به گزارش همشهری آنلاین، «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژهای است که در پایان هر هفته به بازخوانی اهم تحولات خبری مرتبط با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هفته میپردازد.
در این بسته خبری هفتگی تلاش کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامهسازان و مدیران سیما، نیمنگاهی به حواشی رسانهای و حتی شایعاتی که بهرغم غیررسمی بودن میتوانستند در اخبار مرتبط با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
چهره هفته؛ احسان علیخانی
مدتی است که تحولات سازمان و حضور مدیران جدید شایعههایی را در کانالهای مجازی راه انداخته است. از جمله این گمانه زنیها که مدتی هم در فضای مجازی پیچید این بود که سازمان صداوسیما در دوره جدید بنایی بر کار با برخی از مجریان و چهرهها را ندارد. احسان علیخانی، رضا رشیدپور و مهران مدیری از جمله این افراد بودند که نامشان در لیست ممنوع شدههای بعدی آمده بود که تفکر حاکم بر مدیران صداوسیما مخالف ادامه حضورشان است و اینکه دیگر فصلهای تازه «عصر جدید» و «دورهمی» به تلویزیون نخواهد رسید.
مدیر شبکه نسیم به تازگی در گفتگویی درباره حذف برندها از این شبکه بیان کرد که قرار نیست هیچ برندی از شبکه حذف شود اما تغییراتی برای ارتقای محتوا در نظر دارند.
احسان علیخانی هم این روزها «عصر جدید» را روی آنتن دارد که به زودی به فینال خواهد رسید. «عصر جدید» ی که هنوز مشخص نیست او فصل بعدیاش را هم خواهد ساخت یا خیر و اگر میسازد با یک فاصله زمانی سراغش میرود و قرار است به خودش استراحت بدهد یا بیوقفه خواهد بود.
«عصر جدید» در این فصل همه داورانش را جز امین حیایی تغییر داد و تقریباً از هراس کرونا نیز رها شده بود. با این حال نسبت به فصلهای قبل کمتر مخاطبان را درگیر خودش کرد. به زودی مستندهای فینالیستهای «عصر جدید» روی آنتن میرود اما هنوز خیلیها این فینالیستها را نمیشناسند که بخواهند مستندهایشان را دنبال کنند. این درحالیست که نبوغ علیخانی همیشه طراحی برای قهرمانسازی از مردم عادی در «ماه عسل» و حتی در همین برنامه بوده است. فصل اول این برنامه هر پنج فینالیست را که چهرههایی گمنام و عادی بودند به چهرههایی شناخته شده و حتی پولساز و هنری بدل کرد اما این اتفاق در فصلهای بعد و با همان شدت و حدت تکرار نشد.
علیخانی برند تازه متولد شدهای هم با نام «جوکر» دارد که معلوم نیست میخواهد آن را هم به سرانجام برساند یا خیر. او هنرمندان مختلفی را در فصل اول این برنامه مهمان کرد که برخیشان هم بارها در برنامهها و گیم شوها و مسابقات تلویزیونی دیده شده بودند و بعید است با همین ساختار بخواهد فصل جدید را به تولید برساند. باید دید بنا دارد رویکردش را تغییر دهد و یا زنان را هم به این مسابقه فراخواند و بعد از فصل سوم «عصر جدید»، فاز تازهای از «جوکر» را تولید کند یا خیر.
بعد از این گمانه زنیها درباره حذف علیخانی نه خودش و نه مدیران صداوسیما هنوز واکنشی به این اخبار نشان ندادهاند.
نکته هفته؛ یاغی و پرفروش شدن یک کتاب
این روزها «یاغی» بیشتر از دیگر سریالهای شبکه خانگی در جذب مخاطب توفیق یافته است. اگرچه انتظار بیشتری از محمد کارت کارگردانش میرفت که سالها در همین فضا مستندسازی کرده است و اما داستان سریالش از یک کتاب اقتباس شده است و همین بن مایه قصه و داستان را محکم میکند.
سریال اما توانسته است فعلاً جزو پربینندههای شبکه خانگی باشد و شاید بخش عمده آن به مدد همین اقتباسی بودنش باشد. «یاغی» از کست ویژهای هم در ویترین کار بهره گرفته است که مهمترین چهرههایش پارسا پیروزفر، طناز طباطبایی، امیر جعفری و علی شادمان هستند. قصه بر رمان «سالتو» از مهدی افروزمنش استوار است که آن هم درباره یک پسر ۱۶ساله جنوب شهری است که از نبوغی در کشتی برخوردار است و حالا دو نفر سر راهش سبز میشوند تا دریچه جدیدی از دنیا را به رویش بگشایند.
این دومین سریالی است که در شبکه خانگی از یک کتاب اقتباس شده است، قصه «زخم کاری» سریال محمدحسین مهدویان هم پیش از این از کتاب «بیست زخم کاری» از محمود حسینیزاد گرفته شده بود. و نکته جالب توجه اینکه هر دو این سریالها باعث شد اصل کتابها در همان چند قسمت اول در کانون خبری و اقبال مخاطب در بازار نشر قرار بگیرند. مخاطبی که شاید پیش از این حتی نمیدانست چنین کتابهایی هم وجود دارد و حالا همزمان با عرضه سریالها به آنها گرایش پیدا کرده و آنها را در میان پرفروشها قرار داده است.
اقتباس در تلویزیون اما مدت هاست که به محاق رفته است. به ویژه که این سالها کمتر سریالهای تلویزیونی توانستهاند رگ مخاطبشان را پیدا کرده و حتی برای دقایقی او را میخکوب خودشان کنند. سریالهایی که تکرار قصهها، شخصیتها و کلیشه ادمهای تیپشان بیشتر مخاطب را پس زده است.
به تازگی شبکه دو به پخش سریال «قصههای مجید» اقدام کرده است. سریالی با اقتباس کتابی به همین نام که هوشنگ مرادی کرمانی آن را نوشته بود و کیومرث پوراحمد هم آن را کارگردانی کرد و جزو محبوبترین سریالهای دهه ۷۰ تلویزیون بود که هنوز هم بعد از سالها ماندگار است، اپیزودهای مختلفی از آن بارها از تلویزیون پخش شده و بیآنکه تاریخ مصرف داشته باشد مخاطبش را به خود جذب میکند و خوب است که تلویزیون در دوره تحولیاش برخی از رمانها را برگزیند و روی دراماتیزه کردن آنها در مدیوم سریال کار کند.
اتفاق ویژه؛ اسکوئید گیم واقعی شد
سریال «اسکوئید گیم» را اگر هنوز ندیدهاید حتماً دست کم نامش را شنیدهاید. سریالی که توانست مرزهای آثار پربیننده هالیوودی در پلتفرمها را جا به جا کند و به رکورد تاریخی در میان محصولات عرضه شده نتفلیکس برسد.
سریال «اسکوئید گیم» یا «بازی مرکب» محصول کشور کره جنوبی است که در زمان پخش جزو آثار بحث برانگیز نتفلکیس در همه کشورها شد. اما این سریال روندی سینوسی را هم برای تولید طی کرد. اولاً که محصول کشوری است که در این سالها گام به گام در جهت صنعتی شدن هنر قدم برداشته است و در حوزه فیلم، سریال و موسیقی در سالهای اخیر حرف داشته و محصولاتش را به جهانیان عرضه میکند. خود «اسکوئید گیم» البته به گفته کارگردانش ۱۰ سالی طول کشید تا فیلمنامهاش نوشته شود و در شرایطی فیلمنامهاش را به استودیوهای فیلمسازی داده است که اکثر آنها، تولیدش را رد کرده بودند.
این سریال بعد از عرضه در نتفلیکس غول صنعت استریم و ویدئوی آنلاین به یک پدیده تبدیل میشود که مخاطبی بالای ۱۲۰ میلیون داشته است و همان زمان پیش بینی شده بود که بیش از ۲۰۰ میلیون نفر آن را در جهان دیدهاند. این محصول کرهای در میدان عرضه نتفلیکس به یک پدیده فرهنگیِفراگیر جهانی تبدیل شد و البته سود سرسامآور چند ده برابری هم برای این سرویس نسبت به بودجهای که برای سریال هزینه کرده بود به همراه داشت.
در خود فضای فرهنگی نیز این سریال موجب تجارتهای جدیدی شد در جشنهای مناسبتی و تقویمی جهان مثل هالوین و… لباسها، ماسکها و پوششهای مرتبط با سریال به تولید انبوه و فروش بالایی رسید و همچنین اکثر المانهای استفاده شده در سریال نه تنها در کره که در کشورهای دیگر هم با اقبال مواجه شدند.
مسیر تبلیغاتی نتفلیکس به طرز هوشمندانهای برای بهره گرفتن از سود کلان این سریال ادامه پیدا کرد و حالا همزمان با انتشار تیزری در باب ساخت فصل دوم این سریال اعلام شد قرار است رئالیتی شو یا سریال واقع نمای «اسکوئید گیم» نیز به تولید برسد.
خبری که همین چند روز هم در صدر اخبار فرهنگی و هنری رسانههای جهان قرار گرفته است و جزئیات آن میتواند تضمین دهد که از همین الان مخاطب بالقوه بسیاری را با خود همراه کرده است. در این رئالیتی شو شرکت کنندگان میتوانند از سراسر جهان حضور داشته باشند. ۴۵۰ نفر در نهایت انتخاب میشوند و قرار است فینالیست مسابقه، جایزهای به مبلغ چهار و نیم میلیون دلار برنده شود.
کمپانی نتفلیکس در حالی این سریال را به یک چالش مسابقهای واقعی بدل کرده است که رئالیتی شوها و مسابقات یکی از ژانرهای پرطرفدار در دنیا هستند. همین طرفداران انبوه هم باعث شده است در کشور ما هم در چند سال اخیر اقبال زیادی به ساخت کپیهای این مسابقات به وجود بیاید کپیهایی که البته نه آن مخاطب انبوه را دارد نه حتی استانداردهای مسابقههای اصلی را و شاید تنها همسانسازیاش با مسابقههای اصلی در میزان بودجههای هنگفتی باشد که برای صحنه و دکور و سایر مولفههای مسابقه هزینه میشود!