تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۷ - ۰۹:۱۲

سعیدمروتی: تقریبا در کل فصل سرما هیچ فیلم مهم و بحث‌‌انگیزی روی پرده نمی‌آید

 چون قرار است  جشنواره فیلم فجر به‌مدت  10 روز برگزار شود  که عملا نیمی از روزهایش هم با کمترین استقبال و رونق سپری خواهد شد... در زمانی کمتر از یک ماه مانده به آغاز بیست‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر، سینمای ایران در پس ظاهر آرامش، روزها و شب‌های پرماجرایی را از سر می‌گذراند. 

اگر روی پرده سینماها، تقریباً هیچ خبری نیست و فیلم‌ها بیشتر سانس‌ها را با صندلی‌‌های اغلب خالی، سپری می‌کنند، استودیوهای فنی روزهای پرکاری را پشت‌سر می‌گذارند و سینماگران در تلاش‌اند تا فیلم‌هایشان را به جشنواره برسانند.

تقریبا  2ماه هیچ فیلم مهمی روی پرده نمی‌آید، چون قرار است در جشنواره‌ای که 10روز طول می‌کشد، فیلم‌های شاخص ایرانی به‌نمایش درآید؛ 10روزی که البته از پارسال به نصف هم تقلیل پیدا کرده است؛ اتفاقی که نشان می‌دهد جز برای برخی از ماه‌ها، برای بقیه ایام، فاقد برنامه مدون اکران هستیم. به‌این‌ترتیب روزهای سرد زمستان، همه چیز  را در اوج رخوت به‌عشق همان چند روز جشنواره، می‌گذرانیم، البته از سینمایی که هنوز با صنعت‌‌شدن فاصله‌ای بعید دارد و با توجه به نیازمندی روزافزونش به بودجه‌های دولتی بعید هم به‌نظر می‌رسد که بتواند گام‌هایی جدی در این مسیر دشوار بردارد؛ انتظاری جز این داشتن کمی عجیب است... .

فیلم خوب، اکران خوب!

در ابتدای زمستان هر سال، در آمریکا بهترین فیلم‌های سال به‌نمایش درمی‌آیند. درواقع زمستان موعد اکران فیلم‌های اسکاری است؛ استودیوها با توجه به نزدیک شدن به زمان معرفی نامزدهای اسکار، برگ‌های برنده‌شان را رو می‌کنند. این‌گونه است که پس از یک تابستان پر از دنباله‌های فانتزی و محصولات پاپ‌کورنی، ناگهان پرده سینماها به تسخیر فیلم‌های شاخص درمی‌آیند. در حال حاضر آخرین ساخته‌های فینچر، ایستوود، مندز، دالدری و... روی پرده آمده‌اند و ضیافتی برای علاقه‌مندان سینما به‌پا کرده‌اند.

در این‌جا اما داستان کاملا برعکس است؛ معمولاً زمستان فصلی است که فیلم شاخص و بحث‌انگیزی روانه اکران نمی‌شود. فیلم‌ها یا در ادامه اکران پاییزی به زمستان آمده‌اند یا آثاری‌اند که از سرناچاری و چون زمان دیگری برای نمایششان نبوده، رضایت به اکران داده‌اند.  اگر در هالیوود استودیوها بهترین‌هایشان را روانه اکران می‌کنند، در اینجا و در نزدیکی جشنواره فیلم فجر، همه در تلاش‌اند که فیلم‌هایشان را به‌جشنواره برسانند. به‌این ترتیب شاخص‌ترین آثار سینمای ایران، خودشان را برای نمایش در جشنواره و پس از آن اکران در سال بعد آماده می‌کنند.اینکه در برخی از فصول سال، تقریبا هیچ فیلم شاخص یا دست‌کم قابل بحثی روی پرده نمی‌آید، از مشکلات جدی اکران سینمای ایران است.

مبدا تقویم سالانه سینمای ایران، جشنواره فیلم فجر است و معمولا از 2ماه قبل از تحویل‌سال، همه آماده سال جدید سینمایی می‌شوند و مدت باقی‌مانده یا به اتلاف وقت و کارهای بی‌اهمیت سپری می‌شود یا به تدارکات برای جشن سال نوی سینما؛ مثلا الان پرده سینماها را یا فیلم‌های اکران دو مثل «دعوت» و «آواز گنجشک‌ها» اشغال کرده‌اند یا فیلم‌هایی مثل «احضارشدگان» و «سهم گمشده». اگر کسی اهل سینمارفتن باشد بعید است که آخرین ساخته‌های فیلمسازانی چون مجیدی و حاتمی‌کیا را در همان اکران اولشان تماشا نکرده باشد و بقیه فیلم‌ها هم فاقد جذابیت و احیانا ارزش هستند.

شرایط هم به‌گونه‌ای است که انگار همه به این وضعیت خو گرفته‌اند؛ از سینمادار گرفته که فروش‌های پایین را طبیعی می‌داند تا فیلمسازی که فیلمش را می‌خواهد به جشنواره برساند و هیچ علاقه‌ای به اکران‌اش در چنین موعودی ندارد و حتی کارگردانی که مجبور شده در فصل کسادی، رضایت به نمایش فیلمش بدهد؛ اگر هم رضایتی در کار نیست لااقل انتقاد جدی هم صورت نمی‌گیرد. انگار که این هم در شرایط محتومه سینمای ایران پذیرفته شده و کسی قصد تغییرش را ندارد؛ اینکه سال سینمایی نه  12ماه که در عمل زیر 8 ماه است و تازه از این 8ماه هم استفاده مطلوبی نمی‌شود.

چندی پیش در خبرها آمده بود که طبق اعلام یک نشریه معتبر بین‌المللی، ایران از نظر سرانه سالن سینما، در دنیا از آخر چهارم است! آماری که نشان می‌دهد تا چه اندازه دچار فقر سالن‌های سینما هستیم. هرچند در این رابطه سوالاتی هم به ذهن می‌آید؛ اینکه ما برای همین سالن‌های محدودی که داریم تا چه حد برنامه‌ریزی درست صورت می‌دهیم؟ همین سالن‌ها آیا خوراک مناسب و کافی دارند؟ اینکه اگر یک فیلم جریان اصلی با 2000 سالن اکران خود را آغاز می‌کند، ما فیلمی تولید می‌کنیم که بتواند با یک‌دهم این رقم، به نمایش عمومی درآید؟

در شرایطی که هم فیلم خوب کم داریم و هم سالن سینما، گفتن این که ما در این هنر- صنعت گام‌های جدی و بلندی برداشته‌ایم (چیزی که مسئولان فرهنگی بارها عنوانش کرده‌اند) را تا چه حد می‌شود جدی گرفت؟!

رو مسخرگی پیشه‌کن و مطربی آموز

یکی،  دو  کمدی عامه‌پسندی که به‌تازگی روی پرده سینماها رفتند، مرزهای تازه‌ای را در ابتذال درنوردیدند و صدای اعتراض منتقدان را هم درآوردند؛ این کمدی‌ها درست در شرایطی پروانه نمایش گرفته و روی پرده آمده‌اند، که تعدادی از فیلم‌های جدی سینمای ایران هنوز موفق به دریافت پروانه نمایش نشده‌اند؛ فیلم‌هایی که اداره نظارت، سفت و سخت پای ممیزی‌شان ایستاده‌ و بدون جرح و تعدیل‌های اساسی تن به صدور پروانه ساخت برایشان نمی‌دهد. این روال آیا فیلمسازان را به سمت و سوی آثاری سطح پایین که قصدشان فقط خنداندن مردم آن هم از هر راهی است، سوق نمی‌دهد؟ آیا این کار ترویج همان مصراع معروف «رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز» نیست؟

بیداری!

امسال سی‌امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است و طبیعی است که ورود به چهارمین دهه انقلاب، ‌مروری  بر  دستاوردها و حتی بازخوانی برخی اتفاقات و مفاهیم را به‌دنبال داشته باشد. در حوزه سینما و تلویزیون هم طبیعی است که این ماجرا نمود داشته باشد. از مدت‌ها قبل هم گویا صحبت از تولید پروژه‌هایی بوده که به مناسبت سی‌امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در جشنواره فیلم فجر به‌نمایش درآیند.

باز هم نکته‌ای بدیهی است که از مدت‌ها‌ پیش می‌دانستیم که بهمن 87، سی‌امین سال پیروزی انقلاب است و باید زودتر به فکر تولیدات متناسب با این ایام باشیم، اما از آنجا که ما ملت دقیقه 90هستیم، در بزنگاه متوجه می‌شویم که برخی از پروژه‌‌هایی که روی آنها حساب باز کرده بودیم، به جشنواره سال آینده هم شاید نرسند و برخی هم که تولیدشان اساسا در پاره‌ای از ابهام به‌سر می‌برد. این‌گونه است که با تعجیل فراوان، شروع به ساخت آثاری می‌کنیم که قرار است با تلاش شبانه‌روزی عوامل، هرطوری که شده به جشنواره برسند.

گاهی اوقات کار راحت‌تری هم می‌کنیم و با کمی جست‌وجو میان همین فیلم‌های ساخته شده، آثاری را متناسب با موضوع پیدا می‌کنیم (گاهی اوقات هم کشف و شهود می‌کنیم، جوری که کارگردان فیلم را هم از کشفمان به تعجب می‌اندازیم). در نهایت و به هر کیفیتی، مناسبت مورد نظر را از سرمی‌گذرانیم تا مناسبت بعدی و بزنگاهی دیگر هم معمولاً زمان درازی باقی مانده یا دست‌کم ما این‌طور فکر می‌کنیم!