مطالعه انواع و روش های مختلفی دارد. مطالعه به قول معروف غذای روح است و با مطالعه و کسب اطلاعات و سپس رسیدن دایره اطلاعات و تبدیلش به دانش، در مرحله دوم می توان امید داشت که جامعه از حیث فرهنگی توسعه یابد. با این اوصاف سرانه مطالعه در ایران ۱۸ دقیقه در هفته است.

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: مطالعه کتاب های دینی، روانشناسی، ادبیات، تاریخ، فلسفه و در مجموع هر مطالعه ای ذهن را روشنی می بخشد. دهه شصتی ها شعر «کتاب» را خوب به خاطر دارند که در کتاب دوم ابتدایی با این مطلع شروع می شد: «من یار خوش زبانم/ دانا و بی زبانم// دانم سخن فراوان/ با آنکه بی زبانم». توسعه اقتصاد، سیاست و حتی ورزش هم از دالان مطالعه میسر است. در مجموع رشد و شکوفایی یک جامعه ستون اصلی اش مطالعه است.

بدون مطالعه دستیابی به علم و دانش روز دنیا محقق نخواهد شد. در واقع مطالعه همان احاطه داشتن به موضوع است. در واقع اگر شما به عنوان مخاطب بر هر چیز اشراف کامل داشته باشید، به لحاظ فلسفی می توان اثبات کرد که می توانید، گذشته، حال و آینده همان موضوع را پیش بینی کنید، یا بهر بگوییم حدود و ثغور همان را دریابید یا تخمین بزنید.

چینی ها مثلی دارند که می گوید: «اگر کسی می خواهد از گذشته، حال و آینده با خبر شود، باید ۵ قفسه کتاب بخواند.» کره ای ها هم مثل دیگری دارند که خواندن مطالعه را به شکلی شمول شامل می شود: «وقتی باد نیست پارو بزن.» در این مثل آنچه برای انسان هوشمند نهفته است این است که اگر دسترسی به هیچ هم نداشته باشید، مطالعه می تواند راه نجات شما باشد. چرا که بی تردید مطالعه آدمی را از جهالت و بدبختی نجات خواهد داد.

چندین سال پیش، تصویر مجسمه ای را در فضای مجازی دیدم که دقیقاً نمی دانم متعلق به کدام کشور بود. شخصی در حال غرق شدن داشت کتاب می خواند و زیر مجسمه نوشته شده بود: «مطالعه تو را از غرق شدن نجات خواهد داد.» رتبه ایرانی ها در مطالعه به طرز اختلاف انگیزی پایین است. ۱۸ دقیقه مطالعه در ایران به هیچ وجه با کشورهای توسعه یافته دنیا قابل مقایسه نیست. به همین مناسبت نگاهی می اندازیم به کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه و همچنین کشورهای آسیایی تا بدانیم، سهم مطالعه هر کشورمان چقدر است و دست کم میانگینی در ذهن داشته باشیم:

یک- طبق آمار مرکز آمار و  پویش تهران، سرانه مطالعه روزانه در پایتخت ١۶ دقیقه و ٣۶ ثانیه و هفته ای یک ساعت و ۵۴ دقیقه است.

دو- در پویش دیگری درباره سرانه مطالعه برخی کشورها آمده است که هند ١٠ ساعت و ۴٢ دقیقه مطالعه دارد. کشوری که از حیث آزادی بیان در رتبه های نخست جهان جای دارد.

 سه- سرانه مطالعه در ژاپن، که یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیاست، ١٠ ساعت و ٣٠ دقیقه در هفته است. ژاپن پس از جنگ جهانی دوم با کوشش و سعی فراوان به یکی از قطب های اقصادی جهان تبدیل شد.

چهار- سرانه مطالعه در تایلند ٩ ساعت و ٢٨ دقیقه است. این در حالی است که بخش عمده اقتصاد این کشور آسیایی از محل توریسم تأمین می شود.

پنج- هر چینی در هفته به طور میانگین ۸ ساعت مطالعه می کند. بر کسی پوشیده نیست که چین دارای اقتصادی است که پس از واقعه میدان «تیان آن من» به سرعت مسیر اقتصادی اش را تغییر داد و پس از امریکا به دومین قطب اقتصادی جهان بدل شد.

شش- سرانه مطالعه فیلیپین ۷ ساعت و ٣۶ دقیقه است. حتی این کشور آسیایی نیز سرانه بیشتری از ما دارد و با اختلاف قابل ملاحظه ای از کشور ما جلوتر است.

هشت- سرانه کشوری که اهرامش زبانزد جهانیان است، یعنی مصر ۷ ساعت و ٣٠ دقیقه است. مصر یکی از تمدن های باستان شمال افریقا محسوب می شود که تاریخ پر فراز و فرودی دارد.

نه- سرانه مطالعه فرانسه که در کنار آلمان و انگستان یکی از قدرت های سیاسی- اقتصادی اروپا را تشکیل می دهد، ۶ ساعت و ۵۴ دقیقه است.

ده- سرانه مطالعه کشور مجارستان ۶ ساعت و ۴٨ دقیقه است. کشوری که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری مصایب زیادی را پشت سر نهاد.

یازده- عربستان سعودی، کشوری که ۱۴ قرن پیش نشانی از تمدن در خود نمی دیدند و امروز هم جز خرید سلاح و فروش نفت، کار دیگری در اقتصاد جهان از دستشان برنمی آید، سرانه مطالعه اش بیشتر از ماست. عربستان به طور میانگین در هفته ۶ ساعت و ۴٨ دقیقه مطالعه دارد.

دوازده- کشور انگلیس که ما در کشورمان او را با عنوان استعمارگر پیر می شناسیم، بدون مطالعه به پیشرفت سیاسی- اقتصادی دست نیافته است. سرانه مطالعه این کشور، ۶ ساعت و ٢۵ دقیقه در هفته است.

سیزده- کشور همسایه ما که جز مزارع فندق آه در بساط ندارد و با توریسم بخش عمده اقتصادش را می چرخاند، سرانه مطالعه اش ۶ ساعت و ٢۵ دقیقه است. پوشاک ترکیه امروز حتی به کشورهای اروپایی هم صادر می شود.

چهارده- سرانه مطالعه کشورمان، ایران، به طور میانگین تنها ١٨ دقیقه در هفته است. یعنی هر ایرانی بیش از ۱۸ دقیقه در هفته مطالعه نمی کند.

قطعاً برای بالا بردن سرانه کتاب و کتابخوانی در ایران باید فکری کرد. تیراژ کتابی مانند «بیلی باتگیت» با ترجمه نخف دریابندری، در چاپ اول، در دهه ۶۰ که چندان هم از حیث زمانی از ما دور نیست، حدود ۶ هزار نسخه بود. آماری که امروز به ۳۰۰ نسخه تخفیف یافته است.