پدر «ماه تابان» هر روز یک فصل او را کتک می‌زند تا شاید هوای مدرسه رفتن از سرش بیفتد و بچسبد به کار و کاسبی، ولی ماه تابان باز هم هر روز وقتی سر همه به سفره ناهار گرم است، خودش را به مدرسه خاله «سمیرا» می‌رساند. خاله سمیرا برای ماه تابان و دوستانش مدرسه راه انداخته تا روزهای سخت را در خاطرات کودکیشان جا بگذارند و در آینده برای خودشان کسی شوند.