به گزارش همشهری آنلاین، هفدهمین نشست کمیته بین دولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در شهر رباط مراکش ( ۲۸ نوامبر تا ۳ دسامبر ۲۰۲۲)، دیروز شنبه - ۱۲ آذر ۱۴۰۱– به کار خود پایان داد، ایران در این دوره ۶ میراث ناملموس را که پرونده آنها مشترک با کشورهای دیگر تدوین شد، ارائه کرد که ۴ عنصر میراث ناملموس هنر سوزندوزی ترکمن، مشترک ایران و ترکمنستان، هنرساختن و نواختن عود، مشترک ایران و سوریه، پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی، مشترک ایران، افغانستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستانو یلدا/ چله، مشترک افغانستان و ایران در فهرست جهانی یونسکو قرار گرفت.
ناکامی جشن مهرگان در یونسکو
در این میان جشن مهرگان، که در پرونده مشترک ایران و تاجیکستان و مهارت سنتی ساختن و نواختن رُباب که در پرونده مشترک ایران، تاجیکستان و ازبکستان تدوین شده است، نتوانست در فهرست جهانی میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت شود.
جشن مهرگان پیش از این هم توسط کارشناسان یونسکو ثبت نشده بود. آیینهای جشن مهرگان شامل جشنهایی در ایران و تاجیکستان از ۲ اکتبر تا ۲ نوامبر (۱۰ مهر تا ۱۱ آبان) به صورت سالانه برگزار میشود، اما این جشنها که مطابق با تقویم محصولات کشاورزی هر دو کشور است، بیشتر در تاجیکستان گرامی داشته میشود تا ایران؛ به همین دلیل پیش از این، کارشناسان آن را به نام ایران ثبت نکرده بودند و اعلام می کردند «گستردگی مهرگان در تاجیکستان بیشتر از ایران است به همین دلیل ارائه دهنده پرونده باید تاجیکستان باشد نه ایران و ایران میتواند در این جشن ها مشارکت داشته باشد»
ایران در پرونده جشن مهرگان که در وبسایت یونسکو به اشتراک گذاشته شده، اشاره کرده است که گستره جغرافیایی این عنصر در مناطق روستایی شمال ایران، بهویژه در استانهای گیلان، مازندران و گلستان و اجتماعات متعلق به زرتشتیان در استانهای تهران، یزد، فارس، کرمان، سیستان و بلوچستان، البرز و خوزستان است.
دو سال پیش در پانزدهمین اجلاس میراث ناملموس یونسکو پرونده ثبت جهانی جشن مهرگان به دلیل ابهامهایی که وجود داشت رد شده بود و در این دوره نیز که از سوی ایران و تاجیکستان به صورت چند ملیتی ارائه شده بود، نتوانست عنوان جهانی را متعلق به خود کند به شرط رفع ایرادات و انجام اصلاحات، به اجلاس بعدی موکول شد.
رباب هم از جهانیشدن باز ماند
هنر ساختن و نواختن رُباب حدود چهار سال پیش در فهرست میراث ملی ایران ثبت شده است و در اجلاس هفدهم در پرونده مشترک ایران، ازبکستان و تاجیکستان به کمیته بینالدولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ارائه شد اما مورد تایید کارشناسان یونسکو قرار نگرفت و آن هم به دور بعدی اجلاس موکول شد. این پرونده ابتدا مشترک با افغانستان و پاکستان برای ثبت در فهرست جهانی میراث ناملموس به یونسکو پیشنهاد شده است، اما بعد آن را مشترک با ازبکستان و تاجیکستان به یونسکو فرستادند. این پرونده سال ۱۳۹۹ به یونسکو فرستاده شد که البته در فهرست رزرو برای این دوره قرار گرفت، اما موفق نشد رأی مثبت یونسکو را دریافت کند و از ورود به فهرست جهانی میراث ناملموس باز ماند.
رُباب یک ساز زهی زخمهای دسته کوتاه با قدمت بیش از هزار سال است که در طول تاریخ در اندازه و شکلهای مختلفی ساخته و نواخته شده است و امروزه به صورت افقی و با مضراب نواخته میشود. رباب یکی از سازهای باستانی ایران است که خاستگاه آن خراسان بزرگ بوده و امروزه در سراسر ایران و قسمتهایی از کشورهای آسیای مرکزی غربی و جنوبی ساخته و نواخته میشود.
بدنه رباب از چوب درخت توت یا گردو ساخته میشود و شامل دو کاسه متصل و یک تکه توخالی و دارای سرپنجه منقاری است. دسته آن معمولاً با تزیینی از صدف و استخوان شتر ساخته میشود. روی کاسه وسطی صفحه چوبی و روی کاسه انتهایی پوست آهو یا بز یا بره کشیده میشود و روی پوست، خرک نگهدارنده سیمها قرار دارند. معمولاً پنج یا شش سیم اصلی و از ۸ تا ۱۵ سیم واخوان قابل کوک تشکیل شده است.
یکی از پروندههایی که با واکنش اعتراضی اساتید و کارشناسان میراثفرهنگی مواجه شد، ثبت پرونده فرهنگ پهلوانی: بازیهای سنتی زورخانهای، ورزش و کشتی به نام جمهوری آذربایجان در یونسکو بود؛ این پرونده به صورت ملی از سوی جمهوری آذربایجان، درحالی به یونسکو پیشنهاد و در هفدهمین کمیته بینالدولی پاسداری از میراث ناملموس ثبت جهانی شد که ایران پیشتر، در سال ۱۳۸۹ (سال ۲۰۱۰) ورزشهای باستانی و زورخانهای در پرونده ای را که حدود ۴ سال روی آن کار شده بود، به نام خود در یونسکو ثبت کرده است.
البته مصطفی پورعلی مدیرکل ثبت و حریم آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی درباره ثبت پرونده فرهنگ پهلوانی: بازیهای سنتی زورخانهای، ورزش و کشتی به نام جمهوری آذربایجان توضیح داد که «ثبت پروندهای از سوی جمهوریآذربایجان نزدیک به عنوان و موضوع آیین پهلوانی و زورخانهای» که ایران در سال ٢٠١٠ در فهرست میراثفرهنگی ناملموس جهانی یونسکو ثبت کرده، خللی به پرونده ایران وارد نمیکند.
به گفته پورعلی «ثبت یک عنصر در فهرست میراث جهانی ناملموس برای هیچ کشوری ایجاد مالکیت نمیکند. پس آذربایجان با ثبت فرهنگ پهلوانی مالک آن عنصر نخواهد شد، اظهارداشت: از منظر یونسکو در حوزه ثبت میراث ناملموس جهانی خاستگاه اهمیتی ندارد. اثبات اینکه یک عنصر در ابتدا در کدام کشور خلق و بعدها به کشور دیگری منتقل شده، از دید یونسکو هیچ حقوق و امتیازی برای کشور مبدا ندارد. چون میراث ناملموس توسط حاملان و مجریان به هر نقطه دنیا حرکت میکند و همه کشورها میتوانند میراث ناملموسی که در کشورشان زنده است را ثبت کنند»
آئین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای در سال ۱۳۸۷ به عنوان یکی از آئینهای کهن ایرانی ثبت ملی شد و دو سال بعد در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) در اجلاس سازمان جهانی یونسکو که در کنیا برگزار میشد به عنوان نخستین میراث معنوی و بشری و بخشی از تاریخ ایران و سومین پرونده در فهرست جهانی میراث ناملموس به ثبت رسید. جهانیان ورزش پهلوانی و زورخانهای ایران را ورزشی اخلاقی و آمیخته با هنر و موسیقی است میشناسند و تا زمان ثبتجهانی آن هیچ رشته ورزشی در جهان نتوانسته بود نام خود را در یونسکو ثبت کند.
- «ملا نصرالدین» اهل کجاست؟ | روایتهای طنز ملا نصیرالدین به نام کشورهای دیگر ثبت جهانی شد
- «شب یلدا؛ چله» به نام ایران و افغانستان ثبت جهانی شد
معماری خاص محل ورزش زورخانهای(باستانی)، اندازهها و ارتفاعها هندسی ورودی و رختکن، تابلوها و نقاشیها و آیات و دعاها، گود هشتضلعی محل تمرین و ورزش، جایگاه ویژه برای پیشکسوتان و تماشاچیان که از خانواده سادات(خاندان پیامبر اسلام)، تجهیزات موسیقی از ضرب و زنگ و نوای مرشد، آیینها و آداب خاص ورزشکاران از میانداری و رخصتخواهی تا حماسهخوانی و مدحخوانی و نمایش درسهای اخلاقی، گذشت و فداکاری حاکی از اساس فرهنگ ایرانی و اسلامی در این ورزش جهانی است.
ورزش زورخانهای با ضربآهنگها و ریتم و نوای مرشد و دایرهوار چرخیدن همخوان با حرکات میاندار، آغاز و با شنای کرسی و شنای پاجفت و پیچ، ادامه مییابد و با رخصت مرشد، با حرکات پیچ و خمگیری که نوعی مخصوص از نشست و برخاست است، خاتمه مییابد. انواع میلگرفتن (وزنههای جفت) هماهنگ با نوای مرشد، حرکات مخصوص در پای چپ و پس از آن راست، پایجنگلی و پایتبریزی، کباده زدن، سنگگرفتن با بسمالله و ذکرهای پنجاهگانه از اسامی حسنای خداوند، پیامبران و ختم انبیا(ص)، همگی با رخصت از مرشد انجام میشود. در گذشتههای دور ایرانزمین بهجای گود، خندق، بهجای کباده، چلهکمان، بهجای میل، گرز گران و بهجای سنگ، سپر بوده و این همه نشان از ریشه و هویت پهلوانی و جوانمردی ورزش زورخانه ای دارد.
گلریزان از آیینهایی است که در پایان این ورزش گروهی انجام میشود و پهلوانان، پیشکسوتان و تماشاچیان هر آنچه از توان مالی دارند را بر پارچهای (لنگ) میریزند، این پول به صورت قرضالحسنه در اختیار نیازمندان قرار میگیرد و اگر روزی تمکن مالی یافتند، قرض خود را برای دستگیری از مستمندی دیگر با گلریزان زورخانه باز میگردانند. احترام به کسوت و موی سپید، عزت، غیرت و مردانگی فلسفه رفتاری باستانیکاران و ورزشکاران پهلوانی است.
بزرگانی چون محمودبنولیالدین خوارزمی (پوریای ولی) پهلوان قرن هشتم قمری و جهان پهلوانان غلامرضا تختی، مصطفی طوسی، ضیاءالدین میرقوامی و عباس زندی پهلوانان دوران معاصر در دامان ورزش زورخانهای پرورش یافته و نامشان همواره بر فراز آسمان ایران زمین میدرخشد و آوازه جهانی هم یافته است.
در این دوره بدون آنکه به اشتراکات و ریشه ایرانی در فرهنگ چای، پرورش خرما و داستانهای ملانصرالدین اشارهای شود، فرهنگ چای، نماد هویت، مهماننوازی و تعامل اجتماعی در پروندهای مشترک به نام ترکیه و جمهوری آذربایجان و روایت ملانصرالدین به نام جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، ازبکستان و نخل خرما، دانش، مهارت، سنت و شیوه تهیه آن به نام امارات متحده عربی، بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، موریتانی، مراکش، عمان، فلسطین، قطر، عربستان سعودی، سودان، تونس و یمن، ثبت جهانی شدهاند، که جای سوال دارد مسئولان وزارت میراث فرهنگی چرا در این تدوین این پرونده ها هیچ مشارکتی نداشتهاند.
ثبت نشدن هنر نگارگری استاد بهزاد به نام افغانستان
در این دوره افغانستان هم پروندهای را به صورت ملی با عنوان سبک هنر مینیاتور استاد کمالالدین بهزاد برای ثبت در فهرست معرف پیشنهاد کرده بود که البته نه با مخالفت و اعتراض کارشناسان و مسئولان ایران و با نظر کارشناس یونسکو پذیرفته نشد و برای طرح و بررسی به اجلاس بعدی موکول شد.
استاد کمالالدین بهزاد نقاش ایرانی در سدههای نهم و دهم هجری قمری در دربار پادشاهان تیموری و صفوی بوده و بابت نوآفرینی در نقاشی ایرانی (نگارگری) شناخته شده است. اگر چه وی اگرچه در هرات زاده شده است اما با توجه به سفری که به تبریز داشته، این احتمال مطرح شده که استاد بهزاد اواخر عمر خود را در این شهر گذارنده و همانجا درگذشته باشد، در شهر تبریز آرامگاهی هم منسوب به او وجود دارد. البته برخی هم میگویند کمال الدین بهزاد در هرات به خاک سپرده شده است.
این درحالی است که هنر نگارگری ایرانی سال ۱۳۹۹ در پرونده ای مشترک به نام ایران، ترکیه، آذربایجان و ازبکستان، در یونسکو ثبت شده است، و از همان سال هم مطر بود که امکان پیوستن افغانستان و تاجیکستان به این پرونده چند ملیتی وجود دارد، اما اکنون افغانستان در پروندهای ملی قصد دارد سبک هنر مینیاتور استاد بهزاد را به نام خود کند.
اگر چه برخی کارشناسان معتقدند که با ثبت هر اثر نمیتوان کشور دیگری را از ثبت همان اثر منع کرد، زیرا میراث فرهنگی ناملموس، برخلاف میراث فرهنگی ملموس، مقولهای در حرکت و پویا است که همراه با حرکت اقوام حرکت میکند و برای ثبت میراث ناملموس به هیچوجه بر مقولههایی مانند قدمت، اصالت و کمال نمیتوان تکیه کرد و با وجود داشتن این ویژگیها در حوزهی میراث ناملموس یک کشور، دیگر کشورها حق ثبت آن اثر را ندارد.
با نگاهی به عملکرد دستگاههای مسئول در حدود دو دهه اخیر از زمان تصویب و اجرای کنواسیون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در سال ۲۰۰۳، سوا از ثبت ۲۱ اثر فرهنگی ناملموس در فهرست جهانی که دستاورد ارزشمندی محسوب می شود، باید نیم نگاهی هم به ثبت جهانی مواریث فرهنگی ناملموس آیین سماع مولانا به نام ترکیه در سال ٢٠٠٨، موسیقی عاشیقلار بهنام جمهوری آذربایجان در سال ٢٠٠٩، هنر سنتی فرشبافی آذربایجان در سال ۲۰۱۰ و ساخت و اجرای تار در سال ۲۰۱۱ به نام جمهوری آذربایجان نیز داشت. این در حالی است که سال ۲۰۱۳ هم جمهوری آذربایجان پروندهای را با عنوان چوگان؛ بازی سنتی با اسب در منطقه قرهباغ در فهرست میراث درخطر ثبت کرد؛ اگر چه مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی پیش از ثبت، نسبت به آن معترض شده بودند، اما هنگام رأیگیری هیچ مخالفتی با ثبت جهانی چوگان نشد، روند ثبت این عناصر نشان میدهد رقابت بیوقفهای برای ثبت آثار فرهنگی ناملموس میان همسایگان ما شکل گرفته است که نباید از آن غفلت کرد.
آنچه از نشست کمیته بیندولتی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در مراکش میتوان بیان کرد این است که ایران از میان ۶ پرونده مشارکتی چند ملیتی که ارائه کرده در ۴ پرونده موفق عمل کرده و در ثبت ۲ پرونده ناکام بوده است، اما هیچ پرونده ملی و مستقل برای قرار گرفتن در فهرست جهانی تدوین و ارائه نکرده است؛ در حالی که برخی کشورهای همسایه با استفاده از سهمیه سالانه (یک پرونده) عناصری را به کمیته معرفی میکنند که یا به لحاظ تاریخی، فرهنگی و تمدنی به ایران تعلق دارند یا حداقل با واسطه ریشه و اشتراک، کشورمان میتواند در این پرونده ها مشارکت داشته و نام خود را نیز ثبت کند، این روند اگر با غفلت و سادهانگاری طی شود تا چند دهه آینده باید شاهد مصادره مطلق و انحصار گرفتن بسیاری از عناصر میراث فرهنگی ایران زمین توسط همسایگانی باشیم که از قرنها پیش در حوزه فرهنگی ایران قرار دارند پس ما باید بیش از گذشته مراقب داشته های فرهنگی ایرانزمین باشیم.