همشهری آنلاین - بهاره خسروی : «همینکه آفتاب قوس معمولی خود را در حال پیمودن بود، کوچهها پر از جمعیت میشوند و چون موقع انداختن توپ، علامت افطار نزدیک میشود قلیانفروشهای دورهگرد تنباکو را سرقلیانها میریزند، قهوهچیها، چای در قوریها دم میکنند و دکانهای آشپزی از جمعیت پر میشوند و بهمحض اینکه صدای توپ شنیده شد، استکانهای چای در قهوهخانهها بهسرعت میان مردم تقسیم میشوند.»
این چند سطر توصیفی از حال و هوای ماه مبارک رمضان در تهران قدیم به روایت «هانری رنه دالمانی» است. این عتیقهشناس فرانسوی که دوره قاجار در ایران زندگی میکرد در کتاب سفرنامهاش «از خراسان تا بختیاری» که در آن به سبک زندگی و آداب رسوم مردم ایران پرداخته از تغییر سبک زندگی و کسب و کار اهالی پایتختنشین طی ماه رمضان هم روایت کرده است: « حلول این ماه مبارک در هر فصلی از سال برای ایرانیها دستکمی از نوروز نداشت و در طول یک ماه باعث تغییرات فراوانی در سبک زندگی و کسب و کار آنها میشد. بسیاری از سنتهای زیبا و حسنه و همچنین برخی مشاغل و عادات بهواسطه این ماه پرخیر و برکت و اعتقادات مذهبی میان مردم گل میکرد و پررونق میشد.»
تغییر در کسب وکارها
ماه رمضان زمان تغییر در سبک کسب و کار و برنامههای روزمره هم بود. به واسطه این ماه برای پرکردن اوقات فراغت مردم مشاغلی مانند معرکهگیری، دستفروشی، مسئلهگویی و... رونق میگرفتند.«مهدی یساولی» پژوهشگر تاریخی به نقل از کتاب خاطرات سعید نفیسی روایت می کند:« میرزا ابراهیمخان تفرشی، لهلهای که ما داشتیم اعتقادی مفرط به صدرالعلما داشت که در مسجد سیدعزیزالله بازار نماز میخواند. او اغلب روزها ما را با خود به آن مسجد میبرد و ۴ یا ۵ ساعت در آن مسجد بودیم. در صحن مساجد بزرگ دیگر مانند مسجد شاه یا مسجد جامع معروف به مسجد جمعه و مسجد سپهسالار قدیم در بازار پامنار و مسجد سپهسالار جدید در جوار بهارستان در هر گوشهای بساطی پرمشتری و پررونق برپا بود. در یک گوشه مردم گرد مسئلهگو حلقهزده بودند. یک جا درویشی بساطگسترده و مداحی میکرد و مناقب میگفت. در سراسر ماه رمضان تقریباً از ظهر به بعد مردم بیرون از خانهها وقت میگذراندند. مردم طبقه سوم(جامعه) در بازار اطراف مسجد شاه و خیابان ناصرخسرو گرد میآمدند.»
نفیسی در ادامه خاطراتش از نحوه تردد مردم و اعلام وقت افطار در ماه رمضان مینویسد: «عبور و مرور در شبهای رمضان آزاد میشد. برای مردمی که ساعت نداشتند در میدان توپخانه آن روز و میدان سپه امروز در موقع افطار و سحری توپ میانداختند. اما بعدها این توپها را به باغشاه بردند و مردم را خبر میکردند.»
توپیهای معروف پدر پروین
یکی از مکانهای پرمشتری کلهپزیها و قهوهخانهها بودند. «احمد مسجدجامعی» عضو سابق شورای اسلامی شهر تهران در اینباره روایت میکند: «قهوهخانهها هم طرف افطار باز میشد و برنامههای خاصی اعم از پردهخوانی، شاهنامهخوانی،شعرخوانی یا ترنا بازی داشتند و بساط قلیانکشی و مشاعره هم مهیا بود. البته بعضیها فالوده و یخ در بهشت و خرما هم به پذیراییهایشان اضافه میکردند ولی از دیزی خبری نبود.»
او اضافه میکند: «کبابیها هم بیشتر آش رشته و در این اواخر حلیم هم میفروختند و تقریباً فروش کباب تعطیل بود. اما بساط کلهپزیها رونق مییافت و از افطار تا سحر یکسره پذیرای مشتریان بودند. اطراف منزل ما پدر آقای پروین مغازه داشت. در ماه رمضان، غذای خوشمزهای با شیردان گوسفند تهیه میکرد که به آن توپی میگفتند. حمامها هم که تا صبح باز بودند از حالت شستوشوی صرف خارج میشدند. چون شبها فراغت بیشتری بود، مینشستند و مدتها گپوگفت میکردند؛ در مجموع همین شرایط فضای کوچه و شهر را زنده میکرد. در رمضان کتابفروشیها هم از جمله در مساجد مهم شهر رونق مییافتند و دستفروشها، بساط کتاب را کنار صحن و حیاط و رواق و فضای پیرامون مساجد راه میانداختند. کتابفروشیها هم بعد از نماز ظهر و عصر تا غروب پاتوق اهل کتاب بود.»