همشهری آنلاین - مریم قاسمی: اینکه باید در زمان بروز مسائل، نیمه پر لیوان را ببینیم درست، اما درستتر این است که هر دو نیمه را درست و در کنار هم ببینیم. مثلاً بازارهای روز که محل کسب درآمد عدهای از مردم است و خرید از آن به صرفه، ممکن است حاشیههایی داشته باشد که منجر به برخی گلایهها و نارضایتیها شود. در گزارش پیش رو به مشکلات سهشنبه و جمعه بازار شهرک شهید بهشتی ، معروف به بازارچه ابریشم، برای همسایهها و ساکنان دور و اطراف پرداختهایم.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
بعد از ظهر جمعه است. از رفتوآمدی که در پیادهروهاست و کیسههای خرید رهگذران به راحتی میشود فهمید که از یک مرکز خرید برمیگردند. رد مردم را که میگیریم میرسیم به بازار روز شهرک شهید بهشتی و دستفروشانی که با بازار گرمی، مشتری خودشان را پیدا میکنند.
سمت شهرک شهید بهشتیکه بیایید میبینید بساط دستفروشها از همان پیادهروهای کوچه اول شروع میشود. درست روبهروی پارکینگ خانهای، پیرمرد کفاش روی صندلی نشسته و بساط واکس و فرچهاش را مرتب میکند و در فاصله چندمتری او، پیرزنی بساط لیفهای رنگی را روی تکهای پارچه میچیند و بهطور نامفهموم با یکی از رهگذران حرف میزند.
اجناس دندانگیری ندارند، اما...
«شهین کاووسی» با دختر کوچک و شوهرش از علیآباد آمده و همان دم بازارچه از یک دستفروش در حال خرید بلوز و شلوار بچگانه است. وقتی از خوبی یا بدی بازارچه میپرسم، میگوید: «کسی که از این بازارچهها خرید میکند نباید توقع داشته باشد جنسی که میخرد درجه یک و از لحاظ کیفیت به پای جنسی که از بازار نازیآباد میخرد برسد؛ اسمش رویش است: جمعه بازار. میدانم غالباً جنس دندانگیری ندارند و اجناسشان درجه چندم است، اما در کل من از حراجیها خوشم میآید.»
نمیتوانیم ماشین بیرون بیاوریم
«سارا جباری» که منزلشان در نزدیکی این بازارچه است و برای خرید نان به نانوایی آمده صحبتهای ما را که میشنود نزدیک میآید و درددلش باز میشود: «شاید از دید کسی که خارج از شهرک است بد نباشد هفتهای یکی ـ دو بار بیاید اینجا و خرید کند و برود، اما ما که ساکن اینجا هستیم آسایش نداریم. این دستفروشها فقط داخل بازارچه بساط نمیکنند، بلکه به داخل کوچهها و خیابان هم میآیند. ما نمیتوانیم ماشینمان را بیرون بیاوریم. چه گناهی کردهایم ساکن اینجا شدهایم؟ بارها استشهاد محلی جمع کردهایم و به شورایاری دادهایم تا این بازارچه را جمع کنند. فقط شانس آوردیم که مستأجریم. وقتی اینجا را اجاره کردیم گفتیم چه محل تر و تمیزی است، اما یک ماه نگذشت که فهمیدیم مشکلات دیگری دارد.»
برخی دستفروشها طلبکارند!
«فرهاد بلباسی»، ۵۵ساله، ۲۰ سال است ساکن کوچه چهارم شهرک شهید بهشتی است و مثل اغلب اهالی شهرک، دل پری از بازارچه دارد. او میگوید: «جمعهها و سهشنبهها تقریباً راههای ورودی شهرک بسته میشود. اگر کسی از اهالی بخواهد بیرون برود یا مهمانی بخواهد به منزل ما بیاید، آوردن ماشینش خیلی سخت است. تازه به دستفروشها بدهکار هم میشویم! گاهی هم کار به دعوا و مرافعه میکشد. از صبح زود تا تاریکی هوا، میآیند و سر و صدا راه میاندازند، دامنه کارشان کشیده شده به ضلع شرقی شهرک. شهرک محیط فرهنگی دارد و محله شسته و رفتهای است، اما با کمال تأسف گاهی وقتها افراد در پوشش دستفروش دست به فروش موادمخدر میزنند. حرف من این است که اگر بحث اشتغالزایی است، ببرند جای دیگر؛ این بازارچه نباید در بافت مسکونی باشد.»
یکی از دستفروشها که نمیخواهد اسمش را بگوید در کنار موتورش بساط پهن کرده و میگوید: «من آبدارچی یک ادارهام. روز جمعه که تعطیلم با موتور مقداری جنس میآورم و میفروشم؛ یک مقدار پول هم گیرم میآید.» میپرسم اگر این بازارچه جمع شود تکلیفت چه میشود؟ پاسخ میدهد:«فرقی نمیکند؛ بازارچه هر جا برود ما هم میرویم. درویش هر جا شب آید خانه اوست.»
یقه چه کسی را بگیریم؟
یکی دیگر از ساکنان شهرک «رحمان روزیطلب» ۶۰ساله است که دقیقاً از سال ۱۳۶۶ ساکن این محل شده و ساخت بازارچه را به چشم دیده. او میگوید: «سالها قبل که این بازارچه در محلهمان ساخته شد ما تصور میکردیم دارند مجموعه آموزشی و ورزشی طراحی میکنند، غافل از اینکه شد بازارچهای با هزار و یک دردسر. غرفهها ساخته شد و وسط غرفهها را خطکشی کردند برای جمعه و سهشنبهبازار. باور کنید بساط دستفروشها تا پشت در و پارکینگ خانههای ما و کوچهها و پارک ابریشم کشیده شده. ما بعد از یک هفته کار میخواهیم یک روز استراحت کنیم که ورودی شهرک بهطور کل قفل میشود و عبورومرور سخت. حرف ما این است که حداقل مشکلات بازارچه حل شود. بارها پیش آمده روزهای جمعه وسایل داخل ماشین اهالی را به سرقت بردهاند و آدم نمیداند یقه چه کسی را بگیرد؟»
جای مناسبی را بازارچه کنید
حاج «علی آدینه»، معتمد شهرک شهید بهشتی، با اشاره به تاریخچه ساخت بازارچه میگوید: «سال ۱۳۷۴ قطعه زمینی حدود ۳ هزارمترمربع با کاربری ورزشی، آموزشی از پلاکهای ۶گانه توسط شهردار وقت برای مدت ۳ سال به شخصی واگذار میشود. بعد از آن روزهای سهشنبه و جمعه، بازار دایر میشود که از همان ابتدا با توجه به بنبست بودن شهرک و واقع شدنش در جنب مترو علیآباد، شهرک به نوعی میشود دپوی ماشینهای مترو، چون خود مترو پارکینگ ندارد. سالهاست مردم و شورایاری با مراجعه به شهرداری، بنیاد مسکن، سازمان مسکن و شهرسازی استان تهران و دادسرای انقلاب میخواهند بازار تعطیل شود. قضیه نانآوری بازارچه برای عدهای بدیهی است و رزق مردم نباید بریده شود. کسانی که در اینجا دستفروشی میکنند سیار هستند و هر روز در یک منطقه مثل شهرری یا تهرانپارس بساط میکنند. پیشنهاد دادهایم جای مناسبی که موقعیت بهتری دارد بشود بازارچه.»
«میثم صمدی» شهردار ناحیه ۵:
همکاری شهرداری و راهور برای کاهش ترافیک
«میثم صمدی»، شهردار ناحیه ۵، به خوبی در جریان موضوع روز بازار شهرک شهید بهشتی است: «بعضی از مسائل مربوط به این بازارچه حقوقی است و از حوزه اختیارات شهرداری ناحیه خارج است. اما آنچه به ما مربوط میشود قضیه رفع سدمعبر است؛ ما با فعال کردن گشت انضباط شهری و معبربان تلاش کردیم تا حد توان جلو مزاحمتهای ناشی از بساط کردن دستفروشها را بگیریم. من و همکارانم تمام تلاشمان این است در حوزه اختیاراتمان آسایش و رفاه را برای شهروندان فراهم کنیم.»
او در ادامه از همکاری بین بخشی شهرداری و پلیس راهور منطقه ۱۶ برای تسهیل عبور و مرور و کاهش ترافیک صحبت میکند: «روزهای سهشنبه و جمعه که بازار روز در اینجا برپاست، حسب وظیفه در این محل خدماترسان اهالی هستیم و با هرگونه بیانضباطی شهری از جمله سدمعبر برخورد میکنیم.»
صمدی همچنین از یک طرح نافرجام نیز در زمینه وضعیت این مرکز خرید صحبت میکند: «مدتی قبل طرح ایجاد «گشتگاه» در این محدوده مطرح شد که همان موقع موافقان و مخالفانی داشت و در نهایت بینتیجه ماند. در واقع برای اجرای چنین طرحهایی، کسب موافقت جمعی، یعنی مردم، معتمدان و مالکان لازم است.»