سجادی_همشهریآنلاین: اخیرا در فضای مجازی فیلمی از یک بدنساز (بهزعم خود قهرمان) منتشر شده که سوژه طنز کاربران ایرانی و خارجی شده و طبعا خیلیها را رنجانده است. در اینجا به نحوه مبارزطلبیاش که گفتهاند آبروی ایرانیها را برده، کاری نداریم. نکته آنجاست که او برای جمع کردن فالوئر و کسب شهرت بیشتر، خود را در جایگاه قهرمان قرار داده و شده الگوی نسل چهارم و پنجمی که هیچ شناختی از قهرمانان واقعی این سرزمین ندارد و بیراه نیست اگر بگوییم خودمان این بلا را سر خودمان آوردهایم، آنجا که کناری ایستادهایم تا دیگران برای ما قهرمان بسازند.
پهلوان ممصادق، جایزهاش را به حریف روسی بخشید تا در مملکت غریب بیپول نباشد.ایران کهن پهلوان کم نداشته است؛ لوطی صالح و مصطفی دیوانه هم ورزش زورخانهای میکردند، هم به مدد زور بازو حق مظلوم را از ظالم میگرفتند و میشدند پهلوان.
شناخته شدهترین پهلوان عصر معاصر به معنای امروزی «پهلوان یزدی بزرگ» است که به لقب پهلوانباشی دربار ناصرالدین شاه رسید. او از معتمدان پایتخت بود و نزد شاه عزت و مقام داشت. پهلوان اکبر خراسانی از یلان روزگار قاجار و یکی از بخشندهترین مردمان تهران بود. او در طاعون وبای عصر ناصری تمام اموال پدری خود را وقف بیماران وبایی کرد. از دیگر پهلوانان عصر قاجار میتوان به پهلوان «محمدصادق (ممصادق) بلورفروش» اشاره کرد. از او بهعنوان پهلوان عصر مشروطه و ابتدای پهلوی نام بردهاند. وی در یکی از کشتیهای خود با حریف روسی، او را به زمین زد و جوایز خود را به کشتیگیر روسی داد تا به قول خودش در «مملکت غریب، بیپول نباشد. »
مهمترین شاگرد پهلوان محمدصادق، پهلوان سیدعلی بود، او را بواسطه نیرو و مهارتش در کشتی و نیز دستگیری از بیبضاعتان و حل مشکلات مردم میشناسند. او تا سال ۱۳۳۰ کشتیگیر اول تهران بود. قهوهخانه او در خیابان سعدی و نیز زورخانه سیدعلی در خیابان مولوی، یکی از آثار به جای مانده از عصر پهلوانی اوست.
پهلوان سیدعلی، هیئتی را برای حل مشکلات مردم تشکیل داد و همه اموالش را در ماههای پایانی عمر وقف کرد. او را مربی و مراد «جهانپهلوان تختی» دانسته، تا جایی که تختی بازوبند پهلوانیاش را به او تقدیم کرد. اگر از تقاطع خیابان سعدی شمالی و منوچهری عبور کنیم، تابلو سردر بانک صادرات را خواهیم دید که با نام شعبه «سیدعلی» مزین شده است.
پهلوانی که به کشتی اعتبار بخشید
داستان قهرمانیهای تختی نیاز به گفتن ندارد؛ اینکه مدالهای جهانی را یکییکی درو و افتخار نصیب مردمانش میکرد، اینکه هر چه داشت با زحمت به دست آورده بود و اینکه عاشقان بسیاری داشت. داستان کمک به زلزلهزدگان بویینزهرا را بارها خواندهایم.
میگویند پهلوان صندوق کمک را بر گردن انداخت و از پارک ساعی تا تالار کیهان در خیابان فردوسی با پای پیاده و با بلندگو از مردم کمک میخواست و آنقدر میان مردم احترام داشت که توانست در مدت کوتاهی دهها کامیون کمکهای مردم را روانه بویین زهرا کند.
هالک ایرانی! قهرمان ساختگی
فیلمی در فضای مجازی دست به دست میشود. هالک ایرانی، ورزشکاری با بدنی ورزیده، قدی به قول خودش ١٩۵ و در واقعیت ١٧۵، برای ورزشکاری به نام «مارتین فورد» در دبی کری میخواند. در نهایت با یک اشاره حریف به گوشهای پرت و با کمک محافظانش از محل دور میشود.
این فیلم واکنشهای زیادی را بین مردم و ورزشکاران برانگیخت و گفتند که او آبروی ایران را برده است. «سجاد غریبی» بدنساز، عذرخواهی کرد و ماجرا تمام شد، همین. گویا بعد از این فیلم بهدنبالکنندههای آقای هالک ایرانی! چند میلیون اضافه شده و این یعنی پول هنگفتی به جیبش سرازیر شده و میشود.
به این بخش ماجرا کاری نداریم. فقط میخواهیم بگوییم او با زورآزمایی ساختگی و مصاحبههای ساختگی، حتما یک ورزشکار ساختگی است و نمیتواند معتمد و الگوی کسی باشد.
یک ورزشکار با تلاش، مجاهدت و غلبه بر نفس خویش در اندیشه مردم شایسته لقب قهرمانی میشود. تختی با ورزشهای سخت و تلاش و رزم، بدنی ورزیده داشت. چنان حریف را ضربه فنی میکرد که میشد اعتبار کشتی و آبروی ورزش ایران. آقای هالک به خاطر بدن عضلانیاش فالوور و بالطبع پول و درآمد هنگفتی جذب میکند، ولی او نماد ورزش این کشور و قهرمان هیچ نسلی نیست.
او قهرمان فتوشاپی است که قرار نیست اعتباری به ورزش بدهد و در هیچ میدانی نیز آبرویی برای ایران بخرد.