روزنامه نیویورک تایمز روز 9 اکتبر در اینباره نوشت:« شایعهها درست از آب درآمدند: بنکسی در نیویورک است – یا بود یا بوده است- و کارهایی غیر از نقاشی کردن و مخفی شدن انجام داده.»
بنکسی نام مستعار هنرمندی است که از سالها پیش با نقاشی کردن دیوار خیابانها اعتباری تازه به هنر «گرافیتی» داد و خودش را هم به شهرت رساند. هر چند کسی این هنرمند را ندیده است و از هویت واقعی او خبری ندارد اما آثار او را همه میشناسند؛ آثاری که محور اصلی بیشتر آنها واکنش نسبت به تصمیمگیریها و عملکردهای سیاسی و اجتماعی دولتمردان است. گرافیتی را تا مدتها نه بهعنوان یک فعالیت هنری بلکه بهعنوان واکنش هیجانزده جوانها میشناختند که نتیجه آن آلوده کردن دیوار خیابانها و مترو شهرها بود. اما حالا بسیاری از آثار گرافیتی حتی از ارزش مالی نیز برخوردار شدهاند و با قیمتهای بالایی خرید و فروش میشوند.
بنکسی هم تا چند سال پیش یکی از همان جوانهایی بود که چند روز بعد از آنکه چیزی روی یک دیوار میکشید، شهرداری به سراغ آن میرفت و نمیگذاشت اثری از آن روی دیوار بماند. او ابتدا از دیوارهای شهر بریستول کار خود را آغاز کرد و پس از مدتی به لندن رفت. اما شهرت او فقط به انگلستان محدود نماند و بعد از چند سال بهعنوان چهرهای جهانی مطرح شد. در زمانی که دیوار حائل در فلسطین در حال ساخت بود او به خاورمیانه سفر کرد و آثار خود را در مخالفت با ساخت این دیوار روی آن نقاشی کرد؛ آثاری که هنوز آنجا مانده و بهعنوان یکی از نمادهای مخالفت با ساخت دیوار حائل شناخته میشوند.
اما آخرین آثار بنکسی ارتباط چندانی با کارهای سیاسی او ندارند. او در بیانیهای که در ارتباط با نمایشگاهش منتشر شده، عنوان کرده است:« مردم نیویورک علاقهای به هنر ندارند. آنها بیشتر برای حیوانات خانگی اشتیاق دارند من هم برای آنها حیوانات را به نمایش گذاشتم.»
در نمایشگاه بنکسی میتوان مجموعهای از حیوانات خانگی ساختگی را دید که در قفس قرار گرفتهاند. آخرین آثار او هیچ ارتباطی با گرافیتی یا دیوارنگاری ندارند و یک نمایشگاه اینستالیشن محسوب میشوند. در این نمایشگاه که تا پایان ماه اکتبر ادامه خواهد داشت میمونی در قفس و در حال تلویزیون نگاه کردن، خرگوشی با گردنبند مروارید در حالی که مقابل یک میز آرایش نشسته، تکههای گوشت که به شکل مرغ درآمدهاند و انگار در حال نوک زدن به غذایشان هستند و گوشت سرخ شده ماهی که مثل خود ماهی در آب شناور شده به چشم میخورند.
نمایشگاه این هنرمند انگلیسی در یکی از مغازههای نیویورک برگزار شده و یکی از آثار آنکه پشت ویترین مغازه قرار گرفته در نگاه اول این سؤال را در ذهن عابران خیابان بهوجود میآورد که آیا این حیوان واقعی است؟ بنکسی برای ویترین مغازه یک پلنگ را انتخاب کرده که روی شاخه درختی نشسته و در حال تکان دادن دمش است.
اما این پلنگ چیزی نیست غیر از یک کت خز که به این شکل درآمده. میمون داخل نمایشگاه هم نسبت به آثار دیگر زندهتر بهنظر میرسد؛ میمونی که داخل یک قفس هدفون به گوش دارد و با کنترل تلویزیون مقابل جعبه جادویی نشسته است. حالت عاشقانه میمون زمانی جالبتر میشود که بازدیدکنندگان نمایشگاه متوجه میشوند میمون در حال نگاه کردن به کلیپی تلویزیونی درباره میمونهاست. در مقابل ورودی مغازه تابلویی نصب شده که روی آن نوشته:«برای حیوانات خانگی و گوشتهای بازیافت شده به شیوه مکانیکی».
در بخش دیگری از بیانیهای که بنکسی درباره این نمایشگاه منتشر کرده، آمده است:
« قصد داشتم آثاری خلق کنم که با آنها به پرسش درباره نوع برخوردمان با حیوانات و عملکرد مزرعههای صنعتی بپردازم.» هیچ کدام از آثار نمایشگاه بنکسی برای فروش نیستند. البته در حالت عادی آثار گرافیتی نیز قابل خرید و فروش نیستند و آثار جدید بنکسی با آثار پیشین او در این زمینه مشترک هستند اما او پیش از این نمایشگاه، روند تازهای در کار خود آغاز کرد و به خرید و فروش آثار خود پرداخت.
این اقدام بنکسی با واکنش عدهای از هنرمندان همکار او مواجه شد که خرید و فروش آثار گرافیتی را مغایر با روح این کار و خلق آثار گرافیتی میدانند. بهنظر این عده، گرافیتی غیر از آنکه سعی دارد موضوعهای مسکوت مانده در جامعه را مقابل چشم مردم بگذارد، با جریان حاکم بر هنرهای تجسمی نیز در تضاد قرار دارد و حاضر نیست با قوانین آنها کنار بیاید. خرید و فروش آثار گرافیتی نیز یکی از همین قوانین است که برخی از هنرمندان این جریان بهشدت با آن مخالفت میکنند.
با این حال آخرین نمایشگاه بنکسی هم مانند دیگر کارهای او مخالفان و موافقان متعددی داشت. جاناتان جونز که از مخالفان کارهای گرافیتی بنکسی بود هفته گذشته در گاردین با نگاهی مثبت درباره آخرین نمایشگاه این هنرمند قضاوت کرد و نوشت: «با دیدن آخرین نمایشگاه بنکسی متوجه میشوید که او قابلیتهای دیگری هم دارد. او بیرون از دنیای کوچک موزههای هنری ایستاده است و انرژی دیوانهواری دارد. من هر نوع انرژی برای فعالیت هنری را تحسین میکنم حتی اگر چندان مثبت نباشد.» البته او ابتدای مطلب کوتاه خود، آثار گرافیتی بنکسی را بدون عمق دانسته: «من احساس چندانی نسبت به موشهای کارتونی ندارم که او میکشد. چطور یک نفر میتواند در این آثار بهدنبال عمق باشد؟ و اما «عمق» همان چیزی است که در دنیای هنر اهمیت دارد.»