به گزارش همشهری آنلاین، کارشناسان محیط زیست و فعالان حقوق حیوانات نظرات مختلفی درباره مساله سگهای ولگرد دارند، برخی کشتار را تنها راه حل موجود معرفی میکنند و عدهی دیگر این روش را منسوخ شده میدانند اما آنچه که تمامی صاحب نظران برآن تاکید دارند کم کاری دولت و دستگاههای مسئول در این باره است.
حسین آخانی استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشکده زیستشناسی دانشگاه تهران و مجتبی طباطبائی پژوهشگر اخلاق محیطزیست و آموزشگر هاری از «اتحاد جهانی برای کنترل هاری» (GARC) در نشستی با نگاه تخصصی به بررسی این موضوع پرداختند.
بخشی از صحبتهای مطرح شده را در ادامه بخوانید:
حسین آخانی |
*من چون سفر زیاد میروم با این صحنههای عجیب و غریب بسیار مواجه میشوم، حتی در قلهی کوهها و وسط جنگل سگهای ولگرد دیده شدهاند. وقتی در جنگل جادهی تالش به خلخال بودم تمام حاشیهی جنگل پر از سگ ولگرد بود حتی در وسط بیابان هم بروید خواهید دید این سگها وجود دارند. *غذارسانی باعث تغییر رفتار سگها شده و عمدتا این حیوانات افرادی را دوست دارند که به آنها غذا میدهند. اگر کسی علاقهای به آنها نداشته باشد و یا از سگها بترسد با توجه به شامهی قویای که این حیوانات دارند ویژگی غریضی آنها فعال میشود و حمله میکنند. البته باید گفت سگها برای همین ویژگی حملهکردن، گاز گرفتن و ترساندن توسط انسانها اهلی شدهاند. * اما وقتی سگی به صورت ولگرد درمیآید و گلهای میشود در واقع همان ویژگیهای جد گرگی خودش را باز مییابد. بنابراین طبیعی است که حمله میکند. * واقعیت امر این است که دستگاههای دولتی در این زمینه هیچ کاری نمیکنند و نتیجهاش این است که این کودکان قربانی میشوند و امنیت و بهداشت مردم به شدت در خطر قرار دارد. * سگهای ولگرد در محیطهای طبیعی بسیار دیده شدهاند. جالب است که بدانید، یکی از عوامل مهم انقراض یوزپلنگ در ایران همین سگهای ولگرد و سگهای گله بودهاند. در مناطق حفاظت شدهی اطراف تهران در سرخه حصار و در ورجین، حتی در اطراف پارک ملی گلستان سگهای ولگرد جولان میدهند و در واقع تولههای حیات وحش را متاسفانه قتل عام میکنند. در تحقیقاتی که در پارک پردیسان داشتم مشخص شد که از بین بردن خرگوشهای پارک پردیسان توسط سگهای ولگرد خسارتهای زیست محیطی بسیاری را به آنجا وارد کرده و حتی باعث تغییر ساختار و پوشش گیاهی آن منطقه شده است. *هیچ آماری در مورد سگهای ولگرد وجود ندارد. وظیفهی دستگاههای دولتی است که با کمک محققین این آمار را تهیه کنند. تا زمانی که آمار نداشته باشیم صحبت در مورد نحوهی کنترل این سگها معنی ندارد چون تا وقتی که ندانیم عمق مساله چقدر است نمیتوانیم برای حل آن برنامهریزی کنیم. * متاسفانه دستگاههای دولتی به هیچ عنوان نمیخواهند وارد مقولهی سگهای ولگرد شوند و عمدهی آن هم بخاطر فحاشیها و برخوردهایی است که دوستداران سگها دارند. *شخصا به عنوان یک استاد دانشگاه تجربهی تلخ این برخوردها را داشتهام، به دلیل اطلاعرسانی در این باره مرتبا مورد حمله و تهدید به مرگ و حتی اسیدپاشی قرار گرفتهام. این موارد را به دستگاه قضایی گزارش دادیم و از آنها شکایت کردیم. جالب است که حتی دستگاه قضایی هم آنطور که باید و شاید با کسانی که این فعالیتهای توهین و تهدیدآمیز را انجام میدهند برخورد نکرده است. حداقل تا به حال آنطور که باید و شاید برخورد لازم با این افراد را نداشته است. *اخیرا هم در تاریخ بیست و هشت اسفند هزار و چهارصد، پنجاه و چهار استاد دانشگاه نامهای به دادستان کل کشور نوشتند و خواستند که در این زمینه اقدام کنند؛ چراکه یکی از قربانیان سگهای ولگرد یک نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اهواز بود. علیرغم اینکه دادستانی هم به دستگاههای مربوطه از جمله وزیرکشوردر این زمینه دستور داد اما متاسفانه این دستگاهها تا به حال اقدام موثری را انجام ندادهاند. *وقتی تعداد سگهای ولگرد کم باشد میتوان همه کاری برای آنها انجام داد، میتوان آنها را عقیمسازی کرد و یا در پناهگاه نگه داشت حتی میتوان آنها را در هتلهای پنج ستاره نگه داریم هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد؛ ولی وقتی با کشوری که سالها تحریم شده و مشکلات اقتصادی آن به حدی گسترده است که حتی بسیاری از مردم در طبقهی متوسط دیگر نمیتوانند مواد غذایی مورد نیاز خود را تامین کنند مواجه هستیم انتظار اینکه دستگاههای دولتی میلیونها سگ ولگرد در ایران را بخواهند جمعآوری و عقیمسازی کنند و در پناهگاه جای دهند بیجا است. * در اینباره محاسبه کردم و ارزیابی من نشان داد که حداقل برای جمعآوری و عقیمسازی سگهای ولگرد در ایران بیست هزار میلیارد تومان پول نیاز است. *شبکه من و تو یک سری تبلیغات در این زمینه میکند، اگر این شبکه توانست یک فیلم بگیرد که در لندن سگهای ولگرد را غذا میدهند و یا آنکه در پناهگاه نگه داری میکنند و بودجهی عمومی را برای آنها خرج میکنند لطف کنند و آنرا در تلویزیون خود نشان دهند. چنین چیزی را در مورد سگهای ولگرد در دنیا نداریم. فرهنگ اشتباهی که متاسفانه بخشی از آن در کشور ترکیه رواج یافته و به ایران سرایت کرده است و به بدترین شکل ممکن در ایران اجرا میشود یک فرهنگ ضد انسانی و حتی ضد حیوانی است. |
مجتبی طباطبائی |
*مطابق یک مقاله مروری از انسیتو پاستور ایران براساس بیست سال مطالعه از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ از هر ده مورد گازگرفتگی ۷ مورد مربوط به سگ با سرپرست و فقط ۰.۵ مورد مربوط به سگ بیسرپرست بوده، و باقی نیز مبهم است. این موضوع کاملا منطقی است، هدبوکهای رفتارشناسی سگ سانان و همچنین دستورالعملهای گزارش سازمان بهداشت جهانی نیز همین را تایید میکند. معمولا سگهای بیسرپرست ترسو هستند و سعی میکنند فاصله خود را از انسان حفظ کنند. *برخلاف تبلیغاتی که در ایران میشود، هم از طرف غذارسانانی که میخواهند کار خود را بزرگ کنند و هم از طرف مخالفین آنها که میخواهند تئوری خود را مبنی بر بزرگ بودن تاثیر غذارسانی توجیه کنند، باید گفت که غذارسانی نقش چندانی در جمعیت سگها ندارد. این موضوع را در زمانی مشاهده میکنیم که شهرداریها سگها را جمعآوری میکنند و به پناهگاه انتقال میدهند به خیال اینکه حامیهایی که تا دیروز به آنها غذا میدادند و آنها را سیر میکردند بیایند، وقتی همان حامیان میآیند میبینند که غذا کم آمده است و سگها سوءتغذیه گرفتهاند. *دلیل این موضوع آن است که این سگها از زباله گردی غذای خود را به دست میآوردند. اما مسئلهی مهم اینجاست که بر طبق مقالات علمی تاثیر کاهش دسترسی به مجموع غذا و پسماند بر کاهش جمعیت کل تایید نشده است. شاید این موضوع باعث تعجب شود چون در ایران سالهاست این موضوع گفته میشود ولی مطلقا کسانی که آنرا مطرح کردهاند با بیمسیولیتی هیچ منبعی برای آن نیاوردهاند. وقتی کسی این موضوع را مطرح کرد بقیه از او تقلید کرده و مدام تکرارش کردند. *موضوعی که در ایران گفته نمیشود و بسیار در منابع علمی و دستورالعملهای جهانی نسبت به آن تاکید شده این است که مهمترین منبع جمعیت سگهای بیسرپرست، سگهای صاحبدار هستند. سگهای صاحبداری که البته به عنوان سگهای کارگر از آنها استفاده میشود؛ نه سگهایی که به عنوان سگ خانگی یا همدم نگهداری میشوند. سگهای گله یا نگهبان و سگهایی که برای جنگ و دعوا و هرکار دیگری، به عنوان کارگر مورد استفاده قرار میگیرند؛ بعد از آنکه که استفاده مشخص از آنها تمام میشود معمولا با بیمسئولیتی رها میشوند. *در فرآیندهای توله کشی از این سگها بعد از اینکه همان ابتدا تولههای ماده را میکشند از چند تولهای که نگه میدارند بهترین را انتخاب میکنند و باقی تولهها را در روستای منطقه رها میکنند. این کار را انجام میدهند تا از آن به عنوان جایگزین سگ خود در صورت آسیبدیدگی استفاده کنند و هم آنکه بتوانند بعدا برای توله کشی از آنها استفاده کنند. *این عامل مهمترین دلیل تولید سگهای بیسرپرست است. در دیگر کشورها برای این مساله قوانین و آموزش وجود دارد در حالی که در ایران مطلقا نه قانونی در این مورد داریم و نه آموزش و فرهنگسازی شده است. اصلا روستاییان نمیدانند که با رها کردن این سگها چه مشکلاتی را ایجاد میکنند. پرورش دهندگان دام نیز اطلاعی در این زمینه ندارند. *واکسیناسیون سگها برای هاری به طور میانگین در دنیا ۴ دلار هزینه دارد درحالیکه واکسیناسیون افراد میانگین ۱۰۰دلار و میتواند تا ۶۰۰ دلار هزینه داشته باشد. در کشور ما سالها به جای واکسیناسیون سگها افراد واکسینه شدهاند. از طرف دیگر برای کاهش جمعیت نیز راهکارهای منسوخشدهای مثل کشتار یا انتقال به پناهگاه اجرا شده که این کارها تنها باعث اتلاف بودجه میشود. * تمرکز این راهکارها به جای ریشهی مشکل بر روی سگهایی است که هم اکنون مشکلساز هستند. میتوان با کنترل منابع تولید سگ، که همان جلوگیری از رهاسازی سگهای باسرپرست و توله کشی و رهاسازی و کنترلزاد و ولد سگها در مرحلهی بعد جمعیت آنها را کاهش داد. *در ایران مطلقا نه تنها آمار دقیق بلکه آمار نسبتا حدودی هم از جمعیت سگها وجود ندارد. تخمین جمعیت سگها نیاز به کار علمی و دقیق دارد که در ایران هرگز انجام نشده است. تنها شهری که این کار در آن انجام گرفته کرمان است. *افغانستان شهر کابل نیز در سه سال گذشته با واکسیناسیون و عقیمسازی سگها موفق شدند ۸۰ هزار مورد واکسیناسیون و بیش از ۲۵ هزار مورد عقیمسازی انجام بدهند و تلفات انسانی ناشی از هاری را به صفر رساندند. منبع: سایت فرارو |