همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: کافی است در منابع اینترنتی و کتابها دنبال اسم باباکرم یا رقص کوچهبازاری و تختهحوضی او باشیم تا صدها مطلب ببینیم که او را یکی از لوطیهای قدیمی تهران معرفی کردهاند که برای خوشحال کردن بچهها، شروع به حرکت دادن سر، گردن و دستها در کوچه میکرد و میرقصید.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
متأسفانه بیشتر این مطالب، کپیبرداری از یکدیگر هستند و مشخص نیست اولینبار چه کسی آن را نقل کرده است. تنها واقعیتی که در این نوشتهها وجود دارد، این است که مرحوم کریمزاده، قصاب محله بوده و از پهلوانهای قدیمی تهران قدیم به شمار میرفت که البته به رسم همه جوانمردان و باستانیکاران، از فقرا دستگیری میکرد.
در این منابع ذکر شده که او هنگام عبور از کوچه پسکوچههای محله، با آبنبات از بچههای فقیر و یتیم ساکن در اطراف محلههای سیروس، مولوی و بوذرجمهری پذیرایی میکرد. بچهها نیز با دیدن او خوشحال شده و بابا کرم صدایش میزدند و این لوطی بامرام برای اینکه آنها را شاد کند، به رقص میپرداخت.
برای اطلاع از صحت و سقم این موضوع، کافی است به سخنان دختر مرحوم کریمزاده مراجعه کنیم. او گفته است: «پدرم یک پهلوان و جوانمرد واقعی بود و اینطور نبود که فقط به خاطر خوشرفتاری با کودکان، باباکرم نام گرفته باشند، بلکه محب اهل بیت(ع) و خاصه، مرید امیرالمومنین(ع) بودند و اهل دستگیری از فقرا. به همین دلیل هم مورد احترام واقع شدند.»
او درباره رقص پدرش در کوچهها برای شادی کودکان گفته است: «رقصی که به باباکرم شهرت دارد، ربطی به مرحوم پدر ما ندارد و این تلقی نادرستی است که این رقص را اولینبار بابا کرم انجام دادند. اساساً پدر ما در کسوت این دست کارها نبودند.»
در نوشتههایی که در باره زندگی بابا کرم در دسترس عموم قرار دارد، اینطور ذکر شده که همسر بابا کرم شعرهای رقص بابا کرم را برای نشان دادن محبت و دوست داشتن مرحوم کریمزاده سروده است، این درحالی است که محسن مهدیان روزنامهنگار و مدیرعامل موسسه همشهری در یادداشتی با عنوان «سرنوشت شاعر و خواننده ترانه بابا کرم»، شاعر اصلی این شعر را «حسین همدانیان» معرفی کرده که اتفاقاً دختر مرحوم بابا کرم آن را تأیید کرده و گفته است: «شاعر ترانه بابا کرم، آقای حسین همدانیان است و مادر ما نقشی در سرودن این شعر نداشتند.»
مهدیان در ادامه یادداشت خود نوشته است: «این دست آهنگهای تخت حوضی و کوچه بازاری مربوط به حسین همدانیان است که بعدها بسیار فقیر شد و در آسایشگاه سالمندان از دنیا رفت.»
به هرحال، باباکرم ابهت خاصی در محله داشت. به قدری جاذبه داشت که همه از او حساب میبردند، اما زور و بازوی خود را برای دفاع از مظلوم به کار میگرفت. با کودکان بهخصوص آنهایی که فقیر بودند، خوشرفتاری میکرد و همه این خصلتها را از گود زورخانه به ارث برده بود.