امروز امنیت بهعنوان مهمترین و زیربناییترین اصل در تدوین راهبرد توسعه گردشگری در جهان به شمار میآید.ابعاد گسترده صنعت ظریف و پیچیده گردشگری همچون کلاف در هم تنیدهای ارتباط همهجانبهای در سطوح ملی و منطقهای داشته و هرگونه بروز ناامنی و به کارگیری خشونت در سطوح مختلف آسیبهای جدی و جبرانناپذیری به این صنعت وارد میسازد.
کارشناسان گردشگری بر این باورند که در جهان امروز، اگر برای گردشگری شاکله علمی و مناسبی تعریف نشود این صنعت به شکست محکوم یا در رکود قرار میگیرد.آنها میگویند: گردشگری دانشی است چند رشتهای که اگر بدون انجام تجزیه و تحلیلهای امنیتی و سیاسی دقیق، توسعه و تکامل یابد قطعاً کامل نخواهد بود.عوامل گوناگونی نمودار توسعه گردشگری را در کشورها بالا میبرد؛ متغیرهایی همچون امنیت که همواره بهعنوان شاخصترین پارامتر با توسعه گردشگری در تعامل دو جانبه است، تا جایی که افزایش یا کاهش نمودار امنیت در یک کشور توریستپذیر، باعث رونق یا رکود ورود گردشگر میشود.
از اینرو کارشناسان گردشگری بر این معترفند که بازنگری در ارتباط ارگانیک صنعت توریسم و امنیت ملی یک ضرورت است چرا که همگام با گسترش این صنعت در برهه کنونی ارتباط ارگانیک گردشگری با مولفههایی چون امنیت داخلی و ملی، صنایع حملونقل، مثل امنیت در بخش ترابری، اقامتگاهها، هتلها، جاذبهها، سفرسازان، سازمانهای گردشگری، خدمات، رسانههایجمعی و...، وارد مرحله جدیدی شده است؛ مولفههایی که ناامنی هر کدامشان امنیت گردشگری را نشانه میرود.
به تایید پژوهشهای جهانی میان گردشگری و ثبات و توسعه امنیت، رابطه تعریف شدهای وجود دارد چرا که توسعه زیرساختهای گردشگری، همکاری دستگاههای فرهنگی و تبلیغات مناسب و مشارکت گسترده دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی همزمان با توسعه گردشگری، توسعه امنیت ملی را نیز به همراه خواهد داشت.
نقش و تاثیر صنعت جهانگردی در امنیت ملی یک کشور چنان است که اکثریت کشورهای توسعه یافته با وجود دارا بودن منابع کلان اقتصادی و درآمد، ترجیح میدهند روی صنعت توریسم بهعنوان صنعتی بیدود متمرکز شوند چرا که تجربه ثابت کرده است ورود گردشگران به یک کشور نه تنها به توسعه اقتصاد و تبادلات فرهنگی آن کشور رونق میدهد بلکه آن کشور را بهعنوان قطب امن گردشگری در ذهن جهانگردان ثبت میکند.
تا آنجا که امنیت در معنای گسترده یکی از مهمترین مسائلی است که در میزان تقاضای گردشگران خارجی برای سفر به هر کشور دیگر تأثیرگذار است و این ایجاد امنیت، تسهیلات و ارائه امکانات رفاهی و خدماتی مناسب به گردشگران از جمله وظایف تعریف شده دولتها نسبت به جریان گردشگری است.
دولتهای نقش آفرین
در آن سوی پدیده جهانگردی، جامعهای قرار دارد به بزرگی کشور میزبان؛ از اینرو نخستین نهاد درگیر با مقوله گردشگری دولت است؛ نهادی که بهگونههای گوناگون میتواند در راستای رونق یا رکود گردشگری نقش آفرینی کند.
نخستین و شاخصترین این نقش را میتوان دخالت از راه سیاستگذاری دانست. در بیشتر موارد، دولتها با بررسی وضع کلی کشور از جنبههای مختلفی به تنظیم و اعمال سیاستهای محدود کننده، جهتدهنده یا تشویقی میپردازند. بنا به قانونهای نوشته و نانوشته گردشگری آنچه «امنیت گردشگری» نامیده میشود تنها حفاظت توریست از شر دزدان و تبهکاران نیست، تلفات جادهای، سقوط هواپیما، بوروکراسی درصدور روادید و بیمه، نحوه برخورد پلیس، نحوه فعالیت کسبه، محدود بودن ساعات کسب کار کسبه و... همگی از عواملی است که به برگشت دوباره گردشگر کمک میکند.
به عقیده کارشناسان سازمان جهانی گردشگری شرایط لازم برای رسیدن به توسعه پایدار سرمایهگذاری در گردشگری با اتکا بر اندیشههای سیاسی و امنیت جوامع در سطح ملی و منطقهای است و بدون آن نمیتوان به توسعه پایدار اندیشید.
امنیت یک کالای جهانی است و قراردادن مسائلی تحت عنوان موضوعات امنیتی، میتواند باعث اعلام وضعیت بحرانی شود وضعیتی که برای ایجاد احساس امنیت نیازمند تدابیر شدید و اضطراری است.
طبیعت جهانگردی در هر جامعهای، متاثر از عوامل پیچیده و در هم بافته سیاسی و همچنین ویژگیهای جغرافیایی است که دیگران را مجذوب خود میکند.
از اینرو صاحبنظران امنیت را در دو جدول امنیت ملی و خارجی خانهبندی میکنند و بر این باورند که رابطه امنیت ملی و گردشگری باید مورد توجه قرار گیرد بهطوریکه تعریف جدیدی از امنیت ملی در سایه حضور گردشگران خارجی و شناخت واقعیتهای داخلی و انتقال آنها به خارج یک ابزار ضروری و لازم است.
به این ترتیب با نگاه آنان امنیت داخلی و ملی شاخصترین عامل گسترش گردشگری در هر کشوری است که میخواهد خود را با مشخصات کشورهای پیشرو در امر توریسم تطبیق دهد. از اینرو با سیاست تنشزدایی در روابط خارجی میتوان زمینه مساعدی برای جلب گردشگران فراهم کرد.
سازمانهای توسعه گردشگری و کارشناسان این شاخه معتقدند: رشد و توسعه اقتصادی پدیدهای کاملا امنیت محور بوده و یکی از بخشهای اقتصادی که بهشدت آسیب میبیند صنعت گردشگری است. توسعه صنعت گردشگری در هر کشور نشان از ثبات امنیت ملی در آن کشوردارد و نیز زمانی گردشگری در کشور رونق مییابد که توجه دولت آن برای تامین امنیت گردشگران بیشتر شده باشد.
مقاصد گردشگری در تمام نقاط مختلف یک کشور پراکنده است، درصورتی که امنیت در این مناطق تامین شود، ضریب امنیت ملی آن کشور نیز افزایش مییابد و علاوه بر این ورود گردشگران خارجی به یک کشور نه تنها موجب تهدید امنیت ملی نمیشود بلکه به تحکیم آن نیز کمک میرساند.
گردشگران به جنگ نمیروند
صنعت سفید گردشگری در سطح جهانی برای بیش از 200میلیون نفر شغل ایجاد کرده و حدود 11درصد از کل اشتغال جهانی را بهخود اختصاص داده است.
حکیم کاظمیفر- تورگردان- معتقد است: موفقیت و رشد پایدار گردشگری در گرو عملکرد مناسب چرخه گردشگری و عناصر و فاکتورهای متعددی است که روی هم رفته سامانه گردشگری را تشکیل میدهند.
وی میگوید: این مولفهها هر یک در این سامانه اهمیت خاصی داشته و با سایر مولفهها ارتباط تنگاتنگی دارند. یکی از مهمترین این فاکتورها که رونق و توسعه گردشگری در گرو آن است، «امنیت گردشگران و مقصدهای گردشگری» است.
ناپایداری جریانات سیاسی داخلی برخی کشورهای توریستپذیر، همچون سریلانکا، پاکستان، عراق، افغانستان، انفجارهای پی در پی هندوستان و نیز جنگ بینالمللی علیه تروریسم باعث کاهش و رکود گردشگری در بسیاری از کشورهای جهان شده است.
کاظمیفر در ادامه میافزاید: با رکود و کاهش مسافرت بهدنبال جنگ خلیج فارس و پس از آن حوادث ۱۱ سپتامبر، متخصصان بازاریابی و دولتها تلاش زیادی کردند تا دوباره امنیت را به مقاصد گردشگری بازگردانند. برخی کشورها با بهکارگیری اقدامات مناسب توانستند در فرودگاهها، هواپیماها و مقاصد گردشگری آرامش و امنیت نسبی که در طول چند سال گذشته از بین رفته بود، باز گردانند و گردشگران را به بازدید مجدد ترغیب نمایند.
وی در خصوص امنیت در گردشگری تأکید میکند: با پایان یافتن سالها خشونت در لبنان، صنعت گردشگری این کشور که روزی قطب نخست گردشگری خاورمیانه بود، به روزهای خوب خود بازمیگردد. کشور لبنان در سالهای دور، بهویژه بین سالهای 1975 تا 1990 میلادی قطب نخست صنعت گردشگری منطقه خاورمیانه بوده است و حاصل آن، اختصاص 20 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور به صنعت گردشگری بود.
این روزها دستاندرکاران گردشگری سال2008 را یک سال رویایی میدانند. در ماههای اخیر، تعداد گردشگران عرب لبنان، بهویژه از کشورهای بحرین، سوریه، عربستان و کویت بهطور چشمگیری افزایش یافته است، ولی هنوز بیشتر گردشگران این کشور از اروپا و آمریکا هستند.
کشور لبنان بهعنوان یکی از زیباترین کشورهای خاورمیانه یک مقصد دیدنی برای گردشگران اروپایی محسوب میشود و توانست در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ بهترتیب یک میلیون و 278هزار و یکمیلیون و 140هزار نفر گردشگر خارجی را جذب کند، اما با وقوع جنگ ۳۳روزه با اسرائیل صنعت گردشگری این کشور دچار رکود و آسیب جدی شد.
دیگر تجربههای تلخ که صدمات جبرانناپذیری بر صنعت گردشگری جهان وارد کرد حوادث تروریستی 11سپتامبر بود که طی آن برجهای دو قلوی آمریکا در آتش سوختند و بزرگترین لطمه را بر فعالیتهای جهانگردی و صنایع وابسته وارد کرد.
با زیر سؤال رفتن امنیت گردشگری در بزرگترین مقصد گردشگری جهان، نیویورک، مسافران از ترس و وحشت دیگر حاضر نمیشدند سوار هواپیما شوند و امنیت در این وسیله بزرگ جابهجایی زیر سؤال رفت.
شرکت هواپیمایی سوئیس ایر اعلام ورشکستگی کرد، خطوط هوایی بسیاری از کشورهای جهان بهدلیل کمبود مسافر پروازهای خود را لغو کردند و تا حد ورشکستگی پیش رفتند و نیروهای انسانی خود را تعدیل کردند.
در سال۲۰۰۱ صنعت گردشگری بسیاری از کشورهای جهان آسیب جدی دید و تعداد زیادی از گردشگران بینالمللی سفرهای کوتاه مدت و درونمنطقهای را به جای سفرهای طولانی ترجیح دادند. همچنین در همان سال حوادث تروریستی دیگری در شهر جاکارتا، پایتخت اندونزی، اتفاق افتاد.
مجموع این اتفاقات باعث شد که کشور اندونزی بسیاری از گردشگران بینالمللی خود را از دست دهد و برای بازیابی امنیت به کشور هزینههای گزافی بپردازد.
حملات تروریستی دیگری که در آوریل ۲۰۰۲ در جزیره ژبرا در تونس بهوجود آمد بسیاری از گردشگران را به کام مرگ کشاند.
در مومبای هند ۱۱ جولای ۲۰۰۶ در یکی از مناطق شلوغ و پر تردد هفت بمب تروریستی منفجر شد که بیش از ۲۰۰ نفر کشته و ۷۰۰ نفر مصدوم شدند.همین طور در ۷ جولای سال ۲۰۰۵ بمبگذاری متروی لندن گزارش شد که تاثیر منفی زیادی بر صنعت گردشگری بسیاری از کشورها گذاشت. علاوه بر بمبگذاری مترو، شیوع بیماری جنون گاوی در سال۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ در چند منطقه بریتانیا صنعت گردشگری این کشور را تحتتاثیر منفی قرار داد.اینروزها هم کشور رنگها، «هند»، با انفجارهای پی در پی گردشگران بیشتری را از دست میدهد.
درمانی برای درد گردشگری
کاظمیفر معتقد است: همان طور که فعالیتهای تروریستی، جنگ و کودتاهای داخلی، قاچاق انسان و موادمخدر، آدمربایی و غیره تهدیدی عمده برای گردشگری محسوب میشوند، بلایای طبیعی نظیر زلزله، طوفان، سونامی، بهمن، بیماریهای واگیر همچون سارس، مالاریا و آنفلوانزای مرغی و غیره در کاهش امنیت یک منطقه تاثیر زیادی داشته و به نوبهخود صنعت گردشگری مناطق مختلف جهان را دچار رکود کرده و رشد و آهنگ توسعه گردشگری را در برخی مناطق متوقف، کند یا کاهش داده است.
در ۱۶ نوامبر ۲۰۰۲ یک سال بعد از حوادث تروریستی ۱۱سپتامبر، حادثه تلخ دیگری دامنگیر صنعت گردشگری، این بار در شرق آسیا شد.
بیماری سارس (بیماری حاد تنفسی) در شهر فوشان استان گوانگدونگ چین شایع شد. این بیماری مسری قابلیت انتشار در مسیرهای پروازی بینالمللی را دارد.
طبق آمار و اطلاعات سازمان بهداشت جهانی ۸۱۰۰ مورد به این بیماری مبتلا شدند که ۹۱۶ نفر فوت کردند.
هر چند که تعداد تلفات این بیماری به نسبت کم بود اما تاثیر عمدهای بر مسافرت و جهانگردی گذاشت.
اثرات اقتصادی این پدیده بر کشور مالزی که فقط ۵ مورد گزارش شده بود، بسیار سنگین بود.
صنعت گردشگری مالزی که دومین منبع درآمد ارزی کشور بعد از صنایع بود بهشدت از بیماری سارس آسیب دید.
گردشگری ۸/۷ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور را در سال ۲۰۰۲ تشکیل میداد که با شیوع این بیماری در شرق و جنوب شرق آسیا تحتتأثیر قرار گرفت و منجر به لغو تورها و رزرو هتلها شد.
براساس اطلاعات منتشر شده از سوی شورای اقتصاد ملی مالزی گردشگران ورودی به مالزی ۳۰درصد کاهش یافته و نرخ اشغال هتلها در سراسر کشور به ۳۰ تا ۵۰ درصد در مقایسه با سال قبل کاهش و تا آخر ماه آوریل همان دوره رزرو بلیت هواپیما ۴۰ درصد کاهش یافت.
بدین ترتیب کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی ناامن تلقی شدند و گردشگران برنامههای سفر خود را به نفع کشورهای اروپایی تغییر دادند.
در سالهای بعد بیماری مالاریا و آنفلوانزای مرغی نیز اثرات منفی بعدی را بر صنعت گردشگری وارد کردند. بیماری آنفلوانزای مرغی نیز در کشورهای مختلف جهان شایع شد و گردشگران از رفتن به مناطقی که نشانههای بیماری آنفلوانزا دیده میشد، خودداری میکردند.