تهرانی که در زمره یکی از بزرگترین شهرهای جهان قرار دارد به لحاظ استانداردهای شهرنشینی و کیفیت زندگی برای ساکنان خود عملا در انتهای جدول جهانی قرار دارد.
بهرهمندی ساکنان این شهر از تأسیسات و تجهیزات مناسب شهری، سرویسهای حملونقل عمومی (همچون اتوبوس، مترو و...) تراکم پایین ترافیک، فضاهای مناسب خدماتی، بهداشت و شرایط سالم زیستمحیطی همچون وضعیت اقلیمی مناسب، پایین بودن نرخ بلایای طبیعی، فضای سبز کافی، پارکها و جنگلهای شهری، وضعیت مناسب سامانه فاضلاب، دفع پسماند، بازیافت و... از جمله حداقل شاخصهای یک شهر سالم در این رده بندی بودند که ساکنانش باید از آن بهرهمند شوند.
درست است که مقصر وضعیت کنونی تهران تنها ما نیستیم، درست است که مدرنیسمی که از زمان قاجار ریشه دواند و هم اکنون نیز در جریان است، توسعه برون زایی که پس از کودتای 1332 شدت یافت و آهنگ فزاینده شهرنشینی ناشی از این عوامل و اعمال سیاستهای نادرست، بدون پی ریزی زیرساختهای لازم، منجر به وقوع تمرکز بیش از پیش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در بطن کلانشهرها و بالاخص تهران شد، اما سعی و خطاها و اقدامات شتاب زده متعددی که بدون در نظر گرفتن عواقب خود پیاده شدند نیز بر وخامت اوضاع افزود.
ساخت کالبدی- فضایی شهر بازتاب اوضاع و احوال و شرایط حاکم بر جامعه در فضاست که در بستر زمان تحول یافته انگار چارهای نیست. واقعیتها را باید پذیرفت، چه چیز موجب این آشفتگی کالبدی- فضایی است؟ چه عواملی این معلول را پدید آورده است؟
حقیقت این است که تهران، این بیمار بزرگ، دیگر با تجویز چند قرص یا تزریق چند ویتامین بهبود نخواهد یافت. با وجود آنکه از بسیاری مسائل شهری چون حاشیه نشینی، مدیریت مواد زائد جامد و فاضلاب شهری، مقابله با حوادث طبیعی همچون زمین لرزه و آمادگی در برابر آن، بافتهای فرسوده و مقاومسازی از جمله هزاران بیماری این شهر تب دار است، برای سایر مشکلات شهری همچون آلودگی هوا و ترافیک نیز جز چندین سعی و خطای مقطعی و گذرا کاری انجام ندادهایم.
بحث مترو با وجود گذشت چند دهه از طراحی و اجرای آن به جایگاه ویژهای دست نیافته است،چرا که این سامانه موفق را فارغ از تمامی دستاوردها به گوشهای نهادن و دل به سامانهای ناپیدا خوش کردن به نوعی نشانگر تمامی تاریخی است که بر تهران گذشت. تمامی روزهایی که تهران از سر گذراند، به همین سرنوشت مبتلا بود.
مسلم است که دیگر این چنین راه حلهایی جوابگو نخواهد بود. اجازه ندهیم کار به جایی برسد که دیگر نتوان اقدامی کرد و مسائل و مشکلات با پیچیدگی بیشتر تبدیل به فاجعههایی شوند و تنها به جملهای که کار از کار گذشته است اکتفا کنیم.
طبق پیشبینیهای موجود، نسبت شهرنشینی کشور تا افق 1400 از 60 درصد به بیش از 70 درصد و تعداد شهرها نیز از 1000 شهر به حدود 2000 شهر خواهد رسید و بیش از 20 درصد جمعیت کشور در کلانشهر تهران یا بهتر باید گفت ابر شهر تهران تمرکز خواهند یافت، که تنها حل مسئله سرپناه برای چنین جمعیتی، نیازمند برنامه جدی است.