همشهری آنلاین - زهرا سرویان: مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان درباره شیوههای آموزش اعتراض مدنی و قانونمند در مدارس و بین دانش آموزان گفت: ما از مدیر و اولیا مدرسه گرفته تا کسانی که تصمیم گیرنده در مدارس و سیستم آموزشی هستند خیلی پیشتر از اینها باید سعی میکردیم که به حرفهای نوجوانان گوش کنیم چون اصولا هر جوانی انتظار دارد.
دکتر شیوا دولت آبادی درباره روشهای ایجاد فضا برای بیان نقد دانش آموزان افزود: برای این منظور میشود روشهای بسیار سادهای را استفاده کرد. مثلا صندوقی در مدرسه گذاشت تا دانش آموزان بدون اسم خواسته ها و نظرات خود را بگویند و بدون موضع گیری برای آنها تصمیمگیری کرد.
وی همچنین با بیان اینکه متاسفانه دانشآموزان در رسانهها یا فضای خارج از مدرسه مدام تحت تاثیر پیام های خشونت آمیز اعتراضی قرار میگیرند تاکید کرد: کاش وزارت آموزش و پرورش بتواند خیلی سریع اقدام کند تا نگاه تفاهم آمیزی با دانش آموزان شکل بگیرد چون متاسفانه دانش آموزان این روزها شاهد رفتارهای خشونت آمیز، چه در مدرسه، چه بیرون از مدرسه و یا رسانه ها و جامعه هستند که شاید پیش از این اصلا تجربه چنین فضایی را نداشته باشند به همین دلیل من معتقدم ادامه شرایط فعلی برای ذهن در حال رشد و شکل گیری نوجوانان و جوانان بسیار مسموم کننده است و در سنین مختلف تاثیر متفاوتی بر رفتار و شخصیت آنها خواهد داشت و متاسفانه ما بعداً شاهد مشکلات روانی در این بچهها خواهیم بود و اگر این تجربیات تبدیل به خشونت شده باشد آثار منفی آن در دراز مدت مشخص میشود.
این روانشناس برجسته و فعال حوزه کودک در پاسخ به این سوال که دلیل خشونتی که در رفتار برخی از دانش آموزان دیده میشود چیست؟ گفت: با این همه دسترسیهای اطلاعاتی و اخبار و اپلیکیشنهای موجود در دنیا، اصولا دنیای کودکان امروزی اغلب از جنس خشونت است که این موضوع آسیبهای از جنس خودش را دارد ولی وقتی آنها اتفاقهای خشونت آمیز را در دنیای نزدیک و واقعی لمس میکنند طبیعتاً آسیب بیشتری را تجربه خواهند کرد. مثلا به عنوان نمونه من مراجعه کنندهای داشتم که فرزند ۳ سالهاش بعد از دیدن صحنه فرار مردم و پرتاب گاز اشک آور، کودک تا روزها حاضر به خروج از خانه نبود چون دیگر در ذهن او دنیای خارج از خانه جای خطرناکی محسوب میشود.
دکتر دولت آبادی در ادامه گفت و گو با همشهری آنلاین، با تشریح اینکه چنین تصویری در سنین بالاتر تبدیل به استرسها و اضطرابها زیادی میشود تصریح کرد: طبیعتا بعد از ۳ سال کرونا و انزوای افراد، در حال حاضر نمیتوان گفت که روان بچهها مخصوصاً در سنین پایین سالم است به همین دلیل وقتی نوجوانی احساس میکند دنیا جای امنی نیست، یا از انسانها احساس ناامنی و بی اعتمادی کند او در برابر این ناامنی پاسخ میدهد که این پاسخ یا به صورت الگوگیری از رفتارهای خشونت آمیز است و یا کناره گیری او از محیط استرسزا است که در هر صورت نتیجه چنین فضایی رشد انسانهای مضطرب، خشن یا منزوی و کنار گرفته از اجتماع خواهد شد که این تبعات کلی از خشونت خواهد بود.
نائب رئیس سابق انجمن روانشناسی ایران درباره ایجاد فضای سالم گفت و گو بین حاکمیت با دانش آموزان هم گفت: قاعدتاً حاکمیت مسولیت عمده این گفتگو را به عهده دارد. چون ابزارهای دسترسی مجاز به کودکان و دانشآموزان را در دسترس دارد. وقتی بچهها به مدرسه میروند، امکان ارتباطات جمعی با ساختارهای اجتماعی در مدرسه فراهم میشود. پس این حکومت است که دسترسی به این ساختارها دارد و میتواند کمک کند که بچهها شرایط را تنظیم و تعدیل بکنند و یادبگیرند خواستههای خود را بیان کنند و بدون آنکه احساس کنند که مطرح شدن خواستهها برای آنها تبعاتی مانند اخراج، نشانه دار شدن و... دارد.
وی ادامه داد: همچنین مربیان از دانشآموزان بخواهند که خواستههای خود را مطرح کنند و اصلا بگویند که چه انتظاراتی دارند و چه میخواهند؟ مثلا ما پیمان حقوق کودک را داریم که امضا شده و اجازه دادیم تا بچهها حق تجمع و دسترسی به اطلاعات داشته باشند. بنابراین به ابزارهایی که در دسترس داریم و مسئولینی که هم قدرت مداخله دارند و هم مسئول هستند، امید داشته باشیم که حداقل بچهها را هدایت کنند تا معنی پیروزی و شکست را تفکیک کنند.
شیوا دولت آبادی استفاده از روانشناسان تربیتی در فضای مدرسه را برای شناخت مسائل دانش آموزان مفید دانست و افزود: قطعا یک روانشناس تربیتی میداند که یک کودک ۷ ساله یا ۱۰ ساله و ۱۷ ساله چطور فکر میکند. در کل برای سلامت روان بچهها فقط با کارهای جمعی میتوان کاری انجام داد و چون اینها کودکان ما هستند و نگاه ما باید حمایتگر باشد و این همان تعهدی است که به عنوان بزرگسال نسبت به کودکان داریم.
این روانشناس همچنین در پاسخ به اینکه این رفتارهای اعتراضی نشانه آگاهی و رشد ذهنی دانش آموزان است یا از روی هیجانات و جو و شرایط است و مقطعی است؟ گفت: آگاهی نسبی است. چون بچهها الگوهای متفاوت را در زمانهای متفاوت مقایسه میکنند و البته که در دنیای حاضر الگوها جهانی هستند و چه بخواهیم، چه نخواهیم، بچهها چیزهایی میبینند و میشنوند که به آرزوها و آرمانهای آنها تبدیل میشود. یعنی قدری از ماجرا، شناخت و الگو برداری هست و از جهتی هم هیجانهای دوره نوجوانی و شور جوانی است که در همه این رفتارها نقش دارند و اما قطعا این موارد خالی از تفکر نیستند بنابراین در نهایت این مجموعه نیاز به گفتگو دارد مثل همان صندوق های بدون اسم... ولی مهمتر از هر موضوعی در حد امکان جدی گرفتن دانشآموزان است چون ما با انسانهای در حال رشد طرف هستیم که مثلا چشم انداز شغلی برای اینکه چطور درس بخوانم و به کجا برسم در پیش روی آنها است. اگر در هر مقطع از زندگی امنیت و پیش بینی شرایط آینده مناسب را به اشخاص ندهند طبیعتا تلاش برای دانستن، تحصیل و هدف گذاری و تعلق به جایی که هستند تحت تاثیر قرار میگیرد.