به گزارش همشهری آنلاین، این پژوهشگر و منتقد ادبی در پی درگذشت این شاعر و ویراستار اظهار کرد: مسعود احمدی، متولد ۱۳۲۲ در کرمان بود، تاجایی که اطلاع دارم تحصیلاتش فوق دیپلم قدیم بود و مدتی هم در شهرستان ابهر معلم بود. مدتی هم در آموزش و پروش کارمند دفتری بود، پس از آن بیشتر کاری که انجام میداد، در حوزه ویراستاری بود و در طول سه دهه اخیر یعنی از دهه ۱۳۷۰ تا دهه ۱۳۹۰ بیشتر به کار ویراستاری میپرداخت.
او سپس با بیان اینکه معمولا انتشار اولین دفتر شعر شاعران در ایران بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی آنها صورت میگیرد، گفت: مسعود احمدی نسبتا دیر به انتشار اولین دفتر شعرش اقدام کرد. اولین دفترش در سال ۱۳۶۰ یعنی هنگامی که ۳۸ ساله بود، منتشر شد. در ابتدا شعرهایش در مجموعه شعرهای نیمایی- شاملویی قرار میگرفت، یعنی گاهی از وزنهای نیمایی و گاهی از زبان موسیقیایی شاملو در شعرهایش استفاده میکرد اما خیلی زود به طرف شعر شاملویی رفت، هرچند بیشتر شعرهایش هم در ابتدا شعرهای شاملویی بود نه نیمایی.
عابدی در ادامه گفت: احمدی در حدود دهه ۱۳۶۰ در کنار شاعرانی چون سیدعلی صالحی، شمس لنگرودی و فرشته ساری و چند نفر دیگر در حوزه شعر سپید شناخته شد. اما به تدریج که جلو آمدیم، شعرهای سیدعلی صالحی و شمس لنگرودی توانایی جذب مخاطب عامتر را پیدا کرد اما شعر مسعود احمدی به لحاظ نوع شعرگویی این امکان را پیدا نکرد و در یک قلمرو مخاطبان خاص ماند. در شعرهای احمدی به نظر میآید اشیاء، طبیعت و انسانها حضور دارند ولی تأثیر حضور اجتماعی خیلی نیرومند نیست و بیشتر فردیت شاعر است که در شعرهای حضور دارد.
این منتقد ادبی در ادامه گفت: از دهه ۱۳۷۰ و مخصوصا در دو دهه اخیر یعنی ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ شعرهای مسعود احمدی به طرف یکجور هستیاندیشی تمایل پیدا کرد تا زیست تجربی او؛ یعنی اگر دهه ۶۰ و حدود دهه ۷۰ را دهه زیست تجربی و یکنوع رمانتیسم سرد را در شعرهایش فرض کنید، از دهه ۱۳۸۰ تا پایان عمر بیشتر به هستیاندیشی توجه خاصی داشت.
او بیان کرد: احمدی در دو دهه اخیر در شعرهایش کوشید برخی از ویژگیهای فلسفه ادبی پساساختارگرایان را در شعرهایش جذب کند و این نکته سبب شد حتی از نظر نوع نگارش و نوع موجزنویسی و حذفهای مختلف، شعرش مشکلتر شود. در دهه ۸۰ و ۹۰ شعرهایش از رمانتیسم سردی که داشت فاصله گرفت و تمایلش به طرف یک نوع نگارش خاص که در آن تقطیع شعری کمتر مورد توجه بود، بیشتر شد. نکته دیگری که در این دوره در شعر احمدی تأثیر گذاشت، به نظرم وسواس عجیب و وسیعش در بازنویسی شعری بود که فکر میکنم خوی ویراستارانهاش در شعرهایش تأثیر گذاشته بود و به شکل وسواسآمیزی شعرهایش را ویراستاری میکرد.
عابدی همچنین گفت: به نظر میآید اوج مسعود احمدی، دورهای بود که کتابهای «روحی خیس، تنی تر» و «صبح در ساک» در سال ۱۳۷۱ تا مجموعه «برای بنفشه باید صبر کنی» در سال ۱۳۷۸، منتشر شدند. به نظرم میآید در این سالها، مسعود احمدی در جامعه ادبی ما بیشتر به عنوان شاعر شناخته شد و این دفترها از او بیشتر خوانده شدند.
او همچنین درباره ویژگیهای مسعود احمدی گفت: در دهههای ۷۰ تا دهه ۱۳۹۰ در بحثها و بررسیهایی که در حوزه شعر امروز ایران انجام میشد، مشارکت وسیعی داشت. گاهی مقاله مینوشت و گاهی مصاحبه میکرد و درباره شعر و شاعران هم روزگارش اظهارنظرهای صریح داشت. یکی از نکتههایی که در این دوره به شدت تأکید میکرد، این بود که شعر امروز باید از ایدئولوژی دور شود و به طرف فردیت خلاق هنرمند و یکنوع دموکراسی فرهنگی پیش برود. البته در گفتوگوهایش و گاهی در میزگردهایی که شرکت میکرد، از جدل و بحث با همکارانش خودداری نمیکرد. مسعود احمدی سعی میکرد کتابهای حوزه تئوریک اجتماعی و نقد ادبی را بخواند و خلاصهای از آنها را در آراء خود جذب و هضم بکند و اینها را هم ذکر میکرد.
این پژوهشگر بیان کرد: مسعود احمدی در دهه ۷۰ و ۸۰ دورههای کوتاهی صفحههای شعر چند مجله را اداره میکرد؛ مجله دنیای سخن، زنان و فرهنگ توسعه که همکاری با اینها کوتاه بود و اما با مجله نگاه نو در دهه ۷۰ و ۸۰ همکاری وسیعتری داشت و سالها مسئول صفحه شعر این مجله بود.
او درباره فعالیت احمدی در مجلهها نیز گفت: مهمترین حضورش در مجله نگاه نو بود و شعرهایی که در این مجله چاپ میکرد، تقریبا شعرهای سپید بود؛ شعرهای سپید آسان. برخی از شعرهای سپید دشوار را هم در مجله چاپ میکرد و سعی میکرد شعر سپید همروزگار خود را پوشش بدهد. بیشتر با شاعران سپیدسرا همکاری میکرد و تلاش میکرد از همه نسلها، از نسلهای قدیم تا نسلهای جدید، نمونههایی در مجله بیاورد. البته الزامی نیست که شعرهایی که میآورد بهترین شعرهای شاعران است اما تقریبا میشود گفت از اغلب شاعران، شعر میآمد و مخصوصا شاعران مدرنتر.
این منتقد ادبی درباره شعرهای محفلی و مخاطب خاص شعرهای مسعود احمدی هم توضیح داد: در حوزه شعر نو این مشکل وجود دارد که بخشی از شعر نو میتواند مخاطب عامتر را به خود جلب کند اما بخش بیشتری از شعر نو معمولا در حیطه مخاطبان روشنفکر و مخاطبان خاص باقی میمانند و در آنجا مطرح میشود. از زندهیاد احمدی ابتدای دهه ۶۰ تا دهه ۹۰ چندین مجموعه شعر چاپ شده، که طبعا این مجموعه شعرها مخاطب عامتر را نمیتواند به خود جلب کند.
البته در حوزه شعر سپید تعداد شاعرانی که توانستهاند مخاطب عامتری را جلب کنند زیاد نیست مثلا شاملو، شمس لنگرودی، بیژن جلالی، سید علی صالحی و احمدرضا احمدی توانستهاند مخاطب عام تر را در حوزه شعر سپید به خود جلب کنند. ولی بیشتر سپیدسرایان از این امکان دور ماندهاند. البته اسن فقط به شعر سپید مربوط نمیشود و بهطور کلی شعری که از نظر محتوا و زبان پیچیدگیهایش بیشتر باشد و جنبه فردیت در آن غلبه پیدا کند، طبعا امکان اینکه حلقه مخاطبان خود را وسیعتر کند، برایش کمتر است. مسعود احمدی در دورههایی (دهههای ۶۰ و ۷۰) شعرهایی خواندنی سروده که همانها هم در یک حلقه معمولا نه چندان وسیعی خوانده میشد و به شکل وسیعی نمیتوانست خوانده شود.