این بنیاد توسط پرنس چارلز، ولیعهد بریتانیا، برای ترویج طرحهای ساختمانی سنتی، بنیان گذاشته شده است.
امیدوارم در سال ۲۰۵۰ شهرهایی را ببینم که در آنها رابطه صمیمانهتری میان شهرها و فضاهای غیرشهری اطراف آنها برقرار باشد. چه از نظر استفاده از مصالح محلی و چه بهلحاظ بهرهگیری از معماری سنتی و بومی.
باید به سمت شهرهایی برویم که محور آنها به جای اتومبیلرانی، پیادهروی باشد و براساس بودجه غذا و انرژی ما طراحی شده باشد. یک راه حل برای این کار حرکت بهسوی الگوهایی است که بیزمان باشند. یعنی ساختمانهایی که به جای آنکه صرفا شگفت انگیز باشند برای مصارف مختلف ساخته شده باشند.
باید به فکر آن باشیم که محل کارمان به محل زندگیمان نزدیک باشد. به این ترتیب از شدت ترافیک کاسته میشود. آنوقت، شهرها به جای یک مرکز، چند مرکز خواهند داشت. بیشترین نگرانی من برای آینده این است که اگر انرژی بیش از حد گران و کمیاب شود، جمعیت به 2 بخش محروم و برخوردار از انرژی تقسیم شود. این وضعیت میتواند بیثباتی بیشتری را پدید آورد. چون بیشتر شهرها با نوعی کشاورزی وابسته به نفت تغذیه میشوند و چنان وضعیتی بیش از حد هراس انگیز خواهد بود.
نایجل تریفت معاون رئیس دانشگاه واریک در انگلستان و از دانشمندان برجسته علوم اجتماعی و جغرافیای انسانی بهشمار میآید.
حدس میزنم که تا سال 2050 موضوع پایداری انرژی در شهرهای بزرگ جهان توسعه یافته به مشکل عمدهای تبدیل شود. در نتیجه، گسترش شهرها آنگونه که در آمریکا دیدهایم به ناچار متوقف خواهد شد.
در اروپا باید اوضاع بهتر باشد چون در مجموع شهرهای اروپایی جمعوجورترند. حتی اگر به لندن نگاه کنید، در مقایسه با شهرهای آمریکا شهر چندان گستردهای نیست.
بهنظر من مسئله اصلی این است که آیا گرمتر شدن آب و هوای زمین تاثیر نامساعدی بر شهرها میگذارد یا نه؟ در مورد شهرهای نزدیک به آب مانند لندن آبگرفتگی و سیلاب میتواند خطرساز باشد. در واقع این وضعیت از هماکنون نیز آغاز شده است. البته این به معنای یک وضعیت شوم و وخیم نیست. اما برای مقابله با آن دولتها باید بیسروصدا دست به اقدامات اساسی بزنند. بهنظر میرسد تاکنون تنها نیمی از چارهجویی لازم برای این وضعیت انجام شده باشد. بعضی از شیوههای حملونقل در آینده مشکل ساز خواهند بود.
تا 10 یا 15 سال آینده صنعت مسافرت هوایی رفتهرفته روبهزوال خواهد گذاشت. وضعیت در دیگر نقاط جهان بستگی به منطقه دارد. بعضی از نقاط آسیا و آفریقا بدترین وضعیت آب و هوا را خواهند داشت. برخی شهرها بهشدت آسیب پذیر خواهند بود. برای جلوگیری از این مشکلات، اقدام جهانی لازم است. بهنظر من بهتر است به فکر یک بودجه عمومی جهانی برای شهرهای مختلف در اطراف و اکناف جهان باشیم.
کابوس آینده
والدن بلو، مدیرعامل انستیتوی پژوهش و سیاستگذاری تمرکز بر جنوب واقع در بانکوک و استاد جامعهشناسی دانشگاه فیلیپین است.
اگر روند کنونی ادامه بیابد مسلما تا 50 سال آینده یک کابوس شهری ما را به کام خود خواهد کشید.
در جنوب، رشد جمعیت شهری 2 برابر میزان رشد جمعیت کشورهاست. کشاورزی دیگر جاذبهای ندارد و مردم دستهدسته روستاها را ترک میکنند. در همین حال، روند صنعت زدایی، ظرفیت صنایع موجود برای جذب سیل مهاجران را بهشدت کاهش داده است. تولیدکنندگان حرکت بومی کسب و کار خود را در نتیجه واردات ارزان از دست میدهند و سرمایهگذاران خارجی این منطقه را به مقصد چین ترک میکنند تا از نیروی کار ارزان چینی بهره بگیرند.
یکی از نتایج این مهاجرت بدون امکان جذب کارگران مهاجر، ایجاد حلبی آبادهای عظیم در اطراف شهرهاست. 30 تا 40 درصد جمعیت مانیل، جاکارتا، مکزیکوسیتی و لاگوس در چنین جاهایی زندگی میکنند.
در شمال نیز چنین شهرکهایی وجود دارد. حتی درون شهرهای بزرگ، مناطق فقیرنشین پرجمعیت وجود دارد. از جمله واشنگتن پایتخت آمریکا که بیشتر جمعیت آن سیاهپوستند و اقلیت سفید پوستی که در آن کار میکنند شبها این شهر را به مقصد حومههای ویرجینیا و مریلند ترک میکنند. شاید تنها هنگامی که داراها دریابند که امتیازات خود را به قیمت تیره روزی دیگران به دست آوردهاند، هراس از نابودی این سیاره این بار موجب یک دگرگونی نسبتا صلح آمیز شود.
به سوی شهرهای مرزی
ساسکیا ساسن از نگرهپردازان برجسته در زمینه تاثیر جهانی شدن بر شهرهاست. خانم ساسن نویسنده کتاب قلمرو، اقتدار و حقوق – از قرون وسطی تا مجتمعهای
جهانی است.
در50 سال آینده دورنمای شهری در همه جا با امروز تفاوت خواهد داشت. بهخصوص در شهرهای بزرگ و مراکز قدرتمند اقتصادی این طور خواهد بود. تجربه شهرهای امروز اروپا در آینده نادر خواهد بود. شهرهای اروپا بیشتر به شهرهای جهانی جنوب شبیه خواهند شد. اروپا شاهد مهاجرت بیشتری خواهد بود و شهرهای بزرگ حالت شهرهای مرزی را خواهند داشت. در برخی از این شهرها وضعیت دردناکی خواهیم داشت. شاهد فقرای زیاد و تنازعات متعدد خواهیم بود. ما درست در آغاز راه آینده هستیم اما آن را خوب نمیبینیم.
مفهوم سیاسی بودن بازتولید خواهد شد. مفهوم حق به مفهوم حق شهری بدل میشود که معنای آن حق خانه داشتن و برخورداری از آب خواهد بود. اینجا در لندن شما حس میکنید که شهر دارد اداره میشود، اما وقتی به نیویورک؛ مکزیکوسیتی و سائوپائولو میروید این احساس کمتر و کمتر میشود. بهنظر من ما داریم به این سمت میرویم. ابتکارها بیشتر میشود و وضعیت سیاسی تازه، حاشیهنشینان را قادر میسازد که حقوق خود را از شهر مطالبه کنند.
منبع بی بی سی