و انگار طبیعت ما را از خود رانده است. سالها زندگی کردن در این شهری که نشانی ندارد از جلوههای شکوهمند طبیعی، از ما شهروندان، انسانیهای عبوس و خشمگین ساختهاست.
شهروندانی که با عصبانیت به همدیگر خیره میشویم و در ازدحام خودروها پرخاشگرانه فریاد میزنیم. آیا تهران همان شهر دوست داشتنی ایکه در دامان البرز روزگاری شکارگاهی دلنواز بود برای شاهان قاجاری، بارقههای طبیعی خود را از دست داده است یا ما آنرا به فراموشی سپردهایم؟
تردیدی نیست که تمام آنچه در این شهر ما را بهخود مشغول کرده، یورش بیمهار عصر ماشین است. درههای شکوهمند این شهر از یادمان رفته است. دامنههای زیبای البرز را به یاد نمیآوریم و از دشت بیکران جنوب آن دورافتادهایم. اینجا تهران است. همان شهری که باغهای زیبایش در اوراق تاریخ جامانده و ما تنها تصویر بزرگراهها و آسمانخراشهایش را در خاطر داریم و راهی نمیجوییم به اقلیم طبیعی آن.
تقصیر ماست اگر تهران دیگر جلوهای از گذشته ندارد. هرچند نهادهای مختلفی که میتوانستند شهروندان این شهر را با طبیعت آشتی دهند، تلاشی در خور نکردهاند اما ما بهعنوان شهروندان این شهر خاکستری نیز گامی برای نزدیکی به طبیعت بر نداشتهایم. اگر قرار است که به طبیعت پناه ببریم، مسلما تهران مقصد ما نیست.
شمال ایران را به اطراف این شهر ترجیح دادهایم و یا شهرهای دور دست را بهعنوان تفرجگاه پذیرفتهایم و هیچگاه به تهران بهعنوان شهری که میتواند مقصدی باشد برای طبیعتگردی ما، توجه نکردهایم.تقصیر ماست اگر تهران ویژگی زیستپذیری خود را در نظر شهروندانش از دست دادهاست. تقصیر ماست اگر این شهر جلوهای سیمانی و سرد بهخود گرفته. ما شهروندان خوبی برایش نبودهایم. نخواستهایم ملجا آرامش و پناه بردن به طبیعت باشد.
تهران در بیتوجهی ما گم شده است. شهری که به خاطر اقلیم منحصر به فردش میتوانست محلی مناسب برای زندگی شهروندان باشد، هم اکنون محل اجتماع خودروها و ساختمانهای سیمانی بیروح است. آیا تهران نمیتواند دوباره همان شهر دوست داشتنی باشد که قبلا بود؟ تهران خاکستری باید در خاطر ما رنگ ببازد و همان شهری شود که پر بود از جلوههای طبیعی. این شهر میتواند محلی باشد برای پناه بردن به طبیعت. همانطور که سالیان سال بود. تقصیر ماست اگر این شهر جلوههای طبیعی خود را از دست دادهاست.
جبهه شمالی دماوند: این جبهه با قرار گرفتن درحد فاصل مناطق مرطوب شمال میتواند چشماندازهایی از این دست را برای طبیعت گردان فراهم کند.[آشنایی با قله دماوند]
سوارکاری: سافاری با اسب یکی از زیر مجموعههای قابل دسترسی در بخش گردشگری تهران است. در این زمینه میتوان به مناطق سوارکاری نوروزآباد(در داخل شهر) و منطقه کردان (در غرب تهران) اشاره کرد.
دماوند: بلندترین قله و نماد ایران 5 هزار و 671 متر ارتفاع دارد. این کوه در مرز اسطوره و جغرافیاست. این قله در فاصله 75 کیلومتری شمال شرق تهران، یکی از مهمترین مراکز گردشگری ورزشی، کوهنوردی و یخ نوردی است.
برج طغرل: گردشگاهی در ری که علاوه بر امکان بازدید از مناطق طبیعی حوزه ری ، زمینه بازدید از چند سایت باستانی این منطقه همچون چشمه علی، ابن بابویه، برج طغرل و بیبی شهربانو را در یک برنامه یک روزه فراهم میکند.
حوزه کویر مرنجاب: در جنوب تهران با سفر به ری ومبارکیه و پس از آن کاروانسرای بهرامگور با یک برنامه سافاری میتوان در« سی یک» و« نیم روز» میکرو اقلیمهای کویر را شامل ریگ و نمک و کوهستانمشاهده کرد. همچنین میتوان با اخذ مجوز از دفاتر مناطق حفاظت محیطزیست به تماشای گونههای متعددی از حیوانات وحشی پارک ملی کویر پرداخت.
حوض مسیله: در انتهای همه رودهایی که از کوههای اطراف تهران سرچشمه میگیرند و در پستترین نقطه با ارتفاع 730 متر میتوان گردشگران علاقهمند به چشمانداز کویری و بیابانی را طی یک سفر یک روزه با در نظر گرفتن فصول مختلف پذیرا شد. در این حوزه یکی از بهترین شکارگاههای پرندگان مهاجر که برای زمستان گذرانی به این منطقه میآیند فراهم آمده است. این موضوع نیز با هماهنگی سازمان حفاظت محیطزیست برای شکار پرندگان و پرندهنگری فراهم است.
دریاچههای تار و لار: دو دریاچه تار و لارمیتوانند یک روز شاد ماهیگیری را برای همه علاقهمندان به سکوت فراهم کنند. دفاتر حفاظت محیطزیست در منطقه درفصول مشخص اقدام به فروش پروانه ماهیگیری میکنند.
قلهای 4 هزار متری پشت پنجره اتاقتان: دیوار بلند البرز درست در تهران در حد فاصل بزرگترین دریاچه شیرین جهان و شهر تهران قرار گرفتهاست. قله 3 هزار و 961 متری توچال در شمال تهران بر این خطالراس 4 هزار متری، محلی است مناسب برای کوهنوردی، اسکی و صخره نوردی.