تایکا وایتیتی معتقد است که کریستین بیل‏، در نقش گور، قصاب خدایان (Gorr the God Butcher) در فیلم آتی ثور: عشق و تندر (Thor: Love and Thunder)، به کارگردانی خودش‏، ترسناک‌ترین و بزرگترین ابرشرور دنیای سینمایی مارول است. اما در این صورت، تکلیف تانوس‏، هلا، اولتران یا لوکی چه می‌شود؟

به گزارش همشهری آنلاین‏، تایکا وایتیتی، کارگردان و بازیگر نیوزلندی که فیلم تازه دنیای سینمایی مارول، ثور: عشق و تندر (Thor: Love and Thunder) را کارگردانی کرده است، گفت که گور، قصاب خدایان‏، با بازی کریستین بیل، به زودی بزرگترین شرور مارول خواهد شد. اما از آن‌جایی که ما هنوز از این قاتل خدایان چیزی نمی‌دانیم، اظهار نظر وایتیتی برایمان مبهم است. 

این فیلمساز نیوزیلندی در مصاحبه‌ای با آسوشیتدپرس گفت: «فروتنانه می‌گویم، ما احتمالا بهترین شخصیت شروری را که مارول تاکنون داشته، با بازی کریستین بیل ساخته‌ایم.» همین مسئله باعث می‌شود که بخواهیم یک بار دیگر، نگاهی به آنتاگونیست‌های مشهور مارول استودیوز نگاهی داشته باشیم. به راستی چه کسی از بایقی شروران شرورتر و ترسناک‌تر است؟

برای پاسخ این سوال، لازم است که روشن شود ابرشرور را بر چه اساسی قرار است انتخاب کنیم؟ اینکه چه کسی بیشترین تاثیر را بر دنیای سینمایی مارول (MCU) داشته است؟ یا کسی که باعث شد نفس تماشاگران بیشتر در سینه‌هایشان حبس شود، چون بازیگرش بازی چشم‌گیرتری ارائه کرد؟

اگر معیار انتخابمان اولی است، تانوس قطعا باید در ردیف بدترین‌ها بایستد. تایتان شروری که نیمی از جمعیت جهان را با اشاره انگشتانش به قتل رساند. دسیسه‌های این مهاجم بیگانه، به اندازه‌ای هولناک بود که تقریبا کل فاز سوم دنیای سینمایی مارول را تحت تاثیر قرار داد. بنابراین دوست غول‌پیکر بنفش ما از نظر تحت تاثیر قرار دادن مخاطب نیز می‌تواند امتیاز بسیار بالایی کسب کند. همچنین می‌توان گفت که احتمالا یکی از بهترین اجراهای موشن کپچر است، گرچه جاش برولین تقریبا در این نقش قابل تشخیص نبود. 

اولتران چطور؟  هوش مصنوعی حیله‌گر (با صداپیشگی جیمز اسپیدر) مطمئنا قدرتمندترین ابرشروری بود که در سال ۲۰۱۵ برای اولین بار صاحب خودآگاهی شد. اولین کسی که او در موقعیت بحرانی انتخاب قرارش داد، تونی استارک بود و همین‌طور کمک کرد که اسکارلت ویچ، به اونجرز بپیوندد. با این حال، بحث کردن با شخصیت منفی‌ای که مدام عیب و ایرادهای بشریت را گوشزد می‌کند و دنیای ایده‌آلش، دنیایی است که در آن حیوانات وحشی در بهشتی بدون انسان آزادانه زندگی‌می‌کنند، دشوار خواهد بود. اسپیدر همین‌طور در زمینه اجرا، چندان نمایش قابل توجهی نداشت و تنها به صدایی سرد و ماشینی محدود بود. 

اگر از بازی ملودراماتیکال و افراط در نقش بازی کردن خوشتان می‌آید، پس هلا با بازی کیت بلانشت مطمئنا جای بحث خواهد داشت. با وجود این که او یک شخصیت تقریبا «یک بار برای همیشه» بوده است - چرا که تاکنون فقط در ثور: راگناروک ۲۰۱۷ ظاهر شده است - حضوری فراموش‌نشدنی دارد. این الهه مرگ در قامت باابهت ستاره‌های راک در لباسی چرمی، این فیلم تایکا وایتیتی را تحت تاثیر حضور خودش قرار داد. فقط نابودی خود آزگارد لازم بود که جلوی او را بگیرد، در غیر این صورت تا امروز احتمالا بر همه ۹ قلمرو فرمانروایی می‌کرد. 

یکی دیگر از آزگاردی‌ها هم که احتمالا بخواهیم از او در این لیست ابرشرورها نام ببریم، لوکی است. شخصیتی که با بازی تام هیدلستون، تا امروز در بیش از نیم دوجین فیلم و سریال مارول حضور و البته سریالی مخصوص خودش هم داشته است. فقط یک بازیگر جذاب و با کاریزما می‌تواند نقشه نابودی زمین را بکشد و در نتیجه نیمی از نیویورک را نابود کند و همچنان یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌ها در میان طرفداران مارول باقی بماند. ممکن است «خدای شرارت» در حال حاضر در یک تایم‌لاین جایگزین اسیر شده باشد (آن‌طور که در سریال لوکی شاهد سفر این شرور به واقعیت‌های زمانی گوناگون بودیم)‏، و ما نمی‌دانیم او باز هم در مسئله چندجهانی یا مولتی‌ورس مورد علاقه مارول حضور خواهد داشت یا نه. البته با توجه به فیلم‌های اخیر مارول، مثل دکتر استرنج ۲ و اسپایدرمن: راهی به خانه نیست، هیچ چیز در این جهان غیرممکن نیست. 

بعد از لوکی، می‌توانیم حالا سراغ داک اک با بازی آلفرد مولینا و گرین گابلین با بازی ویلم دفو برویم. با وجود اینکه اولین بار این دو شخصیت، در فیلم‌های مرد عنکبوتی سونی ظاهر شده‌اند، اما در حال حاضر پس از ماجراهای فیلم حماسی جان واتس در سه‌گانه «خانه»، به عنوان شخصیت‌های شرور دنیای سینمایی مارول تثبیت شده‌اند، این طور نیست؟ آیا این بدان معناست که آن فیلم‌های قبلی نیز بخشی از جهان MCU هستند؟ اگر بودند، این دو بدون شک جزو پنج نفر اول بودند. مولینا یکی از اولین افرادی بود که نقش ابرشرور را جدی گرفت، وجهه انسانی و جنون او در مرد عنکبوتی ۲ در سال ۲۰۰۴ درخشان بود. طبیعتا او سرنخ نقش خود را از دفو گرفت، که توانایی تبدیل شدن از یک قربانی وحشت‌زده به تهدیدی دیوانه‌وار را پیدا کرد. او کمک کرد تا اسپایدرمن در سال ۲۰۰۰ به بهترین فیلم ابرقهرمانی زمان خود تبدیل شود.

بدون بازی مهارت‌آمیز دفو در آخرین فیلم اسپایدرمن، معرفی مولتی‌ورس و چندجهانی در آن فیلم، و ورود چندین شرور از دنیاهای ابرقهرمانی متفاوت، هرگز با چنین استقبالی از سوی تماشاگران مواجه نمی‌شد. تنها به همین دلیل، و بدون شک، من به گرین گابلین ردای بزرگترین ابرشرور مارول را عطا می‌کنم. البته، احتمالا بسیاری از واقعیت‌های جایگزین وجود دارد که در آن یک شخصیت شرور متفاوت انتخاب می‌شود - شما در کدام یکی از این واقعیت‌های جایگزین زندگی می‌کنید؟

منبع: ترجمه از گاردین
 

برچسب‌ها