راستش درگیر مهمانی و سفر عید شدم و قرارم یادم رفت! تا در یکی از روزهای ماه رمضان یکی از دوستانم در مدرسه مرا ناعادلانه قضاوت کرد؛ اول ناراحت شدم، اما بعد در راه بازگشت به خانه، به فکر قراری افتادم که با خودم گذاشته بودم.
به خودم گفتم اصلاً امروزم را مرور میکنم؛ همان ابتدای صبح که رانندهی سرویس تماس گرفت و گفت چون ماشین خراب شده، نمیتواند امروز دنبالم بیاید، اما من فکر کردم حتماً خواب مانده و بهانه میآورد! حالا از کجا میتوانم مطمئن شوم که امروز صبح درست قضاوتش کردم؟ پس خودم هم اهل قضاوتکردن هستم، مثل همان دوستم!
- وقتی تبدیل به عادت میشود
بیشتر ما میدانیم قضاوتکردن گفتار و رفتار دیگران یکی از زشتترین و ناهنجارترین عادتهاست و اغلب از دیگران میخواهیم ما را قضاوت نکنند و ممکن است بارها در فضای مجازی مطالب مرتبط با قضاوتکردن را نشر بدهیم، اما بیشتر اوقات خودمان آگاهانه یا ناآگاهانه دیگران را قضاوت میکنیم!
«الهام پاک»، روانشناس و مشاور به هفتهنامهی دوچرخه میگوید: «یکی از عادتهایی که گاهی ناخودآگاه انجام میدهیم و شاید چون بهشدت مرتکب آن شدهایم، بخشی از عادتهای روزانهی ما شده، همین قضاوتکردن است. وقتی رویدادی را میبینیم یا با کسی صحبت میکنیم، ناگاه مغز ما شروع به پردازش میکند و ما در ذهنمان آن رویداد یا رفتار و گفتار را قضاوت میکنیم. ممکن است این قضاوت در ذهن ما بماند یا آن را با کسی در میان بگذاریم. اگر با شخص سومی در میان بگذاریم، علاوه بر قضاوت، به غیبتکردن هم نزدیک میشویم و اگر به همان شخص بگوییم، ممکن است باعث آزار او بشویم و ناراحتش کنیم. البته ناگفته نماند قضاوتکردن گاهی بد نیست و در بعضی موارد میتواند به توانایی تشخیص خوب از بد کمک کند. مثلاً وقتی قرار است انتخاب دوست داشته باشیم. البته باید مطمئن باشیم که اطلاعات ما کامل و درست است.»
- تماشای نیمهی خالی لیوان
داشتم به خانه برمیگشتم و یادم آمد دبیر ادبیات، آن روز مثل همیشه سرحال نبود و زنگ تفریح من و دوستانم هرکدام دلیلی برای ناراحتی او پیدا میکردیم و میخندیدیم. شوخی بود اما اگر او صحبتهای ما را میشنید از این شوخیها و قضاوتهای ما ناراحت نمیشد؟
این روانشناس در ادامه میگوید: «ما معمولاً به دلیل خطاهای ادراکی، اطلاعات ناقص و مشاهدهی غیردقیق و همچنین عدم برخورداری از مهارت گوشدادن و ذهنخوانی نادرست، ارزیابی و قضاوت اشتباهی از رویدادها و رفتار دیگران داریم.»
او معتقد است عادت به قضاوتکردن، باعث ایجاد ذهنیت منفی نسبت به دیگران در ما میشود و به همین دلیل ذهن ما محدود شده و عادت میکند که همیشه نیمهی خالی لیوان را ببیند. همین موضوع باعث میشود بدون دلیل واقعی از دیگران خشمگین یا ناراحت شویم و از سوی دیگر، وقتی به اشتباه دربارهی دیگران قضاوت میکنیم، آنها نسبت به ما بیاعتماد شوند و روابط ما به خطر میافتد.
- تمرین قضاوتنکردن
به خانه رسیدم و صدای همکلاسیام در گوشم زنگ زد. وقتی سعی میکرد متن انگلیسی را با لهجه بخواند و من چهقدر بد، او را قضاوت کردم. حتماً از دستم ناراحت شده! حالا من حق داشتم از قضاوت دوستم ناراحت باشم؟
فکر کردم و به خودم حق ندادم حالا باید دنبال راهی باشم تا یاد بگیرم چگونه میتوانم از قضاوتکردن دست بردارم؟
الهام پاک میگوید: «قضاوتنکردن نیاز به تمرین دارد و در مرحلهی اول بهتر است وقتی در برابر کسی یا رویدادی قرار میگیریم مکث کنیم و در واقع به ذهنمان یاد بدهیم گاهی سکوت کند، فقط مشاهده کند و بشنود. در مرحلهی بعدی خودمان را جای او بگذاریم. همان مثلی که میگویند با کفشهای او راه برویم و بعد قضاوتش کنیم. در این مرحله میتوانیم به نیازها و خواستههای او هم توجه داشته باشیم. سپس اگر سؤالی دربارهی آن رویداد، رفتار یا گفتار در ذهن ما ایجاد شد آن را بپرسیم و در آخر قبل از اینکه قضاوت کنیم این سؤال را از خودمان بکنیم که من از تمام جزئیات زندگی او خبری ندارم و آیا دوست دارم او هم من را قضاوت کند؟ درحالی که چیزی از زندگی من نمیداند.»
حالا مشغول مچگیری هستم. هربار کسی را قضاوت میکنم، مچ خودم را میگیرم و قرارم را با خودم به یاد میآورم و سعی میکنم تا وقتی با کفشهای دیگران راه نرفتهام قضاوتشان نکنم.