1 - حفظ ارزش پول ملی و کنترل آن بهخصوص با پیدایش پول اعتباری که کنترل آن را ضروری کرده بود.
2 - اخلالهایی که از ناحیه بانکهای تجاری تعمدا یا سهوا در اقتصاد کشور بروز و نمود مییافت.
3 - تحقیقات و سیاستگذاری. در تمام کشورهای جهان مهمترین تحقیقات اقتصادی را بانکهای مرکزی انجام میدهند.
چنین وظایفی ایجاب میکرد بانک مرکزی بهعنوان نهاد متولی انجام این وظایف دارای استقلال و قدرت اجرایی باشد. استقلال بانک مرکزی در فضای سلبی آن، آزادی عمل از دخالت سازمانها و قوای دیگر بود.
بر این اساس بانک مرکزی باید بتواند وظایف خود را به طریق منطقی و آزاد از دخالت دیگر نهادها انجام دهد. استقلال بانک مرکزی به این معناست که بانک بتواند براساس منطق و علم، پول، اعتبار و بانکها را کنترل کند و سیاستهای پولی مناسب اتخاذ کند.
استقلال بانک مرکزی چند نشانه دارد که اگر براساس آن عمل شود میتوان گفت بانک از حداقل استقلال برخوردار است.
الف- نحوه انتخاب رئیسکل: نحوه انتخاب رئیسکل بانک مرکزی یکی از موارد استقلال است. انتخاب رئیسکل بانک مرکزی باید بهگونهای صورت گیرد که وی وامدار سازمان خاصی نباشد.
وظایف بانک مرکزی ایجاب میکند رئیسکل آن بدون واهمه و دغدغه وظایف و مسئولیتهای خود را انجام دهد.
ب-نحوه عزل رئیسکل: نحوه عزل رئیسکل بانک مرکزی نیز طبیعتا یکی از شاخصهای استقلال بانک مرکزی به حساب میآید. در بسیاری از کشورها، دوره ریاستکلی بانک مرکزی از دولت بیشتر است.
دلیل طراحی چنین فرمولی بهواسطه عبور رؤسای کل بانک مرکزی از دولت است. اگر در کشوری عمر ریاست کلی بانک مرکزی از عمر دولت کمتر باشد به معنای بالا بودن درجه وابستگی بانک به دولت است. در حالی که اگر عکس این موضوع اتفاق بیفتد بانک مرکزی میتواند با تمرکز بیشتری به وظایف خود عمل کند.
ج - نقش بانک مرکزی در تصمیمگیری سیاستهای پولی: در تمامی دنیا نهادهایی نقش سیاستگذاری پولی را برعهده دارند. در ایران این وظیفه بر عهده شورای پول و اعتبار بود.
جایگاه بانک مرکزی در این شورا میتواند بهعنوان یکی از شاخصهای استقلال بانک مرکزی مورد محاسبه قرار گیرد؛ زیرا تمام قوانین و آییننامهها در این شورا تصویب میشد. نقش و تاثیرگذاری بانک مرکزی در نهادهای سیاستگذاری پولی میتواند سنگ محک مناسبی برای سنجش استقلال آن باشد.
د- میزان استقلال در برابر دولت: براساس قانون پولی و بانکی، وظیفه حفظ ارزش پول ملی و کنترل تورم بر عهده بانک مرکزی است. در مقابل دولت از طریق بودجههای سنواتی خود بهدنبال گذران اوضاع مملکت است.
بنابراین باید ابزاری وجود داشته باشد تا بانک بتواند به وظیفه قانونی خود عمل کند. بهعنوان مثال در قانون پولی و بانکی تاکید شده است که شورای پول و اعتبار درباره بودجههای سنواتی دولت اظهارنظر کند اما به یاد ندارم که تاکنون چنین اتفاقی افتاده باشد.
اکنون نیز که لوازم حذف شده است نباید انتظار قبلی را از بانک مرکزی داشت. باید ابزار کافی در اختیار بانک مرکزی قرار گیرد تا به وظایف خود عمل کند.
*رئیسکل پیشین بانک مرکزی