هفته گذشته اوو مورالس، رئیسجمهوری بولیوی، سفیر آمریکا در لاپاس را متهم به دخالت در امور داخلی این کشور و مجبور به ترک لاپاس کرد.
سپس چاوز در میان تظاهرات هزاران نفر از طرفدارانش پا را از این فراتر نهاد و با مخاطب قراردادن سفیر آمریکا در کاراکاس گفت، برو بیرون آمریکایی و به او 72ساعت مهلت داد تا خاک ونزوئلا را ترک کند. چاوز در همین حال تهدید کرد که جریان نفت به آمریکا را نیز قطع میکند.
جنگ لفظی بین کشورهای انقلابی آمریکای لاتین و ایالات متحده در زمانی اتفاق میافتد که روسیه پس از حمله به گرجستان و ایستادگی در برابر غرب بار دیگر با دستی پر به صحنه سیاست جهانی بازگشته است.
دولت ونزوئلا که در چند سال اخیر سیاست رویارویی با آمریکا را پی گرفته، با برپایی مانور نظامی با روسیه در حیاط خلوت آمریکا موافقت کرد و چند هواپیمای دورپرواز روسی در فرودگاههای این کشور به زمین نشسته است.
آنچه در این میان به فراموشی سپرده شده، ترفند تازه آمریکا در منطقه است که برای نخستین بار در سالهای اخیر ناوگان رزمی چهارم خود را به بهانه رساندن کمکهای انسان دوستانه، راهی منطقه آمریکای لاتین کرده است. این ناوگان سالها بود نقشی در راهبرد درازمدت آمریکا بازی نمیکرد.
ناوگان چهارم آمریکا در جنگ دوم جهانی نقشی اساسی در شکست ژاپن داشت و حضور این نیروها در آبهای آمریکای لاتین برای دولتهای منطقه حساسیت برانگیز شد.تظاهرات و درگیریها در بولیوی، در پی اعلام سیاست مورالس برای تقسیم ثروت ملی بین همه ایالتهای این کشور، که با مخالفت فرمانداران ایالتهای ثروتمند بولیوی مواجه شد و به درگیری بین مردم انجامید، به گفته مورالس از سوی سفیر آمریکا در بولیوی رهبری شده بود و همین موضوع به اخراج وی انجامید.
دولت بولیوی ادعا میکند که دولت آمریکا همانند سال1973 در شیلی در حال برنامهریزی کودتایی در بولیوی بوده است.
دولت مردمی مورالس که در درجه نخست از سوی اکثریت بومی بولیوی حمایت میشود، همواره از پشتیبانی چاوز نیز برخوردار بوده و کاراکاس حتی در زمان انتخابات نیز لحظهای از حمایت علنی خود از مورالس دست نکشید.
در این میان دولتهای هندوراس و نیکاراگوئه نیز به صف حمایتکنندگان بولیوی پیوستهاند. مانوئل زلایا، رئیسجمهوری هندوراس اعلام کرد که فعلا از پذیرفتن سفیر آمریکا در هندوراس معذور است.
دولت اکوادور نیز به گفته رافائل کورا در نظر دارد قرارداد پایگاه آمریکایی مانتا را دیگر تمدید نکند.ونزوئلا هم که پنجمین تولیدکننده نفت در جهان است با روی کار آمدن چاوز بارها آمریکا را به چالش طلبیده است.
آنچه این روزها در آمریکای لاتین اتفاق افتاده، یادآور جنگ سردی است که بین آمریکا و شوروی بر سر سیاستهای دولت انقلابی کوبا در دهه 60میلادی یک بار جهان را در آستانه جنگ قرارداد و بار دیگر در سال1973 با کودتا در شیلی که به سرنگونی دولت سالوادور آلنده انجامید نشان داد که تا چه اندازه دولت آمریکا مایل به آرام نگهداشتن حیاط خلوت خود و دور کردن دست دولتهای فرامنطقهای از آمریکای لاتین است.
این در حالی است که دولت چین نیز در سالهای اخیر با بستن قراردادهای درازمدت، جای پایی در آمریکای لاتین باز کرده و به بازیگر تازهای در این منطقه، البته هنوز در خفا، تبدیل شده است.
به موازات بیشتر شدن نقش روسیه و چین در منطقه از نفوذ دولت آمریکا در منطقه بهطور محسوسی با روی کار آمدن دولتهای چپ کاسته شده است.
همراه با ونزوئلا، هندوراس، اکوادور، نیکاراگوئه، کوبا و بولیوی سیاست ضدآمریکایی خود را به پیش میبرند. در کنار آنها چند کشور دیگر از جمله برزیل نیز دولتهایی را تجربه میکنند که چندان با آمریکا سر سازش ندارند.
در این هنگامه چنین بهنظر میرسد که آمریکا با ادعای مبارزه با موادمخدر و دامن زدن به نآارامیهای داخلی سعی در متزلزل کردن این دولتها دارد و بهدنبال پیدا کردن جای پای تازهای است تا شاید بتواند دوباره یکه تاز سیاست در آمریکای لاتین شود؛ موضوعی که با روی کار آمدن حکومتهای چپ در کوتاه مدت چندان واقعی بهنظر نمیرسد.
البته فقر، بیکاری و نفوذ گروههای حامی آمریکا در این منطقه میتواند بستری برای نفوذ دوباره آمریکا بهوجود آورد.
در واقع ترس از این دخالتها، انگیزه اصلی اخراج سفیران آمریکایی از این کشورهاست. هر چند که آمریکا عوامل نفوذ زیادی هنوز در کشورهای آمریکای لاتین دارد که نقش آنها علنی نشده است.