همشهری آنلاین –یکتا فراهانی : عزت نفس را میتوان مجموعهای از افکار، احساسات، عواطف و تجربهها دانست که در فرایند زندگی اجتماعی شکل میگیرند. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربهای که فرد از خود دارد باعث میشود آنها نسبت به خود احساس خوشایند، ارزشمند بودن یا برعکس آن را داشته باشد.
امیر خلعتبری، روانشناس و مشاور در مورد تعریف عزتنفس میگوید : «بسیاری افراد دو مقوله اعتماد بهنفس و عزت نفس را با یکدیگر اشتباه میگیرند. بنابراین بهتر است تفاوت آن را دو با همدیگر بدانیم.
عزتنفس بنا و پایه روان هر فرد است که ذهنیت او با توجه به آن شکل می گیرد و بنا می شود. یعنی تمام احساس و ارزش اشخاص در مورد تمام موجودیت آنها در عزت نفسشان خلاصه میشود. حال آنکه اعتماد به نفس محدود به یک فعالیت، مهارت و حرفه خاص مانند آشپزی یا رانندگی است.
اما عزت نفس به این معناست که در صورت برخورداری از آن، شخص نسبت به خود احساس خوبی دارد و به تواناییهای خود ایمان دارد و می داند هر جا باشد میتواند به بهترین شکل خود را نشان دهد»
شکلگیری عزتنفس
خلعت بری میگوید با توجه به اینکه ما هنگام پا گذاشتن به این دنیا هیچ ذهنیتی از خودمان نداریم؛ بنابراین شناخت ما از خودمان با توجه به رفتارهایی شکل می گیرد که در دوران کودکی دیگران از جمله پدر و مادر به عنوان مراقبان اولیه با ما داشتهاند.
به این ترتیب نوع نگاه، رفتار و احساسات آنها تعیین کننده عزت نفس و نوع نگاه ما نسبت به خودمان خواهد بود. اما نکته بسیار مهم این است که بدانیم شناختی که والدین و اطرافیان نسبت به ما دارند، نشاندهنده واقعیت وجود ما نیست؛ بلکه برداشت، ظرفیت و نوع نگاه آنها نسبت به ماست؛ آن هم نوع نگاهی که آنها هم با توجه به سطح آگاهی و بینش خود دارند.
بنابراین حقیقت ما آن چیزی نیست که والدین و پدر و مادر نسبت به ما دارند؛ بلکه نشان دهنده حقیقتی است که در خانواده ما وجود دارد.
به گفته این روانشناس، ذهنیت خالی ما در بدو تولد کم کم و به تدریج؛ به مرور با توجه به رفتار و نگاه والدین و اطرافیان ما شکل می گیرد.
تغییر الگوهای اولیه
با توجه به اینکه رفتار و نگاه والدین و مراقبان اولیه کودک در واقع از جمله عوامل اولیه در چگونگی شکلگیری عزت نفس ما به شمار میرود؛ بسیار مهم است که خود ما هم بتوانیم تغییراتی در آن حاصل کنیم.
ما در کودکی تاثیر زیادی از رفتار دیگران دریافت می کنیم، چون چیزی از خودمان نمی دانیم و خود را ناتوان احساس می کنیم. این تاثیرپذیری از محیط برای شناخت بیشتر خودمان تا هفت الی ده سالگی به طول میانجامد.
در واقع توشه راه ما چیزی است که تا این زمان از خودمان و دنیای اطرافمان دریافت کردهایم. اما پس از آن با توجه به دانستههاو الگوهای بیرونی اطراف خودمان رفتار میکنیم.
خلعتبری می گوید تغییر الگوهای از پیش تعیین شده موضوع بسیار مهمی است که معمولا به دو شکل حاصل می شود؛ یعنی افراد یا با درک بالا یا با درد بالا، نیاز به تغییر را در خود احساس می کنند که تقریبا می توان گفت این موضوع در اغلب موارد هنگام بروز مشکلات زیاد یعنی با درد بالا اتفاق میافتد.
رهایی از چرخه باطل اشتباهات
به عقیده این روانشناس، پیشفرضهای دوران کودکی ما در بزرگسالی در بسیاری موارد علیه ما خواهند بود. بنابراین تصمیم میگیریم به نوعی خودمان را از آنها رها کنیم.
البته این کار معمولا به تنهایی و بدون کمک گرفتن از متخصص انجام نخواهد شد. چون تغییرشکل پایههاو باورهای شکل گرفته در کودکی معمولا به سادگی امکان پذیر نیست. در واقع برای رهایی از کابوسهای گذشته، فرد دیگری باید ما را از خواب بیدار کند.
خلعتبری میگوید مهمترین راه رهایی از چنین الگوها و پیشفرضهای آزاردهندهای، بیرون آمدن و فاصله گرفتن از آنهاست. بنابراین ما باید بتوانیم ازعادتهای شکل گرفته خود در گذشته که مانع از پیشرفت و دیدن واقعیتها می شویم بیرون بیاییم. چون ماندن در چنین جایگاهی اجازه نمی دهد عزت نفس داشته باشیم و بتوانیم واقعیت وجودی خود را نمایان سازیم.
بنابراین با تغییر ورودیهای اولیه، خود بهخود خروجی هم تغییر خواهد کرد. برای این، مهم ترین عامل تغییر «مرکز توجه» خواهد بود. وقتی باورهای ما تغییر می کنند اعمال و رفتار ما هم متناسب با آنها؛ ما را به سوی اهداف دیگری هدایت خواهند کرد. مثلا باور فقر و مشکلات، ذهن ما را بیشتر به سمت آنها هدایت خواهد کرد. برای رهایی از چنین ذهنیتی باید مرکز توجه خود را تغییر داد.
بهترین راه دستیابی به چنین تغییراتی باید پیشفرضهای اولیه را تغییر داد. البته این تغییرات بسیار سخت است و باید گام به گام و پله به پله جلو رفت.
انتخاب درست
خلعتبری میگوید با تغییر ذهنیت و پیشفرضهای اولیه که در ناخودآگاه ما شکل گرفتهاند؛ عزت نفس ما هم افزایش خواهد یافت. در واقع ۹۷ درصد الگوهای ما در کودکی شکل گرفته اند. اما می توان با همین ۳ درصد باقی مانده هم برآن ۹۷ درصد تاثیر گذاشت و آنها را تغییر داد.
البته چنین تغییراتی نیاز به زمان زیادی دارد. بنابراین باید صبر و حوصله زیادی هم برای آن به خرج داد. البته همه این تغییرات باید با منطق و روش درست انجام شود.
برای تغییر باورهایمان باید بتوانیم خلاف آنها را بپذیریم. برای چنین باوری هم باید بتوانیم عزت نفس خود را افزایش دهیم. برای باور شایستگی خود باید بتوانیم نقاط مثبت خود را ببینیم و با دلایل درست آنها را به خودمان ثابت کنیم. برای این کار میتوانیم با تجربه موفقیتهای کوچک و به آرامی به موفقیت های بزرگ تری دست یافت.
به گفته این روان شناس با چنین تغییراتی می توان به بهترین تجربهها دست یافت. برای شروع باید از خودمان سوال کنیم آیا واقعا نیازمند چنین تغییراتی هستیم و آیا پیمودن چنین راهی ارزش تلاش دارد؟ البته برخوردار شدن از عزت نفس ارزش تلاش زیاد را خواهد داشت.
به گفته این روان شناس، با تمرکز بر بخش روشن وجود و بی اهمیتی به بخش تاریک آن می توان به عزت نفس بیشتری دست یافت. تغییر تعریفهای گذشته و بد نیز در افزایش عزت نفس بسیار مهم است که نیاز به توانایی و هنر شفاف دیدن واقعیات دارد.