در شرق کنگو شورشیان در آستانه فتح شهر گوما هستند و بهنظر میرسد دولت مرکزی توان مقابله با آنان را نداشته باشد.
کنگو حتی پس از انتخابات سال گذشته که با حضور ناظران اروپایی و در سایه سربازان اسلحه به دست غربی برای مشروعیت دادن ریاستجمهوری کابیلا برگزار شد، به آرامش نرسیده است.
پیامدهای جنگ داخلی در رواندا که نسل کشی وحشتناکی را در این کشور بهدنبال داشت، این روزها بر شرق کنگو و مرکز آن، شهر گوما سایه انداخته است.
در سالهای گذشته پناهندگان بسیاری چه از قوم توتسی وچه از قوم هوتو به امید فرار از جنگ داخلی در رواندا، به مرزهای کنگو پناه بردند که این مسئله تاثیر منفیای بر ترکیب قومی این منطقه گذاشت.
مرزهای دیکته شده از سوی اروپاییها بر آفریقا، که بدون در نظر گرفتن موقعیت قومیتها در قرن نوزدهم در کنفرانس برلین کشیده شد، هنوز هم از سوی کشورهای آفریقایی به مرز بین کشورها تبدیل نشده است؛ هر چند که آنها در تقسیمات کشوری این مرزها را به رسمیت شناخته باشند.
شهر گوما، مرکز شرقی کنگو بیش از 2هزار کیلومتر با کینشازا، پایتخت این کشور، فاصله دارد و مردم این منطقه که یکی از ثروتمندترین مناطق آفریقا از لحاظ منابع زیرزمینی محسوب میشود، هرگز بهرهای از این ثروت ملی نبردهاند.
در دوران نسل کشی بین 2قوم توتسی و هوتو، این درگیری بهگونهای نامحسوس به کنگو منتقل شد.
اکنون ژنرال لارنت نکوندا، رهبران شورشیان، به بهانه حمایت از توتسیها به اطراف گوما رسیده است و بهنظر میرسد تصرف این شهر هر وقت که او اراده کند عملی باشد. این موضوع ولی تمام داستان نیست.
دولت مرکزی در کینشازا هرگز توجه ویژهای به شرق نداشت و نبودن خطوط ارتباطی، همراه با مشکلات سیاسی، بیشتر از هر نقطه دیگر در شرق کنگو بر زندگی مردم اثر گذارد و دخالت همسایگان نیز به تشدید مشکلات در این منطقه دامن زد.
نیروهای سازمان ملل که درکنگو برای پاسداری از صلح حضور دارند نیز در این منطقه حضورشان کمتر به چشم میآید.
با نزدیک شدن نیروهای ژنرال نکوندا به شهر گوما، سیل آوارگان به دیگر نقاط کنگو به راه افتاد و بحثها بر سر انگیزه حضور نیروهای خارجی به رسانههای غربی کشیده شد.گفته میشود، نیروهای ژنرال نکوندا بر خلاف نیروهای دولتی دارای تجهیزات مناسب و باکارایی بالاتری هستند.
هر چند نکوندا ادعا میکند که برای جلوگیری از یک نسلکشی تازه و پاسداری از توتسیها در شرق کنگو وارد کارزار شده است، ولی او بهشدت از سوی همسایگان کنگو و در راس آنان رواندا پشتیبانی میشود.
این از عجایب آفریقای سیاه است که گروهی با شعار جلوگیری از نسل کشی وارد میدان میشوند ولی خود به نسل کشی دامن میزنند.
نمونههای این موضوع را رواندا، بروندی و نیجریه در آفریقا بارها تجربه کردهاند.
با شعلهورشدن آتش جنگ و فرار مردم از شرق کنگو بار دیگر پای اروپائیان، نیز به این منطقه باز شد و وزیر خارجه فرانسه کوشنر را به کنگو کشاند.
دولتهای غربی بر خلاف همیشه، خیلی زود پای سازمان ملل را هم به این ماجرا کشاندند و سازمان ملل با صدور قطعنامهای خواستار خویشتنداری طرفهای درگیر شد و در کنار آن با اعزام نیروهای بیشتر پاسدار صلح هم موافقت کرد.
بهنظر میرسد غرب و از همه مهمتر فرانسه درصدد است همه توان خود را برای جلوگیری از شعله ور شدن جنگ تازه در کنگو به کار گیرد؛
زیرا کنگو بخش فرانکوفونی آفریقاست و فرانسه نمیتواند در برابر ناآرامیهای این بخش از آفریقا ساکت بماند.پیدایش ژنرالی سرکش که منافع دولت مرکزی و شرکتهای سرمایهگذار در کنگو را به چالش بکشد نیز برای غرب کم اهمیت نیست.
شاید دوران جنگ سالاران سپری شده باشد، مگر آنکه سناریوی تازهای در راه باشد که ژنرال نکوندا نیز بخشی از آن باشد