مشخصه اصلی این بحران کاهش میزان نقدینگی در سیستم بانکی و اعتباری است.
این بحران با حاد شدن بحران مسکن در آمریکا آغاز شد که در نهایت منجر به بدهکاری مردم به سیستم بانکی شد بهطوریکه خانههای این افراد که به عنوان ضمانت در نظر گرفته شده بود، به نقدینگی تبدیل نمیشد. کل میزان وام داده شده در آمریکا 12 تریلیون دلار است.
افزایش میزان وامهای مسکن دراز مدت در آمریکا، منجر به افزایش قیمت مسکن شد، بطوریکه قیمت مسکن دربین سالهای 1997 تا 2006 حدود 124% افزایش پیدا کرد. برخی از وام گیرندگان از فرصت استفاده کردند تا با افزایش سرمایه خود (مسکن) بتوانند با قراردادن آن به عنوان وثیقه، وام بیشتری با بهره پائین دریافت کنند.
ولی افزایش ساخت مسکن باعث ایجاد مازاد تولید برمصرف و در نتیجه کاهش قیمت مسکن شد. این موضوع باعث شد که در یافت کنندگان وام نه تنها نتوانند بدهی خود را بپردازند، بلکه املاک آنها نیز که به عنوان وثیقه در نظر گرفته شده بود، فروش نمیرفت. در ژانویه 2008 موجودی خانههای فروش نرفته به بالاترین مقدار از سال 1981 رسید، یعنی حدود چهار میلیون خانه، شامل 2.9 میلیون خانه خالی ازسکنه.
دشواریهای ایجاد شده برای دو شرکت عظیم اعطای وام مسکن، در آمریکا، یعنی شرکتهای "فنی می" و "فردی مک" و با اعلام ورشکستگی بانک لمن برادرز و همچنین رقیب آن، موسسه "مریل لینچ" و بانک "واشنگتن موچوال" و ... شوک اقتصادی جدیدی به بازارهای آمریکا و اقتصاد جهانی وارد کرد.
اقتصاد آمریکا با مشکلات عدیدهای مواجهاست و بازار و موسسات مالی این کشور تحت فشار زیادی قرار دارند. بحران اقتصادی به اتحادیه اروپا و آسیا [کاهش شدید شاخص بورسهای آسیایی] نیز رسید، بحران مالی جهانی 1.3 تریلیون دلار خسارت به بار آوردهاست.
بانک جهانی نسبت به پیامدهای بحران مالی جهانی هشدار داد که بحران مالی پس از بالا رفتن بهای مواد غذایی و سوخت، میتواند ضربه دیگری به کشورهای فقیر بزند