انتخابگران این شهر، بهطور یقین میدانستهاند که این شهر علاوه بر نیازهای مرسوم یک شهر به لوازم و امکانات جانبی آن یعنی تفرجگاهها و گردشگاهها نیز محتاج است. از منظر اقلیم شناسی تنوع میکرواقلیمی حواشی شهر تهران میتواند ذائقههای مختلف گردشگری را سیراب کند. اگر بخواهیم میدان مسافرتهای کوتاه مدت را حد اکثر تا شعاع 100 کیلومتری کلانشهرها فرض کنیم خواهیم دید که این شهر چگونه بر لبه اقالیم مختلف ایستاده است.
ساختار شهرهای بزرگ معمولا بهگونهای است که بلافاصله با شنیدن نامشان جغرافیایی خاص در ذهن متصور میشود. نام کاتماندو حتما با تصوراتی از کوهستانهای سر به فلک کشیده هیمالیا همراه است و الجزایر و لیبی تصویری کویری را در ذهن شنونده متبادر میکند.
اما در مورد تهران این امر چگونه شکل میگیرد؟ در ذهن و چشم غربی مسافر، کلمه تهران چه اقلیمی را تصویر میکند؟ آیا تصویری که مسافر از این شهر دارد تصویری بیابانی و نیمه خشک و یا حتی خشک است که هنوز مردمان آن بر شتر سوارند و زندگی بادیه نشینی دارند یا اینکه در باغهایی پر از گل و دار و درخت زندگی میکنند؟ از آنگونه که در مکتوبات آندره ژید از باغهای نیشابور سخن رفته است و یا باغهای شیراز در متون دیگران. اما به راستی چقدر تصورات یک مسافر از تهران درست خواهد بود. اگر تصاویری را از 4 سمت و سوی تهران در یک آلبوم جمع کنیم خواهیم دید که این شهر چقدر به لحاظ اقلیمی جمع الاضداد است.
برای دقت در این امر ناچاریم تا از منظر ارتفاع و تاثیرات مستقیم آن به این شهر نگاهی دوباره داشته باشیم. اگر بخواهیم این چشمانداز را در شعاع 100 کیلومتری این کلانشهر گسترش دهیم خواهیم دید که تا چه اندازه تفاوتهای حیرت انگیز را شاهد خواهیم بود. درست در 75 کیلومتری شمال شرقی این شهر بلندترین کوه کشور با ارتفاع 5671 متر واقع شده که دمای این قله در تابستان معمولا صفر درجه است و خود این امر شرایط را برای حفظ برفهای همیشگی قله و یخچالهای دائمی آن فراهم میکند. درست در شمال کوه با فاصلهای کمتر از 30 کیلومتر به خط مستقیم، بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان گسترده است و مابین این دو را جنگلهای انبوه پر کرده است.
در سمت جنوب این کوه اما اقلیمی کاملا متفاوت واقع شده است. بادهای گرم و خشکی که از سمت کویر میوزد مناطق جنوبی این شهر را تحتتأثیر خود قرار داده و تصویری کویری را رقم زده است. در حد فاصل ارتفاع 5671 متری کوه دماوند و چاله 735 متری کویر است که شهر تهران شکل گرفته است و با یک سفر کوتاه میتوان تنوع و تعدد اقالیم موجود را دید و تجربه کرد. حال بایستی پرسید که تصویر واقعی ما از این همه تنوع چه خواهد بود؟ آیا تهران اقلیم خشک و گرمی است یا شمیرانات با ارتفاعی در حدود 1700 متر ارتفاع میتواند ملاک و معیار این شهر باشد؟ اینجاست که به وجه افتراق این کلانشهر با دیگر کلانشهرهای جهان خواهیم رسید.
از خانههای رو به آفتاب کوهستانها و ییلاقات شمال تهران تا خانههای ساخته شده در نسار و سایه سار کوههای کم ارتفاع کویری چندان راه نیست. باغهای مشجر شمیران کجا؟ و خلوت خالی مسیله و دشت ورامین و چرمشهر کجا؟ ساختار کاروانسراها و آب انبارهای ری و حوض سلطان کجا و مهتابیها و شاه نشینها و کوشکهای قجری شمیران کجا؟
این چنین است که شهری چون تهران، امروزه در لایههای مختلفی از چشماندازها پنهان است؛ چشماندازهایی گاه بهشدت نهانی و بس خاموش و گاه عظیم و در چشم نشین چون کوههای بلند دماوند و توچال و بقایای رشته البرز مرکزی و از همین روست که اتفاقا این شهر برای همه کسانی که به نوعی در تلاش برای درمان سرگشتگیها و خستگی هایشان هستند چارهای اندیشیده است.
خستگانی دلخور از هیاهوی شهر که میتوانند در خلوت نه چندان خاموش شهر خود را به کوهپایههای شمیران بکشانند تا طلوع آفتاب بر این شهر را از فراز البرز پیر بنگرند و یا آنکه راه به سمت جنوب کشانند به سمت و سوی کویر و نیم روز بهاری را در آفتاب تازهزای بهار در رواق خاموش کاروانسرایی یا ساباط و رباطی سر کنند و آب خنک آب انبارهای بیابانی را بنوشند.
آنان که از سواری ماشین و بوق دود خستهاند میتوانند در کردان و نوروز آباد به سواری بپردازند یا که در ورجین و خجیر و سرخه حصار به تماشای کل مستی و قوچ مستی بنشینند و دمی فراموش کنند که تنها 10 کیلومتر از تهران دور هستند در قلب پارک حفاظت شدهای که آمار کل و قوچش پهلو زننده به دیگر پارکهای بزرگ و دور از دسترس اهالی شهرهاست، دیگر جماعت که سودای چوب و چرخ دارند!
ساحل مواج و زیبای دریاچههای لار و تار و همه و همه سودای ماهیگیران ورزشی را دامن میزند. رقص رنگین کمان و خال قرمز بر لب قلاب یا خروش جاجرود و هراز و که هر کدام راه به جایی میبرند یکی به خزر میریزد و یکی به مسیله و دشت کویر که این دومی باز خود جایی است برای تماشاگران و شکارچیان پرندگانی که برای زمستان گذرانی از دورهای شمال راه بدین سو کشاندهاند.
آنچه گفته شد اشارتی کوتاه بود به دلایلی که تهران را جایی ساخته است تا همه کسان خسته از روز مرگیها و زیستن و کار کردن بتوانند در اندک زمانی خود را از آن همه هیاهو برهانند و در دامن طبیعتی اندازند که گمگشته امروز انسان شهر نشین است.