باید در رویهای مشخص بین صهیونیسم و یهود تفاوت قائل شویم؛ چرا که صهیونیسم، یهود نیست؛ همانطور که بوش مسیحی نیست. باید بین آنها تمیز داده شود. در غیراین صورت صهیونیسم با مظلومنمایی، یهود را به سمت خود میکشد. این در حالی است که یهود و مسیحیت آیینهای توحیدی است و این نکته را نباید از یاد برد که صهیونیسم هرکجا باشد یک غده سرطانی محسوب میشود.
بنابراین مسئله اسرائیل و صهیونیسم مسئلهای جهانی است که باید با مدیریت درست، همواره مورد توجه و مبارزه با آن زنده بماند. از سوی دیگر هرچند این موضوع ضروری است که بتوانیم با حضور در غزه دین خود را ادا کنیم، اما باید در کنار این اعزام و کار سختافزاری، یک کار نرمافزاری نیز ارائه شود تا این غدهسرطانی(اسرائیل) نابود شود.
شکلگیری جمهوری اسلامی امیدهایی را در دل همگان ایجاد کرد اما این مانع فعالیتهای مردمی و غیردولتی نیست. همه دانشگاهیان هم باید با تمام دانشگاهیان و اتحادیههای دانشجویی در کل جهان ارتباط برقرار کنند و مطالب خود را ترجمه و برای آنها بفرستند. همچنین در داخل کشور نیز باید روشنفکران متعهد دانشگاهی و حوزوی در این زمینه نقشآفرینی کنند.
باید در حوزهها و دانشگاهها شاهد برپایی سخنرانیها و نشستهای متعدد باشیم. همچنین باید سازمانهای مردمی در کشورهای اسلامی را برای زنده نگه داشتن مسئله غزه و فلسطین همواره تشویق و ترغیب کرد.
از سوی دیگر با سازمانهای مردمی در کشورهای اسلامی و سپس با کل مردم جهان برای ریشهکن کردن اسرائیل و صهیونیسم ارتباط برقرار کرد؛ چرا که مسئله اصلی این است که صهیونیسم هرجا باشد یک غده سرطانی است.
بر این اساس صهیونیسم نباید حتی در اروپا نیز وجود داشته باشد. یک راه دیگر نیز برای به ثمر رسیدن هرچه سریعتر مبارزات نرمافزارانه و حتی سختافزارانه، فشار بر دولتهای حامی صهیونیسم است.
نهادهای مدنی در داخل این کشورها میتوانند با فشار بر دولتهای خود که چشم به انتخاباتهای بعدی دوختهاند باعث شوند تا کشورهای حامی در گستره روابط خود با رژیم نامشروع اسرائیل تجدیدنظر کنند و این تجدیدنظرهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میتوانند به نوبهخود در ریشهکن شدن این غده سرطانی مؤثر افتد.
به هرحال امیدواریم جنبش نرمافزاری جهانی برای مبارزه با صهیونیسم و اسرائیل آغاز شود و شاهد بسترسازی برای ریشهکن کردن استکبار جهانی و صهیونیسم بینالمللی در کل جهان باشیم.