به گزارش همشهری آنلاین به نقل از سلام سینما، فیلمی جدید محصول سال ۲۰۲۲ به نام «بعد از یانگ» (After Yang) از کره جنوبی به کارگردانی کوگونادا، به همین موضوع میپردازد. این فیلم درباره خانوادهای است که تلاش میکنند تا فرزند رباتی خود را تعمیر کنند.
به بهانه اکران «بعد از یانگ» (After Yang)، این فیلم و شش فیلم دیگر مشابه آن را معرفی میکنیم.
بعد از یانگ (After Yang | 2022)
در «بعد از یانگ» (After Yang) به کارگردانی کوگونادا که نگاهی مینیمالیستی به زندگی شهری در آینده دارد، تکنولوژی نیازمند احساسات انسانی میشود. داستان این فیلم درباره تلاش خانوادهای برای تعمیر فرزند رباتیشان به نام «یانگ» پس از شرکت در یک مراسم رقص تلویزیونی است.
در راه تلاش برای راهاندازی مجدد یانگ، خانواده متوجه میشوند که حافظهی او پراز خاطرات، عشق و احساسات است که آنها هیچوقت خبری از آن نداشتند. کوگونادا برای اولین بار در سینما، تکنولوژی را به گونهای به تصویر میکشد که به دنبال انتقام از انسان و نابودی او نیست، بلکه نیازمند توجه و عواطف انسانی است.
هرگز رهایم نکن (Never Let Me Go | 2010)
نشانههای اخلاقی ناراحتکنندهای که در فیلمنامهی الکس گارلند دربارهی نسل انساننماها شدیداً میتواند مخاطب را درگیر کند و او را در یک اتمسفر غمانگیز تا انتهای داستان حبس کند. «هرگز رهایم نکن» (Never Let Me Go) به طرز بیرحمانهای ناراحتکننده اما سرشار از زیبایی است.
گارلند در «هرگز رهایم نکن» (Never Let Me Go) موفق شده است تا یک داستان علمی تخیلی را با رمانتیکگرایی موجود در ادبیات انگلیسی ترکیب کند و روایتی امروزی دربارهی عشق، هویت، موجودیت، خیانت و کمبودهای اخلاقی انسان را با کاراکترپردازیای تأثیرگذار به مخاطبش ارائه دهد. کارگردان این فیلم مارک رومانک در خلق این اثر، دستاوردی بینظیر از خود به جای گذاشت.
ترون: میراث (Tron: Legacy | 2010)
فیلم سینمایی «ترون: میراث» (Tron: Legacy) فرزند خلف نسخهی اصلی است که کمی نوآوری، هیجان و نگاهی شاعرانه دربارهی زندگی و آفرینش نیز به آن اضافه شده است. علاوه بر آن مضامینی مثل طمع برای کسب ثروت بیشتر، تلاش نافرجام برای دستیابی به کمال و ترس توهمآمیز انسان در تکنولوژیهایی که در اختیار اوست، چهارچوب اصلی داستان «ترون: میراث» (Tron: Legacy) را شکل میدهند.
«ترون: میراث» (Tron: Legacy) فیلمی موفق در گیشه بود اما هرگز نتوانست ارتباط گستردهای با مخاطب عام و یا حتی با منتقدان پیدا کند. این فیلم از بدو اکرانش دارای طرفداران قسمخوردهای است و برای برخی از طرفداران سینما، یک فیلم کالت یا فرقهای محسوب میشود. جوزف کوزینسکی کارگردان «ترون: میراث» (Tron: Legacy) با نگاهی باز و انسانمدارانه به سراغ تحلیل ویژگیهای انسانی، اخلاق، هوشیاری و پیچیدگیهای ایدئولوژیک و اخلاقی در عصر مدرن رفته است.
او (Her | 2013)
اندوه نابی که در نگاه اسپایک جونز به آیندهای متکی بر هوش مصنوعی در «او» (Her) دارد، یک نقد اجتماعی بر روابط عاشقانهی امروزی، مصائب دوستیهای آنلاین و استفادهی بیش از حد انسان از تکنولوژیهای دوستدار کاربر (User-Friendly) است. نقشآفرینی ماندگار «واکین فینیکس» در نقش «تئودور تامبلی» نیز قدرت اثرگذاری این فیلم را افزایش داده است.
تئودور یک مرد مطلقهی عاشقپیشه است که تمام روز خود را صرف نوشتن نامههای عاشقانهی سفارشی برای دیگران میکند. او که مشتاق برقراری ارتباط با یک زن در یک جهانشهر تکنولوژیمحور است، عاشق سیستم عامل جدیدش یعنی سامانتا میشود. هرچه ارتباط آنها پیش میرود، تلاشهای سامانتا برای پنهان نگه داشتن رفتارهای پیشفرض خود بیاثر میشود و تئودور ناگهان با واقعیت تلخی روبرو میشود.
هوش مصنوعی (A.I. Artificial Intelligence | 2001)
حرف زیادی برای گفتن دربارهی «هوش مصنوعی» (A.I. Artificial Intelligence) وجود ندارد زیرا همهی حرفها دربارهی آن گفته شده است. این فیلم قلبتان را از سینه بیرون میکشد تا لحظهای که تیتراژ پایانی پخش شود، با آن فضای تباهآلود نیهیلیستی رهایتان نمیکند. در نگاه کارگردان «هوش مصنوعی» (A.I. Artificial Intelligence) یعنی استیون اسپیلبرگ، آینده اصلاً روشن نیست.
داستان «هوش مصنوعی» (A.I. Artificial Intelligence) دربارهی رباتی انساننما به نام دیوید است. دیوید یک نوجوان است که آرزو دارد روزی مثل یک پسربچه واقعی بتواند عشق و محبت مادری که او را به سرپرستی گرفته است، به دست آورد. گفته میشود ایدهی اولیهی این فیلم به غایت ناراحتکننده و زجرآور متعلق به استنلی کوبریک بوده است.
فراماشینی (Ex Machina | 2014)
«فراماشینی» (Ex Machina) اولین تجربهی الکس گارلند در مقام کارگردان است. داستان این فیلم دربارهی یک برنامهنویس کامپیوتر در سیلیکون ولی به نام صالب است که به طرز عجیبی توسط رئیسش انتخاب میشود تا نمونهی آزمایش انسانی جدیدترین محصول این شرکت یعنی «آوا» باشد که یک ربات انساننما با هوش مصنوعی قدرتمندی در حد هوش یک انسان است.
«فراماشینی» (Ex Machina) نشان میدهد که چگونه دستاوردهای انسان در حوزه هوش مصنوعی و رباتیک که برای برآوردن امیال کوتاه مدت استفاده میشود، در نهایت به نابودی انسان منجر میگردد. اوج «فراماشینی» (Ex Machina) بسیار تراژیک است که میتواند بسیار تکاندهنده و تفکربرانگیز باشد. این فیلم ثابت میکند که هوش مصنوعی به اندازهی سازندگان آن خطرناک نیست.
وال-ای (WALL-E | 2008)
انیمیشن «وال-ای» (WALL-E) دربارهی یک ماشین جمعآوری زباله به همین نام است. او که آخرین نمونه از این نوع ماشینهاست، طبق وظایف از پیش تعریف شدهاش، اقدام به جمعآوری زباله میکند. وال-ای به مرور در حین فعالیتش با محصولات جدیدی از جمله ویدئوکاست «سلام عروسک!» آشنا میشود. این ویدئوکاست او را با موضوعی به نام عشق آشنا میکند و اشتیاق دیوانهواری برای دستیابی به عشق را در وجود او ایجاد میکند.
روزی وال-ای با یک ربات زیبا و براق به نام اوا که مانند محصولات شرکت اپل است، آشنا میشود و به مرور احساس میکند که در دام عشق او افتاده است اما در این میان اتفاقاتی رخ میدهد که شرایط را دگرگون میکند. تصویری که در این انیمیشن از آینده نمایش داده میشود، تصویری ناراحتکننده و تأمل برانگیز است و فیلم از نمایش تمهای بزرگسالانهی خود عقبنشینی نمیکند.