به گزارش همشهری آنلاین به نقل از وبامدی پژوهشگران ایمپریال کالج لندن که یافتههایشان از این بررسی کوچک را در ژورنال Nature Medicine منتشر کردهاند، میگویند این بررسی ممکن است نویدبخش ایجاد درمانهای جدید برای افسردگی درآینده باشد.
این پژوهشگران مینویسند:«افسردگی یک بیماری روانی بسیار شایع است که میزان وقوع آن در طول دوران پاندمی کووید-۱۹ افزایش یافته است. اما، حتی داروهای ضد افسردگی با بهترین کارکرد در نهایت تاثیربخشی متوسط، اثرات جانبی غیرقابلچشمپوشی، مشکلات مربوط به قطع دارو، میزانهای بالای عود افسردگی دارند که نیاز به درمانهای جدید بهبودیافته را مطرح میکند.»
این پژوهشگران اسکنهای مغزی ۶۰ نفر را در دو کارآزمایی آنالیز کردند که که به آنها سایلوسایبین داده شده بود. در نخستین کارآزمایی، همه افراد دو دوز خوراکی سایلوسایبین – ۱۰ میلیگرم و ۲۵ میلیگرم – با فاصله ۷ روز دریافت کرده بودند.
تصویربرداری با «امآرآی کارکردی» (fMRI) که فعالیت مغزی را اندازه میگیرد، پیش از درمان و یک روز پس از دریافت دوز ۲۵ میلیگرمی انجام شد. پزشکان علائم افسردگی را نیز پس از این درمان اندازهگیری کردند.
در کارآزمایی دوم، برخی از افراد با سایلوسایبین درمان شدند، اما دیگر و گروهی دیگر «اسیلاتوپرام»، داروی رایج ضدافسردگی را دریافت کردند. بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده در این بررسی یا دو دوز ۲۵ کیلوگرمی سایلوسایبین با فاصله ۳ هفته به علاوه ۶ هفته درمان روزانه با دارونما یا دو دوز یک میلیگرمی سایلوسایبین با فاصله ۳ هفته به علاوه ۶ هفته درمان روزانه با اسیتالوپرام دریافت کردند.
fMRI پیش از درمان و ۳ هفته پس از دوز دوم سایلوسایبین در این بیماران انجام شد.
درمان با سایلوسایبین با بهبودی همراه بود به طوری که تصویربرداری از مغز با fMRI نشاندهنده ارتباط و انعطافپذیری بیشتر شبکههای مغزی بود.
به گفته این پژوهشگران نتایج در هر دو کارآزمایی نشان داد که پاسخ درمانی به سایلوسایبین سریع، مداوم و همبسته با کاهش «مدولاریتی» شبکههای مغزی در تصویربرداری fMRI بود که بیانگر آن است که اثر ضدافسردگی سایلوسایبین ممکن است با افزایش کلی یکپارچگی شبکههای مغز همراه باشد.
در مقابل، پاسخ درمانی به اسیتالوپرام خفیفتر و تغییراتی در سازماندهی شبکههای مغزی مشاهده نشد.
یک نظریه رایج درباره شیوه کارکرد مغز نظریه «مدولار» یا «پیمانهای» بودن آن است به این معنا که مغز به صورت گروههای نیمهخودکار سلولهای عصبی عمل میکند و مناطق مغزی از طریق مسیرهای نسبتا جداگانه و با فاصله طولانی با هم در ارتباط هستند.
در افراد مبتلا به افسردگی عمده این «مدولار بودن» شبکههای مغزی تشدید میشود و فعالیت مغزی در مناطق معینی محصور میشود که خود را به صورت الگوهای فکر انعطافناپذیری نشان میدهد که میتواند افراد مبتلا به افسردگی را وارد حلقههای بازخورد منفی بدبینی و نومیدی کند.
این بررسی نشان داد افرادی که با سایلوسایبین درمان شدهاند، یکپارچگی بیشتری در شبکههای مغزی بوجود میآید و فعالیت سلولهای عصبی در پهنههای بزرگی از مغز افزایش مییابد. این افزایش ارتباطات میان مناطق مغزی در این بیماران شبیه به وضعی سریعالانتقال بودن مغز سالم است که میتواند خود را با شرایط گوناگون در طول روز تطبیق دهد.
پروفسور دیوید نات، رئیس مرکز پژوهش داروهای توهمزا در ایمپریال کالج میگوید: «این یافتهها از این لحاظ مهم است که برای نخستین بار نشان میدهد سایلوسایبین به طور متفاوتی نسبت به داروهای ضد افسردگی معمول کار میکند و و باعث انعطافپذیر و سیالتر شدن مغز و آزاد شدن آن از الگوهای فکری مربوط به افسردگی میشود.»
این پژوهشگران میگویند در طول ۱۵ سال گذشته دست کم شش کارآزمایی بالینی بهبودی در علائم افسردگی بیماران را با درمان با سایلوسایبین گزارش کردهاند. دو تا از این کارآزماییها که در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۹ انجام شد- در این آنالیز هم گنجانده شده بودند.
افسردگی یک مشکل عمده بهداشت عمومی است که بار بیماری و هزینه هنگفتی ایجاد میکند، و به گفته این پژوهشگران این بررسی یک شاخص زیستی قوی، قابلاعتماد و بالقوه اختصاصی را برای پاسخ به درمان با سایلوسایبین در بیماران دچار افسردگی را شناسایی کرده است.
به گفته این پژوهشگران با وجود نویدبخش بودن این یافتهها، برای اینکه بتوان به مرحله تایید درمان با سایلوسایبین به عنوان یک گزینه قابلاستفاده در افراد مبتلا به افسردگی رسید، با توجه به کوچک بودن این بررسی و مدت زمانی کوتاه آن، لازم است کارآزمایی بالینی مرحله سوم در این باره انجام شود.