دکتر احمد دلبری درگفت و گو با همشهری آنلاین تصور آسیب پذیر شدن افراد در سنین بالا توضیح میدهد: از آنجایی که فرایند سالمندی و بازنشستگی، فرایندی نامحسوس است و به تدریج سراغ افراد میرود، بنابراین نیاز است که افراد برای رویارویی با دوره بازنشستگی و سالمندی آموزشهایی ببینند و یاد بگیرند که چگونه بهطور میانگین از یک سوم باقیمانده عمر خود استفاده کنند اما با توجه به اینکه در کشور ما این فرایند، یکشبه اتفاق میافتد، آموزشهای خودمراقبتی و سازگاری با دوره بازنشستگی و سالمندی آموزش داده نشده است.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با بیان اینکه در کشورهای توسعهیافته فرایند بازنشسته شدن طی یک دوره دو ساله اتفاق میافتد، ادامه میدهد: در این کشورها کسانی که قصد بازنشستگی دارند، تجربیات سالهای کاری خود را به نیروهای جوان منتقل میکنند و در باقیمانده زمان آزاد خود، آموزشهای لازم را برای مواجهه با سالمندی و بهرهمندی از اوقات فراغت فرا میگیرند.
این استاد دانشگاه معتقد است برای داشتن نشاط و شادابی در دوره بازنشستگی و سالمندی باید زیرساختهای متناسب با این سن و سال فراهم شود. او در اینباره توضیح میدهد: در این کشورها بعد از اینکه افراد بازنشسته میشوند در مراکز روزانه سالمندان یا همان باشگاه بازنشستگان، اوقات فراغت خود را سپری میکنند. آنها در این مراکز با همسالان خود برای توانمند شدن تلاش میکنند و آموزشهایی را در ابعاد مختلف زندگی در دوره سالمندی فرامیگیرند. انجام فعالیتهای مؤثر باعث میشود تا فرد حس بهتری نسبت به خود داشته و در نتیجه از زندگی شاد و روحیه بهتری برخوردار باشد.
طبق گفته دکتر دلبری در جوامع دیگر، سالمندان کمتری با مشکلات اقتصادی مواجهند، چون اغلب از حقوق و مزایای بازنشستگی بالایی برخوردارند.
وی همچنین ادامه می دهد: دغدغههای مالی و نامناسب بودن شرایط اقتصادی از عواملی است که باعث میشود سالمندان ما نتوانند زمانی برای رسیدگی به خود اختصاص بدهند و ناخواسته از انجام فعالیتهایی که باعث نشاط و شادابی آنها میشود، بازبمانند.
او میگوید: با توجه به اینکه تقریباً ۵۵درصد شهروندان از حقوق و مستمری دوره بازنشستگی برخوردار نیستند، تأمین معاش در دوره بازنشستگی یکی از اصلیترین دغدغههای افراد است که میتواند در بروز مشکلات روحی و ناتوانی برای اختصاص وقت کافی برای انجام فعالیتهای فوق برنامه موثر باشد.
این استاد دانشگاه معتقد است باورهای غلطی که در جامعه وجود دارد هم در نوع نگاه افراد به سالمندی تأثیرگذار است.
او در اینباره بیان میکند: ثابت شده انسان موجودی است که تا زمان حیات، میتواند باز هم فعالیت یا مهارت جدید را فرا بگیرد. بنابراین باور ناتوانی در دوره سالمندی درست نیست. چنین باوری نشأت گرفته از این است که اکثریت قریب به اتفاق ما هرکاری را به یک سن خاص نسبت میدهیم، بهعنوان مثال باور داریم دوره کودکی و جوانی باید آموزش ببینیم، در دوره میانسالی کار کنیم و بعد وارد دوران بازنشستگی و سالمندی شویم. تغییر دیدگاه باید از تک تک ما و حتی از کودکی و در مدارس شروع شود.