همشهری آنلاین - مریم ورشو/ علی خوشتراش: در بیشتر مواقع شمال کشور چه گیلان و چه مازندران پرچمدار جذب بیشترین مسافر بودهاند. در واقع این استانها بهدلیل داشتن آب و هوای مناسب و مناظر طبیعی بکر افراد زیادی را از استانهای دیگر بهسمت خود میکشانند.
اما معمولا بیشتر مسافران و گردشگران مقاصد طبیعی را در لیست بازدیدهای خود قرار میدهند؛ در حالی که گاهی در همین مسیرهای پرتردد و شلوغ بناهای تاریخی ویژه و منحصر بهفردی وجود دارد که در هیچ کجای دیگر آنها را نمیتوان یافت.
بهعنوان نمونه سقانفارهای مازندران از همین دسته هستند. البته این بناهای تاریخی که از دوره قاجار باقی ماندهاند از چشم هنرمندان و پژوهشگران دور نماندهاند و تحقیقات بسیاری در این زمینه شده است.
لابد میپرسید سقانفار چیست؟ سقانفار یا سقانپارآلونکها یا اتاقکهایی هستند که بیشتر در کنار حسینیهها، مساجد یا محوطه گورستانها ساخته میشدند و در مراسم سوگواری و عزاداری محرم از آنها استفاده میکردند. البته در گذشته کاربرد سقانفارها تفاوت میکرد. این بناها در گذشته در کشتزارها ساخته میشد و درواقع جایی برای مراقبت از محصولات کشاورزی بود.
خب حتما در ادامه میپرسید که مگر چه فرقی با دیگر مکانهای مذهبی دارند؟ تفاوت سقانفارها در نقاشیهایی است که از گذشتههای دور یعنی از زمان قاجار روی بدنه چوبی این بناها کشیده شدهاند که بسیار ارزشمند و دیدنی هستند. جالب اینجاست که این نقاشیها بیشتر روی سقف و ستونهای سقانفارها تصویر شدهاند. نقاشیهایی که چشمها را به خود خیره و با دنبال کردن آنها رویاپردازی را در ذهن تقویت میکنند.
معمولا این نقاشیها نمایانگر زندگی روزمره مردم عادی و برخی اسطورهای هستند. مثلا در یکی از نقاشیهای سقانفار جویبار در مازندران زنی را در حال دوشیدن شیر گاو میبینید که این کار جزو فعالیتهای روزمره زنان در مازندران محسوب میشد.
این نقاشیها بهصورت بدوی و گاهی بسیار حرفهای کشیده شدهاند و پر از خلاقیت و جذابیت بصری هستند. مشابه نقاشیهایی که در سقانفارهای جویبار مازندران کار شده را میتوان در چهلستون اصفهان هم دید.
همچنین برخی از آنها جنبه مذهبی و آیینی دارند؛ نقاشیهایی که به صورت پردهخوانی هستند در آنها شاهد مبارزاتی که در تاریخ اسلام صورت گرفته هستیم. در کل نمادها و نشانههای بومی و محلی و اسطورهای، مانند سرو، کاج، مار، شیر و خورشید و...نیز در سقانفارها دیده میشوند.
سقانفارها دو طبقه هستند. این دو طبقه با پلکانی چوبی به هم راه دارند. معمولا زنان در طبقه اول عزاداری میکردند و در طبقه دوم هم مردان در طول شبهای عزا و دهه اول ماه محرم به عزاداری میپرداختند یا در برخی مواقع قسمت بالای آنها محل قرارگیری نوحهخوان و طبقه پایین جایی برای پخش چای یا غذای نذری بوده است. در گذشته هم که کاربرد کشاورزی داشت نگهبان زمینهای کشاورزی در طبقه بالا میماند تا با ایجاد سرو صدا حیوانات را فراری دهد.
معروفترین این سقانفارها میتوان به «کیجا تکیه» در شهر بابل، «شیاده» و «کبریاکلا» در اطراف بابل و «آهنگرکلا»، «زرینکلا» و «هندوکلا» در آمل و «بیزکی» در جویبار مازندران اشاره کرد.
سقانفارها میراث فرهنگی مازندران هستند
رحیم مولاییان، نقاش و پژوهشگر هنرهای تجسمی که در زمینه سقانفارها تحقیقات عمدهای انجام داده در گفتوگو با خبرنگار همشهری آنلاین اظهار کرد: سقانفارها از میراثهای فرهنگی مازندران هستند. این بناهای مسقف دارای دو طبقه هستند که هنگام برپایی مراسم مذهبی بیشتر مورد استفاده قرار میگرفتند. در طبقه اول آن معمولا نذورات پخش میشود و در طبق بالا هم نوحهخوانان میایستند و برای عزاداران نوحهخوانی میکنند.
مولاییان ادامه داد: بسیاری از سقانفارها مزین به نقاشیهایی هستند که سه نوع روایت مصور دارند. برخی الهام گرفته از شاهنامه فردوسی، برخی راوی تصاویری ملهم از کتاب عجایبالمخلوقات و برخی هم روایتهایی از واقعه عاشورا دارند. همچنین گاهی کارهای روزمره کشاورزان و روستاییان را هم میتوان در آنها مشاهده کرد.
این هنرمند نقاش بیان کرد: در برخی موارد مانند نقاشیهای سقانفار «چمازکتی» که در مسیر قائمشهر به جویبار قرار دارد ما با فرمی از کار روبهرو هستیم که بسیار متفاوتتر از باقی نقاشیهای سقانفارهاست. مثلا نقاشیهایی که اغلب روی سقف طبقه دوم کشیده شدهاند، ما در این نوع نقاشیها با تصاویری مواجه میشویم که به صورت فریمفریم در کنار هم کشیده شدهاند که به نوعی میتوان آن را جزو صورتهای اولیه انیمیشن تصویری به شمار آوریم که بیننده باید پشت سرهم فریمها را دنبال کند تا به هدف روایت تصویر شده دست پیدا کند.
مولاییان درباره نقاشیهای مربوط به واقعه عاشورا اظهار کرد: این نقاشیها مربوط به یکی دو قرن قبل است. مربوط به زمانی است که هیچیک از رسانههای امروزی وجود نداشتند. اغلب مردم بیسواد بودند. بر همین اساس این تصاویر موجب میشد تا آنها با ماهیت اثر و روایتها عاشورا ارتباط برقرار کنند.
این هنرمند و پژوهشگر هنرهای تجسمی افزود: این تصاویر در نیایشهای مردم موثر بود و سهم زیادی در زندگی مردم داشت، امری که امروز بین جوانان دیده نمیشود. من بیش از ۱۵۰۰ قطعه عکس از این سقانفارها دارم. وقتی هم برای مطالعه به محلهها سر میزنم میبینم قدیمیها هنوز با نقاشیهای یاد شده ارتباط میگیرند، اما بازخوردی بین جوانها و نسل جدید نمیبینم.
او همچنین گفت: اکنون برخی از سقانفارها بسته هستند. چون میراث فرهنگی روی آنها نظارت دارد. به نظر من این تصمیم، تصمیم درستی نیست. زیرا این تصاویر برای ارتباط گرفتن خلق شده بودند. پس در نتیجه باید در معرض دید قرار گیرند نه آنکه بسته باشند و کسی نتواند آنها را ببیند.
مولاییان در رابطه با اینکه چرا این گونه آثار بیشتر در مرکز استان قرار دارند و در مناطق غربی استان دیده نمیشوند، گفت: وقتی آثاری از این دست در مرکز مازندران وجود دارد و همچنین در شرق گیلان هم نمونههای نقاشیهای دیواری در بقاع دیده میشود، گویای یک واقعیت است. آن واقعیت هم جز این نیست که غرب مازندران زودتر از جاهای دیگر مدرن شده بود و در فرایند نوسازی بسیاری از سنتها زودتر تغییر کرد.
بقعههای گیلان
به جز سقانفارها برخی از تکیههای گیلان نیز نقاشیهای آیینی و مذهبی دارند. نقاشیهایی که هر یک گوشهای از ظلم حکومت یزید به بنیهاشم را نشان میدهد.
البته این نقاشیها بیشتر روی دیوارها کشیده شدهاند و مانند سقانفارهای مازندران روی ستونها و سقفهای چوبی نقش نبستهاند. درواقع نقاشیهای دیواری بقاع امامزادههای گیلان اغلب پردههایی در وصف واقعه کربلا و حوادث عاشورا هستند که قدمت آنها مانند سقانفارهای مازندران به دوره قاجار برمیگردد.
به عنوان نمونه در بقعه آقاسیدحسین لنگرود تصویر واقعه عاشورا به خوبی نمایش و نشان داده شده است.
بقعه متعلق محله لاهیجان نیز که رو به تخریب است نقاشیهای دیدنی دارد.
بقعه باباجان دره در روستای باباجان دره شهرستان املش و بخش رانکوه نیز پر از تصاویری است که هنرمندی به نام آقاجان لاهیجانی در سال ۱۱۳۵ هجری قمری کشیده است.