همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: از بچههایی بود که روزگارش با سختی سپری شد. در ۱۲سالگی پدرش را از دست داد و مادرش عهدهدار خانه و زندگیشان شد. دیدن تلاشهای مادر برای درآمدزایی سبب شد تا خودش هم دست بهکار شود و با فروش وسایلی مثل تخممرغ شانسی، بلال و... در محله، کمکحال او شود. سن چندانی نداشت، اما چشم به خیلی از دلخوشیهایش بست تا مبادا خرج روی دست خانوادهاش بگذارد، اما هرچه بود، گاهی دلش میگرفت و دوست داشت مثل همسنهایش، به تفریح و گردش برود. نمونهاش، رفتن همکلاسیهایش به اردو بود، اما نتوانست هزینهاش را بپردازد و آن روز حال بدی در خانه داشت.
«آرش بخشا» در چنین شرایطی شاگرد ممتاز مدرسه شد و همان زمان برای کسب درآمد، تدریس خصوصی همکلاسیها را در خانهشان پذیرفت. مقطع کارشناسی رشته مهندسی صنایع را در دانشگاه صنعتی شریف گذراند و در مقطع کارشناسی ارشد، رتبه۳ این رشته را بهدست آورد. پس از آن در مقطع دکترای رشته مهندسی صنایع دانشگاه امیرکبیر پذیرفته شد و حالا در همان دانشگاه تدریس میکند. همین موفقیتها سبب شد تا تدریس در دانشگاههای معتبر کشورهای دیگر از جمله آمریکا، کانادا و امارات به او پیشنهاد شود، اما قبول نکرد. حضور در کنار خانواده و از همه مهمتر خدمت به هممحلهایها، عواملی بودند که بخشا را به ماندن در محله یافتآباد ترغیب میکرد، اما همچنان دنبال جا و فرصتی بود که بیشتر و بهتر بتواند در خدمت اهالی باشد.
جمعآوری پسماند و قلیان در سرای محله
این جوان نخبه محله یافتآباد میگوید: «از اینکه یافتآباد بهعنوان محلهای محروم و آسیبپذیر در تهران شناخته میشد، احساس بدی داشتم و دلم میخواست برای پیشرفت و آبادانی محلهام قدم بردارم چون اعتقاد داشتم ساکنان این محله لایق بهترینها هستند و بین آنها افراد مستعد زیادی هم وجود دارند. نتیجه بررسیها و مشکلاتی هم که در محله میدیدم، این بود که باید مسیر پیشرفت را برای اهالی بهخصوص نوجوانها و جوانها فراهم کرد و مهمترین موضوع هم، توانمند کردن آنها بود تا خودشان دست بهکار شده و کمبودهای محل زندگیشان را رفع کنند.»
بخشا در همین افکار بود که یکی از شهرداران نواحی، پیشنهاد مدیریت سرای محله یافتآباد (صبا) را به او داد. بخشا هم با وجود مشغلههای کاری زیاد، بهسرعت این پیشنهاد را قبول کرد، اما سراغ کارها و تشکیل کلاسهای معمولی در سرای محله نرفت. با خوشفکری و بررسی نیازهای محلهاش، ابتدا سراغ نوجوانها و جوانها رفت تا پای آنها را به سرای محله باز کند. از بوستان صبا هم شروع کرد که ساختمان سرای محله در آن قرار داشت. کنار نوجوانها و جوانها مینشست که وقت خود را بیهوده تلف میکردند. با کمی صحبت، استعداد و توانایی آنها را شناسایی میکرد و به آنها پیشنهاد فعالیت در سرای محله را میداد. اگر نوجوانی میدید که صدای خوبی دارد، از او برای عضویت در گروه سرود سرای محله دعوت میکرد، اگر جوانی میدید که مدام در حال بازی رایانهای است، از او میخواست بدون پرداخت هزینه، در سرای محله به بازی رایانهای مشغول شود و سپس او را به کارهای هنری تشویق میکرد.
خلاصه، هر کسی را با توجه به علاقه و تواناییاش، در سرای محله پذیرا شد و کمکم نوجوان و جوانی را نمیشد در بوستان صبا یا کوچه و خیابانها پیدا کرد که بیهدف کناری ایستاده است. سرای محله یافتآباد بهسرعت پاتوق بچه محلها شد و گاهی اوقات، جوانهایی را میشد با قلیانهایی در دست دید که وارد سرای محله میشوند تا تحویل داده و در ازای آن، خدمات فرهنگی رایگان بگیرند. همین نوجوانها و جوانها، پسماندهای تفکیک شده خانههایشان را به سرای محله میآوردند تا در ازای تحویل آنها، در خرید ویلچر و تخت موّاج برای معلولان و خانوادههای بیبضاعت مشارکت کنند.
نکته جالب این بود که بین آنها میشد جوانهایی را با تیپ و پوششهای مختلف دید چون بخشا و همکارانش مانع ورود هیچ نوجوان و جوانی با هر تیپ، اخلاق و ظاهر به این سرای محله نمیشدند و کمکم با فعالیتهای فرهنگی، آنها را سرراه میآوردند. حالا همان بچهها مسیر زندگیشان را پیدا کردهاند و در گوشهای از منطقه یا شهر مشغول کار و فعالیت هستند و هر از گاهی دور هم جمع میشوند و برای آبادانی محله خود آستین بالا میزنند.
تلاش برای رفع آسیبهای اجتماعی
بخشا در زمان تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف، از کسب درآمد هم غافل نبود و حین درس خواندن، در یک کارگاه پرچمسازی مشغول کار شد و خیلی زود بهدلیل نبوغ و طرحهایش، بهعنوان مدیر تولید کارخانه منصوب شد. همان زمان عهد کرد بخشی از حقوق خود را صرف کودکان مستعدی کند که شرایط تحصیل یا فعالیتهای فرهنگی و هنری ندارند. از کودکان بیسرپرست و آسیبدیدگان اجتماعی هم غافل نشد و در سفر به کشورهای امارات و ایتالیا برای گذراندن دورههای علمی رشتههای نفت و پتروشیمی، تجربههای خوبی در حوزه آسیبهای اجتماعی و کودکانکار بهدست آورد که سبب شد با گروههای مردمنهادی که از کودکان بیسرپرست حمایت میکردند، همکاری کند. سپس با شرکت در دورههای مهارتی پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، بنیاد خیریه «سرزمین دانش» را راهاندازی کرد تا ساماندهی شده، به این قشر از افراد جامعه خدمت کند.
او بهعنوان شورایار محله یافتآباد، جانشین دبیر کارگروه فرهنگی و اجتماعی شورایاران منطقه۱۷، دبیر گروههای مردمنهاد سپاه، بسیج و شورایشهر در مناطق۹، ۱۰، ۱۱، ۱۷ و ۱۸ هم خدمات ارزندهای داشته و با وجودی که مدیریت سرای محله را از سال۱۳۹۶ به دیگری واگذار کرده، اما همچنان ارتباط خود را با هممحلهایها بهخصوص نوجوانان و جوانان برای حل مشکلات و درخواستهای آنها حفظ کرده است، به گونهای که وقتی در محله قدم میزند، خیلیها دور او جمع میشوند.
فعالیت دیگر بخشا و بچه محلهایش، تشکیل گروه «خیرخواهان فلاح» است که رسیدگی به نیازمندان و اجرای برنامههای فرهنگی را در فعالیتهای اصلی خود گنجاندهاند؛ گروهی که در دوران شیوع ویروس کرونا کارهای ارزشمندی از جمله ضدعفونی معابر و توزیع بستههای بهداشتی، فرهنگی و موادغذایی انجام داد.