به گزارش همشهری آنلاین، این سارق سریالی که پروندهاش پیش روی قاضی حسین گودرزی، بازپرس شعبه سوم دادسرای اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفته، متهم است که به چندین خانه دستبرد زده است. اما پس از سرقت از این خانه، این بار تصمیم به سرقت از انبار یک بانک گرفته و حتی دوربین مداربسته را نیز از کار انداخته بود اما نتوانسته آژیر خطر را قطع کند و همین موجب شده تا آژیر به صدا در آید و سارق تحت تعقیب بازداشت شود.
با دستگیری او مشخص شد که وی مجرمی سابقهدار است و زمانی که از زندان مرخصی گرفته بود نقشه سرقتهایش را اجرا کرده است. براساس محتویات پرونده، وی چند سال قبل به اتهام قاچاق موادمخدر به حبس ابد محکوم شده بود اما بعد از مدتی حکمش شکست و به ۱۸سال زندان تبدیل شد.
او پس از فرار از حبس ابد به بهانه شرکت در مراسم عزاداری بستگانش از زندان مرخصی گرفت و پس از آن بود که نقشه سرقتهای سریالی خود را اجرا کرد. در ادامه گفتوگوی همشهری با این مجرم ۵۱ساله را میخوانید.
از پرونده اولت شروع کنیم، چه موادی قاچاق میکردی؟
ماجرای پرونده اول من برمیگردد به سال ۸۸. فکر میکنم دوازدهم تیر ماه آن سال بود که به جرم حمل ۴۹گرم هروئین بازداشت شدم اما من نقشی در قاچاق آن نداشتم. یعنی مواد برای من نبود و بهصورت اتفاقی محموله را پیدا کردم که پلیس دستگیرم کرد.
بیشتر توضیح بده؟
یک شب در حال قدم زدن در خیابان بودم که صحنه عجیبی دیدم. فردی سراسیمه در حال دفن کردن چیزی بود که گمان کردم گنج یا طلاست. من که ورشکسته شده بودم پشت یک درخت پنهان شدم تا پس از رفتن آن فرد، سراغ چیزی که دفن کرده بود بروم و آن را سرقت کنم. وقتی وی رفت خودم را به آنجا رساندم و زمین را کندم. ناگهان زیر خاک با موادمخدر از نوع هروئین روبهرو شدم.
تصمیم گرفتم بخشی از آن را مصرف و مابقی را بفروشم تا پولی گیرم بیاید اما همان لحظه گشت پلیس رسید و دستگیرم کرد. ظاهرا دنبال صاحب اصلی مواد بودند و قاچاقچی اصلی از ترس درحال دفن و پنهان کردن مواد بود. به همین دلیل مرا اشتباهی به جای او دستگیر کردند.
و بعد محکوم شدی؟
ابتدا به حبس ابد محکوم شدم اما مدتی بعد در زندان توبه نامه نوشتم و درخواست عفو کردم که با درخواستم موافقت شد. پس از آن بود که حکم حبس ابد تبدیل به ۱۸سال زندان شد و بعد از مدتی به پیشنهاد یکی از زندانیان نقشه سرقت سریالی کشیدم.
چطور سرقتها را اجرا کردی؟
درخواست مرخصی از زندان را دادم که با درخواستم موافقت شد. هر بار به یک بهانه از زندان مرخصی میگرفتم، یکبار به بهانه شرکت در مراسم عزاداری و بار دیگر به بهانه شرکت در مراسم عروسی. هربار پس از آزادی چند روزه، به خانهها دستبرد میزدم و اموال قیمتی را سرقت میکردم. میخواستم با پول آن سرمایهای بهدست آورم تا پس از پایان دوران محکومیتم کاری برای خودم راه بیندازم. چون من همه زندگیم را باخته بودم، مغازه داشتم که از دست دادم و ورشکست شدم. به زندان که افتادم، همسرم درخواست طلاق داد و به همراه فرزندم از شهر رفت و دیگر خبری از آنها ندارم. به همین دلیل میخواستم سرمایهای برای ادامه زندگی داشته باشم.
چند سرقت انجام دادی؟
۳۸سرقت و آخرین سرقتم ناکام ماند. رفته بودم از انبار بانک سرقت کنم اما ناگهان آژیر به صدا در آمد و گیر افتادم. حالا هم بهشدت پشیمانم، چون مجازات سنگینی در انتظارم است.