همشهری آنلاین_سحر جعفریان: «فیلستان» نام این بزرگترین ظرفیت گلخانهای ملی است که قدمتی بلندبالا از دوران هخامنشیان دارد و در جنوبشرقی نقشه فعلی تهران، جایی بین پاکدشت و ورامین واقع شده است. ویژگیهای دیدنی و شنیدنی این روستا، ما را بر آن داشت تا در این گزارش، آن را غنیمت شُمریم!
ورود به فیلستان
از جنوبشرقی تهران به سمت جاده ورامین حرکت میکنیم. ساعتی میگذرد و دیگر در مسیر، خبری از بافت شهری و مسکونی به شکل متداول نیست. به جایش تا چشم کار میکند، کارخانه و کارگاههای بزرگ و کوچک صنعتی فعال است. پیش میرویم. کورههای آجرپزی سنتی با دودکشهای بلند و خشتی را هم که کنارشان چندتایی زمین سبزیکاری شده، پهن است پشت سر میگذاریم. بالاخره، تابلوی مقصد، نمایان میشود: «به روستای سرسبز فیلستان خوش آمدید»
روستایی با مساحت ۷۵۰ هکتار که ۶هزار و ۸۵۰ نفر را در خود جا داده. هوا لطیف است و آفتاب به طرز عجیبی ملایم میتابد. مسیرمان را از گذرگاه حاشیهای روستا ادامه میدهیم. خیلی زود، سازههای گلخانهای با نماهای پلاستیکی-پلیمری که به مدل اسپانیایی شهرت دارند در فواصلی کوتاه از هم خودنمایی میکنند. هنوز چشم از گلخانهای برنداشتهایم که گلخانهای دیگر در برابر دیدگان ما قد علم میکند. مقابل هریک از گلخانهها جمعیتی گلدان به دست در رفتوآمد هستند یا کامیونهایی انباشته از گل و گیاه دیده میشوند. تعداد گلخانهها قابل توجه است.
گلخانه داری؛
پیشه آبا و اجدادی
از همان دقایق نخست حضور ما در روستا «محمود کرمانشاهی» دهیار فیلستان همراه ما میشود تا از دلایل نامگذاری زادگاهش به «قطب گلخانهای کشور» و «بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده گل و گیاه» بگوید. او ما را به گشتوگذار در شهرکها و واحدهای انفرادی گلخانهای فیلستان دعوت میکند و میگوید: «روستای فیلستان که در اصل پیلستان نام داشته از دیرباز به سبب خاک حاصلخیز و آب و هوایی معتدل به منطقهای مناسب برای تولید و تکثیر انواع گیاه شهرت داشت. البته تاریخ این روستا با پنبهکاری و پرورش کرم ابریشم نیز گره خورده است.»
کرمانشاهی ادامه میدهد: «ساخت قدیمیترین گلخانههای سنتی روستا به حدود ۸۰ سال پیش بازمی گردد. آن زمان، مالکان گلخانهها که ارباب نام داشتند، مردم (رعیت) را به کارگری میگرفتند. رعیت هم با کارگری در گلخانههای اربابی، تجربه و مال برای خود میاندوخت و بعد از مدتی با آن اندوخته، گلخانهای میساخت تا ارباب خودش باشد. این رویه آنقدر ادامه پیدا کرد تا اینکه پیشه شماره یک فیلستان و اجداد ما، گلخانهداری و کشاورزی شد.»
در حال حاضر علاوه بر واحدهای گلخانهای انفرادی که تعدادشان به بیش از ۵۰ واحد میرسد، ۳ شهرک گلخانهای (با میانگین ظرفیت ۵۵۰ واحد گلخانه) در فیلستان ساخته شده است.
ظرفیت کارآفرینی و جاذبه گردشگری
تابلو یکی از شهرکهای گلخانهای روستا، حاشیه جاده ورودی دیده میشود. وارد این شهرک ۵۰ هکتاری میشویم. به محض ورود، از ۲ طرف، تیزی سقفهای پلاستیکیـ پلیمری گلخانهها پشت به پشت هم نمایان میشود. گلخانههایی که تعداد دقیقشان به ۳۶۵ واحد یا قطعه گلخانه از هزار تا ۴ هزارمترمربع در این شهرک میرسد. هر یک جداگانه برای کشت و پرورش انواع گلها و گیاهان (شاخه بریده، آپارتمانی، گلدانی، فصلی، تزیینی و فضای سبز) تجهیز شدهاند. صاحبان هریک از گلخانهها یا دانشآموختگان رشته کشاورزی هستند یا گیاهدوستانی که با این علاقهمندی، قصد امرار معاش هم کردهاند.
«حسن ملکزاده» مدیرعامل این شهرک بزرگ گلخانهای که عنوان بزرگترین و نخستین گلخانه صنعتی دهستان فیلستان را نیز یدک میکشد، میگوید: «اقلیم مناسب این محدوده که در زبان محلی به آن محدوده دشت شرقی ورامین میگویند سبب شده از حدود ۸۰ سال پیش، نخستین گلخانههای سنتی و خشتی در این روستا ساخته شوند؛ گلخانههایی که هنوز هم بقایایی از آنها در حاشیه بیرونی روستا دیده میشود. ویژگیهای اقلیمی فیلستان در کنار تلاش کارآفرینان آن باعث شده برای سالهای متوالی، عنوان رتبه نخست تولید گل و گیاه باکیفیت کشور به این روستا تعلق بگیرد و از سویی برترین صادرکننده گل و گیاه به تهران، شهرستانها و حتی دیگر کشورها معرفی شود. واردات اولیه، کاشت و پرورش گلهای لاکچری مانند آنتریوم یاگونههایی از رُزهای کمیاب برای نخستین بار در ایران در همین روستا اتفاق افتاده. این در حالی است که گلفروشیهای معروف و برند پایتخت، فعالیتهای گلخانهای خود را نیز در این روستا دنبال میکنند. فیلستان به معنای واقعی ظرفیتی ملی برای کارآفرینی و جاذبهای برای گردشگری محسوب میشود که نیاز به توجه مسئولان دارد.»
جای خالی تبلیغات
هنوز چند قدمی از شهرک دور نشدهایم که گلخانه «آلوئه ورا» کمی آن طرفتر خودنمایی میکند. فضای این گلخانه نیز به کمک سیستمهای رطوبتساز، نمناک است و صدای قطرههای آب از لولههای آبرسان شنیده میشود. «کریم محرابی» مالک گلخانه میگوید: «ظرفیت غنی این روستا در زمینه تولید گل و گیاه به تبلیغات همه جانبه نیاز دارد. بهرغم کیفیت عالی انواع محصولات کشاورزی فیلستان شامل گل، سبزی، میوه و صیفی هنوز خیلی از ساکنان محلهها و روستاهای اطراف یا حتی شهروندان تهراننشین از این ظرفیت و کیفیت بیاطلاعند. تبلیغات در سطح کلان متوجه مدیران روستا و شهرستان است تا این صنعت بومی و ملی روستا بیش از این در سایه نماند.»
«مریم محمدی» یکی از مشتریان ثابت گلخانه است. او بعد از فراغت از خرید میگوید: «آلوئهوراهای این روستا بهترین کیفیت با بیشترین ماندگاری را دارند. از بازارهای گل معروف تهران خرید داشتهام، اما هیچکدام محصولاتی با این کیفیت عرضه نکردهاند. با این شرایط ایدهآل واقعاً حیف است که فیلستان بهعنوان قطب گلخانهای ایران ناشناخته مانده است.»
روستایی با نرخ صفر بیکاری
هرچه بیشتر در این روستا و گلخانههایش وقت میگذرانیم از دیدن و شنیدن ویژگیهایش بیشتر حیرت میکنیم. نخستین واحد گلخانه صنعتی بلوبری نیز در این شهرک گلخانهای فعالیت دارد. «حسین سعادت» کارشناس گلخانه بلوبری میگوید: «رونق روزافزون کسب و کار گلخانهها در این روستا بر اقتصاد ساکنان آن هم اثری مطلوب داشته است. مصداق مهم این رونق روزافزون هم صفر بودن نرخ بیکاری در روستاست. حتی بانوان هم در آن به پرورش گل و گیاه سرگرم هستند. مهاجرت نکردن ساکنان فیلستان به شهرهای بزرگ همجوار یا دوردست هم یکی دیگر از پیامدهای خوب توسعه مشاغل گلخانهای در آن است.»
سعادت از حمایت و نظارت نهادهای دولتی و غیردولتی میگوید و میافزاید: «کارآفرینی در هر حوزهای به حمایت نهادها نیاز دارد. بهویژه کارآفرینی در حوزه گل و گیاه که آسیبپذیر بودن محصولاتش، سختیهای آن را به توان ۲ میرساند. در این صنعت، حتی حمایتهای ساده هم برای کارآفرین حیاتی است. مانند تأمین نیروی برق دائم یا اضطراری که اگر فراهم نباشد کل سرمایه کارآفرین از بین میرود. نوع دیگر این حمایتها میتواند حقوقی و نظارتی با هدف جلوگیری از فعالیت دلالان در بازار گل و گیاه باشد؛ دلالانی که بهعنوان مثال محصول بلوبری را کیلویی ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تومان میخرند و بعد در بازار، این محصول را کیلویی یک میلیون و ۵۰۰هزار تا ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان میفروشند. این شکاف قیمت در مورد سایر محصولات گلخانهها مانند گلهای ارکیده و رُز نیز صادق است؛ گلهایی که با توجه به همه ویژگیهایشان از سوپر بودن و نوع بستهبندی تا تعداد گلبرگهایشان، دلال از تولیدکننده ۵۰ هزار تا ۷۰۰ هزار تومان میخرد و بعد یک میلیون به بالا میفروشد! »
اقبال خوش کارگران
خانه تعدادی از کارگران در گوشهای حیاط بیرونی گلخانهها جا گرفته است؛ خانههایی کوچک که از مالک گلخانه اجاره شدهاند تا ضمن افزایش فرصت رسیدگی به امور گلخانه در طول روز، هزینههای جاری کارگران کاهش یابد. «زهرا» یکی از همین کارگران همسایه گلخانه است. ساعت کارش به پایان رسیده اما امروز کمی بیشتر در گلخانه مانده تا باقی گلهای درجه ۳ یا «وا زده» را «سَرکن» کند.
زهرا میگوید: «محیط کارم را دوست دارم. محیطی خوش رنگ و لعاب است با سکوتی آرامبخش که رایحه دلپذیرش آدم را کیفور میکند. خانهمان هم که بیخ گوشمان است. این، اقبالی است که وقتی از هرات به فیلستان آمدیم نصیبمان شد.»
با اینکه سر انگشتانش از سَرکنی گلهای خاردار زخم شده اما با گشادهرویی توضیح میدهد: «گلهای بیکیفیت را هر روز سَرکن یا پَرپَر میکنیم تا به بارفروشها بفروشیم. بارفروشها هم گلهای پَرپَر شده را در بستهبندیهای مختلف، کنار جاده بهشت زهرا(س) توسط کودکان میفروشند یا در خانه و کارگاه برای تزیین کف جعبههای کادویی مناسبتی خشک میکنند.»
گلخانه استوایی با محصولات خاص
گلخانه بعدی به میوههای خوش طعم و رنگین استوایی اختصاص دارد. یک گلخانه ۵ هزارمترمربعی، سبز و انباشته از درخت و درختچههای پرتقال آمریکای جنوبی، موز آفریقایی، پسته مرداب، قهوه و پاپایا. گلدانهای شیک با گیاهان گران قیمت مانند «سئانسوریا»، «زاموفیلیا»، «برگ انجیری ابلق» و «مارانتا» نیز در گوشه و کنار گلخانه چیده شدهاند تا بالاخره مشتریان خود را پیدا کنند.
«بشیر» یکی از کارگران افغانستانی گلخانه میگوید: «گلخانه استوایی ما، مشتریان خاص خود را دارد. اغلب یا میوهفروشیهای لوکس دارند یا مالک شیرینیفروشی و کافیشاپ هستند. البته مشتریهایی هم داریم که برای خریدهای شخصی و خانگی به ما مراجعه میکنند.»
«گلنار» کارگر گلخانه و وظیفهاش راهنمایی مشتریان سختپسند است. گلنار میگوید: «گلخانههای روستا باعث شدهاند تا رفتوآمد به فیلستان زیاد شود. آنقدر که سطح روابط اجتماعی ساکنان آن رشد کرده است و بافت جمعیتی آن مانند دیگر روستاهای حاشیهای نیست.»