چراکه نقطه کمال «ژوگا بونیتو» (اصطلاح برزیلیها برای فوتبال تماشایی) به شمار میرود، ولی در آن سوی مرز در آرژانتین آنها تمایلی به یادآوری آن دوره ندارند. جامجهانی مکزیک تنها مرتبهای است که آرژانتین نتوانست به مرحله نهایی مسابقات صعود کند و این بار هم تردیدهایی نسبت به صعود این تیم به جامجهانی 2010 به وجود آمده است.
شکست در خانه شیلی و کلمبیا، تساوی خانگی مقابل اکوادور و پاراگوئه و تنها 13 گل زده در 10 بازی، آمار جالبی به شمار نمیرود و نتایج و عملکرد این تیم، هیچکدام در حد انتظار نبوده است. حالا مارادونای خودرای و بیتجربه هدایت این تیم را برعهده گرفته ولی آیا او واقعا همان کسی است که میتواند به ناکامیهای توجیهنشدنی 22 ساله آرژانتین در قله فوتبال جهان- پس از اینکه آخرین بار خودش جام جهانی 1986 را فتح کرد- پایانی ببخشد؟
گفته میشود که مشکلات آلفیو باسیله، مربی قبلی آرژانتین بیش از آنکه تاکتیکی بوده باشد به اختلاف نسل او با بازیکنان برمیگشت. مربی 65ساله به سختی میتوانست با بازیکنان شاغل در اروپا که اکثر وقتشان را به بازی با پلیاستیشن میگذرانند، ارتباط برقرار کند و در سوی مقابل بازیکنان مجبور بودند به مربیای احترام بگذارند که به باور برخی به خرافات، بیش از آمادهسازی اهمیت میدهد. مارادونا که گاهی به نظر میرسد هرگز بزرگ نشده، قاعدتا باید از نظر فکری به بازیکنان نزدیکتر باشد ولی علاوه بر این مجبور است مشکلات تاکتیکی و شخصی را که باسیله به وجود آورده، حل کند.ولی تصور اینکه چگونه آرژانتین چنین مشکلاتی دارد دشوار است.
این کشور یکی از بزرگترین کارخانههای بازیکنسازی جهان است که در 5 دوره از 7 دوره قبلی جامجهانی جوانان به قهرمانی رسیده و در تیمش ستارههایی مانند مسی، ریکلمه، آگرو، توز و ماسکرانو را دارد. این موضوع با نظریه مارادونا هم همخوانی دارد که میگوید: «برای کسانی که میگویند من تجربه ندارم، باید بگویم که تاکتیک موضوعی نسبی است. نکته مهم این است که بازیکنان خوبی داشته باشید. »با این وجود هیچکدام از این بازیکنان مدافع نیستند و همه مهاجمان، یکشکل هستند؛ سریع، خوشتکنیک ولی کوچک.
مشکلات خط دفاعی
آرژانتین در ساختار دفاعیاش نتوانسته جانشینی برای آیالا پیدا کند. خاویر زانتی که زمانی بازیکن بزرگی بود، 35 ساله شده و در سراشیبی حرکت میکند. دیمیکلیس در بایرن هم متزلزل است، هاینتزه در بازی هوایی مشکل دارد، گابریل میلیتو مصدوم است و بوردیسو جایی در تیمملی ندارد. تنها مدافع دیگری که بازیهای ملیاش دورقمی شده، کولوچینی مدافع نیوکاسل است.
درون دروازه هم مشکلاتی دیده میشود و نمیتوان از مشکلات داشتن مهاجمانی فراوان هم صرفنظر کرد. مشکل خط میانی، اما بازی دادن یا ندادن به ریکلمه است. باسیله
به ریکلمه اعتماد داشت و معمولا پاسخ آن را میگرفت. مارادونا هم نظر مشابهی دارد ولی ریکلمه نیاز دارد که تیم پیرامون او ساخته شود و در روزهایی که این هافبک 30 ساله آماده نباشد، مشکلات زیادی به وجود میآید.
در خط حمله، جای خالی باتیستوتا کاملا احساس میشود. در میان 5 مهاجم دعوتشده که امروز در همپدن پارک گلاسکو حاضرند، تنها جرمن دنیس بیش از 175 سانتیمتر قد دارد. این مهاجم 27ساله تجربه اروپاییاش را خیلی دیر در ناپولی شروع کرد و در تجارب معدود بینالمللیاش هم خیلی درخشان نبوده است. با این حال مهمترین حرکت مارادونا، چشمپوشی از استبان کامبیاسو و دعوت از سه بازیکن جدید، دو مدافع شاغل در لیگ آرژانتین و یک دروازهبان ذخیره، سرجیو رومرو از آلکمار بوده است.
با توجه به اینکه مسی، ریکلمه و ورون به دلیل تعهدات باشگاهی غایبند، بازی امروز در اسکاتلند تنها بخشی از خواستههای مارادونا را برآورده میکند.او زمان کافی دارد ولی پیش از شروع دوباره مرحله مقدماتی، بازیهای دوستانه زیادی ندارد. او به هرجایی که قدم بگذارد با لشگری از خبرنگاران مواجه میشود، مانند همین سفر به گلاسکو که هر حرکت او زیر ذرهبین است. اینکه این موضوع موجب بیتوجهی به تیم میشود یا با انتقال فلش دوربینها به سوی مربی به آرامش بازیکنان کمک میکند، تنها با گذشت زمان مشخص خواهد شد.
برای پاسخ به این سئوال که مارادونا میتواند آرژانتین را به سوی قله افتخار هدایت کند، باید دید که چه فلسفهای را انتخاب میکند. مهمتر از سبک بازی، رفتار او خواهد بود. او گفته که ما باید سنتها و سبک بازیمان را درون زمین نشان بدهیم. سئوال این است که کدام سنت؟ قصاب یا هنرمند؟ مارادونا گفته که میخواهد تیمش فوتبال خوبی بازی کند، ولی باید دید که چنین آرمانی در مقابل فشار مسابقات دوام میآورد.
ناکام محبوب
آرژانتین اخیرا به محبوب عتیقهشناسان فوتبالی تبدیل شده؛ ناکام همیشگی و البته دوستداشتنی. حذف این تیم در جامجهانی 2006 پس از بازیهای دیدنی در مرحله مقدماتی بسیار غمانگیز بود، به ویژه گل مشهور به صربستان که با 26 پاس متوالی به ثمر رسید. شکست آنها در فینال کوپاآمهریکای 2007 مقابل برزیل نتیجهگرا هم از این جمله بود. در سال 1978، فوتبال این تیم با هنرنمایی آردیلس و ماریو کمپس که به قهرمانی جهان انجامید با تمجید زیادی روبهرو شد. فوتبال آرژانتین همچنین هنرمندانی مانند دیاستفانو، عمر سیووری و البته ریکلمه، مسی و مارادونا را هم تولید کرده است.
این در حالی است که فوتبال آرژانتین در دهه 06 به فرصتطلبی و بیرحمی شهرت داشت. خشونت باشگاههایی مانند راسینگ و استودیانتس موجب شد تا قهرمانان اروپایی نیز قید رویارویی با همتایان آمریکای جنوبیشان در جام بینقارهای را بزنند. »
در جامجهانی 1990 هم آرژانتین تیم زشتی داشت که یک بازیکن آن در نیمهنهایی و
دو بازیکنش در فینال اخراج شدند. نقطه مشترک این دو دوره، کارلوس بیلاردو است. او یکی از بازیکنان بدنام استودیانتس بود که در مسابقه پربرخورد جام جهانی باشگاهها در سال 1968 بارها با سر به نابی استایلز بازیکن منچستریونایتد ضربه زد. بیلاردو مربی آرژانتین در جامهای جهانی 1986 و 1990 بود. او درباره نگاهش به فوتبال میگفت: «فوتبال را برای بردن بازی میکنند. نمایش فقط برای سینما و تئاتر است. دوم شدن، یک شکست است.»
بیلاردو، مربی مارادونا بوده و در تیم جدید هم نقش مدیرفنی را دارد. مارادونا بیش از هر بازیکنی قربانی تکلهای خشن شده ولی خودش هم در زمینه بازی جوانمردانه سابقه درخشانی ندارد. در فوتبال مدرن، ارائه بازی خشن قدیمی غیرممکن شده، ولی همه منتظرند تا ببینند مارادونا از بازیکنانش میخواهدچگونه بازی کنند.
منبع: ایندپندنت
18 نوامبر 2008