همشهری آنلاین-خدیجه نوروزی: کانکسنشینی، اتوبوسخوابی، انبارخوابی، اجاره یک اتاق و زندگی اشتراکی چند خانوار در یک واحد مسکونی از پدیدههای این روزهای اجارهنشینی و روزبهروز هم در حال گسترش است. اما مساله نگرانکننده این است که چقدر بحران اقتصادی میتواند منجر به تغییر سبک زندگی اجارهنشینی شود و تا چه اندازه جامعه به این سمت و سو گرایش پیدا خواهد کرد.در این میان مالکان قطعا برای کسب سود و منتفع شدن بیشتر و بهتر از واحد مسکونی به گسترش این پدیده ها دامن خواهند زد.
میثم مهرپور، کارشناس اقتصاد مسکن در گفت و گو با همشهری آنلاین میگوید: «قبل از هر چیز باید به بررسی ریشه های این اتفاق پرداخت که دلیل اصلی آن کاهش قدرت خرید مردم، کاهش ارزش پول ملی و به تبع آن افزایش هزینه ها و سهم مسکن در سبد خانوار است. اینکه معضلاتی مانند اجاره کانکس در پشت بام ها و انبارخوابی و اجاره اتاق یا زندگی چند خانواده در یک واحد مسکونی امروزه بیشتر به چشم می آید و دیده می شود به دلیل شرایط کشور و گسترش فضای مجازی و وسایل ارتباط جمعی است در حالی که این موضوع در گذشته هم وجود داشته و معضلی نیست که به یک باره به وجود آمده باشد. این معضلات بیشتر در محله هایی اتفاق می افتد که افراد از گذشته تا الان در آن محله ها ساکن هستند و امروز فقط نوع سکونت شان تغییر کرده است.»
توسعه متوازن نیست
در حاشیه تهران واحدهای مسکونی زیادی وجود دارد که به لحاظ فیزیکی و امکانات رفاهی کیفیت مطلوب را دارا هستند اما افراد حاضر می شوند با نوع سکونتی به مراتب بدتر مانند پشت بام خوابی و خانه های اشتراکی در جایی دیگر در همان محله ای که سال هاست زندگی کرده اند به سکونت خود ادامه دهند اما به نقاط حاشیه ای شهر نروند. مهرپور می گوید:«این موضوع نشان می دهد که ما توسعه متوازن نداشته ایم یعنی در اطراف شهر خانه هایی را ساخته ایم که گرچه به لحاظ ظاهری کیفیت لازم را دارند اما پیش نیازها و الزامات یک زندگی برای این خانه ها و مناطق آن دیده نشده مانند زیرساخت های حمل و نقل، آموزشی و بهداشتی و مهم تر از همه موضوع اشتغال و کار. از همین روست که یک فرد راضی به این شود که در شهر و در یک خانه اشتراکی زندگی کند چون به محل کارش نزدیک تر است و به امکانات مورد نیازش دسترسی دارد. او حاضر نیست به نقطه ای ۶۰ کیلومتر دورتر در یک خانه ای که کیفیت و امکانات بیشتری دارد زندگی کند.»
این کارشناس اقتصاد مسکن با بیان اینکه مسئله مسکن در کشورهای توسعه یافته که به شدت مساحت شان از ما پایین تر است کاملا حل شده است،می افزاید:« به عنوان مثال مساحت کشور ما چهار برابر مساحت آلمان است در حالیکه جمعیت ما تقریبا با آلمان برابر است یا مساحت ایران بیش از دو و نیم برابر مساحت ترکیه است. همچنین مساحت گلستان و مازنداران به اندازه هلند است که نشان می دهد ما کمبودی از لحاظ زمین برای ساخت مسکن نداریم پس پدیده هایی مانند پشت بام خوابی به دلیل نبود زمین یا زیرساخت ها نیست ضمن اینکه حمایت های دولتی هم برای ساخت زمین وجود دارد؛ موضوع مهم است که توزیع اشتغال متوازن نیست و همین امر موجب شده تا شاهد تمرکز جمعیت در نقاطی از شهر باشیم. لذا برای حل معضلات باید به دنبال این باشیم امکانات در کشور با روش های بهتری توزیع شود. روزانه تعداد قابل توجهی از افراد برای کار، درمان و آموزش راهی تهران می شوند.»
وی با توجه به تغییر سبک اجاره نشینی در تهران می گوید:« پدیده های اجاره نشینی در کانکس یا اجاره یک اتاق خود خواسته نیست یعنی ترجیح افراد نیست و اجباری در این نوع تصمیم وجود دارد طبیعتا هیچ کسی از خانه اشتراکی لذت نمی برد اما اگر مشکلات و معضلات بخش مسکن حل نشود و این روند ادامه یابد تبعات آن هم گسترش خواهد یافت و سبک زندگی اجاره نشینی را هم تغییر خواهد داد. چون ممکن است ساکنان مجتمع هم به این فکر بیفتند برای تامین هزینه های ساختمان از پشت بام ها بهره ببرند، هزینه سنجی کنند و در نهایت با درآمدزایی که برایشان به دنبال دارد آن را اجاره دهند. لذا سبک زندگی و تبدیل به فرهنگ شدن یک پدیده بسته به این دارد که شرایط اقتصادی چطور پیش برود.»
خروج ۸۰ درصد از زیر خط فقر با تامین مسکن
کارشناسان مسکن معتقدند مسکن آنقدر جامعه را تحت الشعاع قرار داده که اگر مسکن ۸۰ درصد کسانی که زیر خطر فقر هستند تامین شود، این دهک به بالای خط فقر می روند. مهرپور در این خصوص می گوید:« قطعا این گفته صحت دارد. طبق آمار رسمی مرکز آمار بیش از ۵۰ درصد درآمد خانوار صرف هزینه های مسکن می شود، لذا کسانی که این حرف را می زنند استدلالشان این است که هزینه های مصرف در سبد این خانوارها به صفر میل کند یا هزینه ای نداشته باشد یعنی افراد صاحب مسکن باشند البته مالکان هم به هر حال ماهانه هزینه ای برای مسکن در سبد خانوار دارند مانند بازپرداخت تسهیلات برای مسکن، هزینه های آب و برق و گاز و ... اما بحثی که وجود دارد این است که اگر رقم آن به کمتر از ده درصد برسد طبیعی است با کاهش سهم مسکن در هزینه های مصرفی درآمد خانوار، این درآمد در جای دیگری صرف می شود. لذا بخش قابل توجهی از کسانی که زیر خط فقر هستند با همین موضوع از خط فقر خارج شوند.»