در سینمای جهان و البته ایران فیلم‌هایی با محوریت خبرنگاری ساخته شده که این تعداد در سینمای ایران سهم کمتری را به خود اختصاص داده است.

به گزارش همشهری آنلاین، خبرنگاری یکی از مشاغلی است که جذابیت زیادی برای روایت سینمایی در اختیار فیلمنامه‌نویس و کارگردان اثر قرار می‌دهد. با نگاهی به فیلم‌های تاریخ سینما به آثاری برمی‌خوریم که از این جذابیت شغلی بهره کافی را برده و داستان‌هایی روایت کرده‌اند که مورد تحسین مردم و منتقدان قرار گرفته‌اند. روز خبرنگار بهانه خوبی برای پرداختن به فیلم‌هایی است که این حرفه را در محوریت اثر خود قرار داده‌اند.

جاه‌طلبی‌های یک روزنامه‌دار

شاید این موضوع که بهترین فیلم تاریخ سینما فیلمی درباره یک روزنامه‌نگار است و ساختاری را دنبال می‌کند که بیشتر مربوط به مصاحبه‌های تفصیلی و بیوگرافی یک روزنامه‌نگار یا خبرنگار می‌شود مهر تأییدی بر این ادعا باشد که حرفه خبرنگاری و روزنامه‌نگاری بسیاری از ارزش‌ها را در خود دارد، به این معنی که «همشهری کین» همیشه در بین مخاطبان و منتقدان جزو آثاری جذاب و در عین حال مملو از مضامینی عمیق بوده و کین که مطرح‌ترین روزنامه‌نگار تاریخ سینما است زندگی پرتلاطمی در این فیلم داشته که توسط یکی از علاقه‌مندانش دنبال می‌شود و مخاطب با مراحل مختلف زندگی این فرد آشنا می‌شود.

حاشیه‌های پررنگ فیلم، شباهت‌های قهرمان فیلم (چارلز فاستر کین) به یک شخصیت واقعی، ساختار نوین فیلم در داستان‌گویی و حتی حضور برجسته خود ولز در نقش اصلی، تنها دلایلی نبودند که فیلم را از جریان عمومی فیلمسازی هالیوود جدا می‌کردند. نکته مهمتر در مورد «همشهری کین» این بود که سازنده‌اش تنها ۲۵ سال داشت و فیلم تنها بخشی از بلندپروازی و جاه‌طلبی او را به رخ می‌کشید.

اورسن ولز هرگز خاستگاه اصلی شخصیت چارلز فاستر کین را تأیید نکرد. جان هاوسمن نوشت که شخصیت «چارلز کین» ترکیبی از چند شخص است و از زندگی ویلیام راندولف هرست بیش از همه استفاده شده‌است. بعضی از اتفاقات و جزئیات واقعی نیستند. هاوسمن نوشت که ولز و منکویچ داستان‌هایی از چند غول دیگر خبرنگاری مانند جوزف پولیتزر، آلفرد هارمسورث و هربرت اسووپ را در هم آمیخته‌اند..

رسوایی رئیس‌جمهور آمریکا

در اتفاقات سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف و در بزنگاه‌های تاریخی خاصی، نقش خبرنگاران به عنوان بخشی تاثیرگذار از جوامع خودش را به بهترین شکل نشان می‌دهد. سینمادوستان احتمالا نفش مهم خبرنگاران را با فیلم دیدنی «همه مردان رئیس جمهور» به یاد می‌آورند. فیلمی به کارگردانی آلن جی کاپولا با دو چهره سینمایی معروف، رابرت ردفورد و داستین هافمن که در نقش خبرنگاران نشریه واشنگتن پست در رسوایی واترگیت و برکناری رئیس جمهوری آمریکا، ریجارد نیکسون نقش مهمی داشتند.

«همه مردان رئیس جمهور» که با اقتباس از کتابی به قلم کارل برنستین و باب وودوارد ساخته شده، ماجرای این دو روزنامه‌نگار واشینگتن پست را روایت می‌کند. دو روزنامه‌نگار که با روحیه‌ خستگی‌ناپذیرشان پرده از جزئیات رسوایی واترگیت برداشتند. رابرت ردفورد و داستین هافمن هفته‌ها پیش از شروع فیلم‌برداری «همه مردان رئیس جمهور»،‌ در دفتر روزنامه‌ واشینگتن پست موقت می‌گذراندند تا با حال و هوای فیلم بیشتر خو بگیرند. آن‌ها همچنین دیالوگ‌های یکدیگر را هم حفظ کرده بودند تا بتوانند هر وقت می‌خواهند،‌ وسط حرف هم بپرند و به این طریق واقع‌گرایی صحنه‌ها را بیشتر کنند. از سوی دیگر منابعی مستقل صحت وقایع و اتفاق‌های فیلم‌نامه را بررسی می‌کردند تا همه چیز درست و دقیق پیش برود. نتیجه‌ این تلاش‌های شبانه‌روزی، فیلمی ماندگار و تماشایی در تاریخ سینما بود.

فیلم در زمان ۲ ساعت و ۱۸ دقیقه‌ای ریتم خوب خودش را حفظ می‌کند و مخاطب با ماجرای نزدیک شدن گام به گام ردفورد و هافمن به شواهد مختلف و افشاگری همراه می‌شود. نقش‌آفرینی درست بازیگران، استرس و فشاری که به روزنامه‌نگاران وارد می‌شود را به خوبی منعکس می‌کند.

«همه مردان رئیس‌جمهور» فیلمی درباره‌ عدالت و ادای احترامی به مردانی است که با شجاعت تمام برای افشای حقیقت جنگیدند.

حرفه: خبرنگار

این فیلم با عنوان اصلی (Professione: reporter) که نامزد دریافت نخل طلای کن و برنده‌ فستیوال منتقدان برزیل است؛ درباره‌ یک خبرنگار معروف تلویزیونی است که به شمال آفریقا می رود تا از یک درگیری گزارش تهیه کند اما وقتی نتیجه کار مطابق میلش پیش نمی‌رود پا را فراتر می‌گذارد و خودش را به عنوان یک شخص دیگر که مرده است جا می‌زند.

این فیلم ماجرای خبرنگاری است به نام جان لاک که در آفریقا مشغول فیلمبرداری فیلمی درباره تلاش کشوری آفریقایی برای مبارزه با مخالفان است. در ابتدای فیلم با تصاویری در میان قبایل آفریقایی و مردمان بومی و صحرای وسیع و بیکران و مردمی شترسوار روبرو هستیم. در نمایی جان با ماشین‌اش در شن‌های صحرا مانده است و بومی شتر سواری از کنار او می‌گذرد و دست تکان دادن‌های جان و کمک خواستنش را با بی‌تفاوتی نظاره کرده و خونسرد با شترش به راهش ادامه می‌دهد و جان را مبهوت پشت سر می‌گذارد. در واقع به نظر می‌رسد آنتونیونی با این تصاویر، سرگشتگی و بحران انسان معاصر را به رغم برخورداری از تکنولوژی و امکانات روز به تصویر می‌کشد. این‌ها تنها ورودیه‌ای به یکی از شاهکارهای تاریخ سینما است.

آنتونیونی سینماگر بزرگ در این فیلم جنبه‌های زندگی یک روزنامه‌نگار را بررسی می‌کند که با وجود گذشت سالیان زیاد از آن همچنان دیدنی است.

در ستایش اخلاق رسانه‌ای

نفوذی فیلمی در ستایش اخلاق رسانه است و به جنبه‌های مثبت رسانه‌ها برای آگاهی افکار عمومی می‌پردازد. فیلم از یک ماجرای واقعی الهام گرفته و درباره‌ یکی از قسمت‌های برنامه‌ معروف ۶۰ دقیقه‌ شبکه‌ی سی بی اس است که با حضور فردی به نام جفری وایگند (راسل کرو) که یکی از کارمندان ارشد کمپانی تنباکو است به افشاگری درباره‌ی این صنعت می‌پردازد و برای مخاطب پشت پرده‌های تامل برانگیزی را نمایان می‌کند. این برنامه با سانسور فراوان پخش شد اما نسخه‌ی کامل آن یک سال بعد منتشر و جنجال‌های زیادی به پا کرد.

نقش‌آفرینی آل پاچینو و راسل کرو به یادماندنی است. پاچینو ایفاگر نقش مردی مصمم، قوی و حقیقت‌جو است که تا جایی که می‌تواند برای برملا شدن حقیقت تلاش می‌کند. از سوی دیگر مایکل مان به کمک این شخص یکی از جنبه‌های مهجور روزنامه‌نگاری را به تصویر می‌کشد؛ اعتماد. برگمن تمام تلاشش را می‌کند که اعتماد جفری وایگند را جلب کند و البته برای محافظت از او هر کاری انجام می‌دهد. مایکل مان در نفوذی تاثیر اطلاعات بر اعتماد متقابل روزنامه‌نگار و سوژه را نشان می‌دهد و نتیجه‌ی ماندگاری خلق می‌شود که از تماشایش پشیمان نخواهید شد.

از رسوایی واترگیت تا پنتاگون

فیلم سینمایی «پست» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ از دیگر فیلمهایی است که با محوریت روزنامه‌نگاری و خبرنگاران ساخته شده است. این تریلر سیاسی و تاریخی و با بازی تام هنکس و مریل استریپ روایتی از جریانات مهم دهه ۷۰ میلادی آمریکا است. این فیلم داستان افشاری‌گری‌های مهم روزنامه واشنگتن پست را به تصویر کشیده است.

انتشار اوراق پنتاگون که پرده از دروغ‌ها و عوام فریبی‌های دولت در رابطه با جنگ ویتنام و شکست قطعیشان در این جنگ و… بر می‌دارد، در نهایت تبعات برملا شدن حقایق پشت پرده، در نهایت منجر به استیضاح و برکناری ریچارد نیکسون از کرسی ریاست می‌شود.

این فیلم در واقع بزرگترین رسوایی‌های تاریخ ایالات متحده مربوط به دوره‌ ریاست جمهوری نیکسون است، از جریان رسوایی واترگیت گرفته تا پنتاگون. نکته‌ مهم  در این جریانات این بود که رئیس‌جمهوری وقت آمریکا به سه جرم متهم شد: جلوگیری از عدالت، سوءاستفاده از قدرت و نهایتاً تحقیر کنگره.

انتقاد به رسانه‌های خبری و تصویری

فیلم سینمایی «شبگرد» انتقادی است به رفتار رسانه‌های مختلف تصویری در آمریکا و رقابت آنها با یکدیگر که معمولا در شکستن حریم خصوصی افراد و بی‌اخلاقی‌های مکرر شکل گرفته است. شخصیت اصلی فیلم (با بازی جک جیلنهال)، پس از بیکاری تصمیم می‌گیرد با دوربین از وقایع مهم شهری تصویربرداری کند و انها را با قیمت مناسبی به خبرگزاری‌های مختلفی بفروشد.

«شبگرد» اثری انتقادی است که به خوبی موفق شده حرف‌هایش را بزند و در این راه با یک فیلمنامه خوب و کارگردانی عالی دنی گیلروی ، فیلم به خوبی در مدت زمان نزدیک به دو ساعت به راحتی می تواند مخاطب خودش را تحت تاثیر قرار دهد. البته بخش های مهمی از فیلم بخاطر بازی عالی جیلنهال در زیر سایه او قرار گرفته با اینحال « شبگرد » اثری است که برای هر بیننده‌ای می‌تواند جذاب باشد.

روایتی از یک افول

فیلم سینمایی «شبکه» به کارگردانی سیدنی لومت درباره زوایای تاریک رسانه‌ها و فساد و سلطه‌گری کنترل نشده آنها است.

«شبکه» روایتگر دوران افول یکی از ستاره‌های تلویزیونی به نام هاوارد بیل است. او در آستانه‌ اخراج از حرفه‌ای که دوستش دارد به چنان پوچی می‌رسد که در برنامه خبری‌اش اعلام می‌کند هفته‌ آینده در مقابل دوربین خودکشی می‌کند. همین حاشیه‌ جنجالی، تشنگان قدرت را به سمت بیل می‌کشاند تا از افسردگی و حال بدش آن‌طور که می‌خواهند بهره‌برداری و خبرسازی کنند.

«شبکه» مثل بسیاری از آثار سیدنی لومت صریح، بی‌پرده، تا اندازه‌ای تاریک و درخشان است که با بازی خوب بازیگران تبدیل به اثری در خور توجه در عرصه خبری و خبرنگاری است.

عدالت در کمین

بیلی وایلدر با ساخت فیلم «تکخال در حفره» به چرخه معیوب اخبار پرداخته و به خوبی نشان می‌دهد این چرخه معیوب چه اثراتی در جامعه خواهد داشت. این فیلم به جنبه‌های تاریک رسانه‌ها، داستان‌سرایی‌های بی‌اساس و و اخبار کذب می‌پردازد. داستان درباره خبرنگار فرصت‌طلبی است که با زیر پا گذاشتن اخلاقیات سعی در دیده شدن دارد و سرانجام عدالت گریبانش را می‌گیرد.

«تکخال» برعکس بسیاری از فیلم‌ها که در پایان با مجازات آدم بدها همراه می‌شود، متفاوت است اما درس ارزشمندی به مخاطب می‌دهد؛ اینکه رسانه‌هایی که از راه‌های پلید و غیرانسانی برای دیده شدن استفاده می‌کنند سرانجام رسوا می‌شوند و دیگر هیچ مخاطبی برایشان تره هم خرد نمی‌کند.

یک قاتل سریالی

فیلم سینمایی «زودیاک»، اثری معمایی پلیسی به کارگردانی دیوید فینچر با اقتباس رمانی به همین نام درباره داستان یک کاریکاتوریست را دنبال می‌کند که پس از ارسال یک رمز نوشتاری از بدنام‌ترین قاتل سریالی قرن بیستم به دفتر روزنامه‌اش، افکارش به شدت درگیر این موضوع می‌شود و خود را وقف آن می‌کند و این فیلم اوج تجسم درگیری فکری، علاقه بیش از حد و وسواس و هم‌چنین توجه فینچر به جزئیات است.

فینچر در این فیلم قواعد هالیوودی (مانند برجسته سازی قهرمان و ضد قهرمان) و حتی فیلم‌های قبلی خود را کنار می‌گذارد و برای تاکید بیشتر بر روزنامه‌نگاری تحقیقی که روایت متکی به آن است، تصویربرداری فیلم را با دوربین دستی ویدئویی انجام داده است.

منبع: فارس

برچسب‌ها