زیرا از یک سو بهسادگی میتوانیم برای این پرسش پاسخهایی بیاوریم و از سوی دیگر در پاسخ به آن با پیچیدگی تعدد تعاریف که گاه یکدیگر را نقض میکنند روبه رو میشویم. به همین خاطر است که میتوان پاسخ به این پرسش را سهل و ممتنع خواند. بندتوکروچه یکی از صاحبنظران در زمینه زیباشناسی، میگوید:«اگر از ما بپرسند هنر چیست میتوانیم به شوخی بگوییم: همان چیزی که هر کس میداند. این شوخی چندان هم بیمعنی نیست؛ زیرا اگر کسی هیچ نداند که هنر چیست همین سؤال را هم نمیتواند مطرح کند.»
کروچه «منطق» را به سبب خشک و بیروح بودن و نیاز به سابقه علمی و «اخلاق» را به سبب مبتنیبودنش بر پند و اندرز برای آغاز راه فلسفه مناسب نمیداند و به همین جهت آشنایی با کلیات زیباشناسی را مدخل فلسفه و آمادهکننده ذهن برای پذیرش دیگر مفاهیم فلسفی میداند.کروچه در رابطه با هنر بر این نظر است که ویژگی زیبایی در هنر از راه شهود و نه از طریق فکر و استدلال دریافت میشود.
وی راه بیان احساس زیبایی را غنایی و تغزلی مینامد و هنر را ذاتا صورتی از بیان میداند؛ به این معنی که هنر بیانگر احساسات، هیجانها و عواطف است و هنرمند کسی است که بتواند احساسات خود را درست بیان کند. کروچه در دوره اول حیات فکریاش نظریه بیانگری هنر و این همانی زبان و هنر را در کتاب «کلیات زیباشناسی» مطرح کرد اما در دوره بعدی فکریاش، نظریه این همانی هنر و زبان را تا اندازهای تعدیل کرد که میتوانیم شاهد انعکاس نظریاتش در کتاب «شاعری» باشیم.
کروچه زیبایی را یک فعالیت روحی در انسان و نه در اشیای محسوس خارج میداند. همچنین وی بین هنر و واقعیت فیزیکی فرق مینهد؛ به این معنا که مثلا نقاشی را چیزی بیشتر از قرار گرفتن رنگ روی بوم میداند. یکی دیگر از شاخصههای مهم در بعد زیباشناسی اندیشه کروچه این است که وی منکر بعد سودمندی هنر است یا حتی اگر چنین نباشد سودمند بودن را نسبت به ارزش زیباشناختی هنر، امری درجه دوم میداند و بر همین مبنا به رد منشأ لذت بودن هنر که خود غایتی سودمند انگارانه است میپردازد. بندتو کروچه در شهر کوچکی از ایالت آکویلا در ایتالیا به دنیا آمد.
او تنها پسر خانوادهای ثروتمند و کاتولیک بود. بسیار کوشا در الهیات کاتولیک تحصیل کرد. وی ابتدا مصمم بود که تمام مراحل دینی را طی کند اما علاقه به فلسفه و انسانشناسی چنان در او پا گرفت که به نوعی برای او جایگزین دغدغههای دینی شد. در سال 1903 مجله «انتقاد» را تاسیس کرد. مدتی وزیر تعلیمات عمومی شد و به عضویت مجلس سنا انتخاب شد و لقب «سناتور» گرفت. با شروع جنگ جهانی در سال 1914 بسیار خشمگین از تبعات آن، جنگ را جنون خودکشی نامید و با ایتالیا در صف متفقین وارد جنگ نشد.
اولین کتاب کروچه، مجموعه مقالاتش در فاصله سالهای 1900-1895 درباره فلسفه اقتصادی و ماتریالیسم تاریخی مارکس است. کروچه را باید ایدهآلیستی هگلی نامید که از هگل به بعد، به فلسفه دیگری معتقد نیست مگر فلسفهای که مبتنی بر منطق باشد و حقیقت در آن رابطه کامل افکار و تصورات ما باشد. وی در فاصله سالهای 1902 و 1917 مجموعه مقالاتش را تحت عنوان «فلسفه روح» تالیف کرد.
او در این کتاب همه فعالیتهای انسان را مبتنی بر چهار مفهوم محض میداند که عبارتند از: زیباشناسی، اخلاق، حکمت عملی و فلسفه تاریخ. در واقع این مفاهیم جنبههای مختلف آگاهی یا روح آدمیاند که به تدریج آشکار میشوند. کروچه به عنوان متفکری که علاوه بر تاثیر در حوزه زیباشناسی، مخالفان بسیار جدی داشت که تقابل نظریاتشان با کروچه منجر به پیدایش نظریات جدید در این حوزه شد، در 20 نوامبر 1952 درگذشت.