«درسته صندلی واسه نشستن گیرت نیومد، ولی عوضش من پا به پات تا آخر مسیر هستم تا یه وقت غصه‌دار نشی...» این یکی از جمله‌هایی است که مسافران اتوبوس‌های پایتخت مدتی است هنگام ایستادن در کابین با آن مواجه می‌شوند. جملاتی که با خط خوش در کنار طرح کاریکاتوری جذاب لبخند را مهمان لبان مسافران خسته می‌کند.

به گزارش همشهری آنلاین، زندگی پر از سختی، مشکل و گره‌هایی است که در کار تک تک ما می‌افتد و باید هر روز که بیدار می‌شویم یکی یکی این گره‌ها را باز کنیم و یک یاعلی بگوییم و دوباره خودمان را برای یک روز دیگر و مبارزه‌ای دیگر آماده کنیم.

این بین گاهی برخی از ما این خاصیت زندگی را فراموش می‌کنیم و به محض اینکه خلل و سستی در کارمان می‌افتد شروع می‌کنیم به زمین و زمان بد و بیراه گفتن و با غرولند هم حال خودمان را بد می‌کنیم هم دیگران را. چهره‌های ناراحت، عبوس، عصبانیت‌های‌ گاه و بیگاه مسافران ناوگان شهری از یکدیگر که حتی از کنار تنه زدن عادی یک شهروند هم نمی‌گذرند نمونه‌ای از این موارد است.

حالا یک مسافر خوش‌ذوق برای اینکه حال خودش و دیگران را در اتوبوس خوب کند، دست به ‌کاری به ظاهر کوچک زده که اگر نتیجه‌اش آوردن لبخندی کوچک حتی برای یک نفر هم باشد بسیار بزرگ و ارزشمند است.

امیدآفرین باشیم

«زهرا» یکی از مسافران سامانه اتوبوس‌های تندرو خیابان ولیعصر(عج) است که دست‌نوشته‌های خلاقانه در آن قرار گرفته، او می گوید: «هر روز مسیرم همین جاست. معمولا هم صندلی برای نشستن نصیبم نمی‌شود. اتوبوس خیلی شلوغ بود و من هم خیلی خسته بودم. همین طور که به میله‌ها آویزان بودم و عصبی، چشمم به این کاغذ افتاد که روی دستگیره قرار گرفته، باور کنید که یک لحظه خستگی از تنم بیرون رفت.»

او ادامه می‌دهد: «کار هر فرد یا نهادی باشد، جذاب است و مسافر از تماشای آن حال خوبی پیدا می‌کند.»

بحث در این ‌باره داغ و همه گرم صحبت می‌شوند.  یکی دیگر از مسافران این اتوبوس اینطور می‌گوید: «کوچکترین و ساده‌ترین کاری که این روزها از دست تک تک ما بر می‌آید این است که بذر عشق، محبت، دوستی، مهربانی، شادی و امیدواری را در جامعه بکاریم، بدون کوچک‌ترین چشمداشت و انتظاری. چه کار زیبایی است.»

اگر هر یک از ما برای خوب کردن حال خود و اطرافیانمان فقط یک قدم برداریم، مطمئن باشید شهر ما جای خوبی برای زندگی می‌شود.