محسن مهدیان - مدیرعامل موسسه همشهری: اما خبر تلختر اینجاست که مسئولان محلی وقتی اقدام به جمعآوری دیرهنگام سگها کردند از سوی مدعیان دفاع از حقوق سگ مورد اعتراض واقع شدند. اینکه عدهای حقوق سگهای هار را دیدند و حق کودک معصوم را ندیدند معمای آزاردهنده این روزهای ماست که ریشهاش در غربلیسیهای مجازی است.
اما ماجرای غمانگیز تنها اینجا نیست. این دو خبر در کنار هم بهانهای است برای این پرسش جدی که چرا در جمعآوری سگهای ولگرد دچار بیتصمیمی هستیم؟
این بیارادگی را کنار گزارش اخیر همشهری قرار دهید که در سال گذشته ۹۰درصد حیوانگزیدگیها مربوط به سگهای ولگرد است و ایران در آسیب دیدن از سگهای هار مقام سوم را در دنیا داراست.
مسئله اینجاست که مدیر ما در برآورد از واکنش افکارعمومی، دچار خطای تشخیص است و همین امر، مهمترین عامل در بیتصمیمی است. نمونههایی از این دست بسیار است و تنها متوقف به سگهای ولگرد نیست.
مدیر در تحلیل واکنش جامعه به یک تصمیم، گرفتار رهزنی غلطانداز شبکههای اجتماعی است. اما چرا؟
اولا فعالان شبکههای اجتماعی نمایی گویا از همه جامعه نیستند.
دوم اینکه برآورد موافقان و مخالفان در شبکههای اجتماعی نیز همواره دقیق نیست.
و اما سوم و مهمتر اینکه با فرض صحت، باز هم این آمار قابل اتکا نیست چراکه واکنشهای طبیعی در فضای مجازی الزاما بهمعنای اعتقاد حقیقی افراد نیست؛ چراکه واکنشها در شبکههای اجتماعی، واکنشهای ناشی از شبکه است.
با یک مثال مسئله روشن میشود. اگر به همه کسانی که در دربی تهران دست به خرابکاری اتوبوسها زدند، روز بعد بگویید چرا این کار را کردید حتما اظهار پشیمانی میکنند و خواهند گفت که مقهور فضای هیجانی جمع(شبکه) و دوقطبی استقلالی و پرسپولیسی شدهاند.
اساسا واکنشها در فضای مجازی گرفتار دوقطبیهای موهوم و واکنشهای نمایشی شبکهای است. نمایش اینکه در اکثریت هستیم. به همین دلیل است که به اعتقاد کارشناسان آماری، افکارسنجی در شبکههای اجتماعی تصویر دقیقی از اعتقاد مخاطبان نیست.
با این توضیح گرفتار یک خطای آزاردهنده در حکمرانی هستیم. خیلی از مسئولان تصمیم درست را تشخیص میدهند اما ارادهشان را مقابل تخمینهای غلط شهودی از دست میدهند و جامعه را گرفتار بیتصمیمی میکنند.